Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
English
Persian
incident
حتمی وابسته
incidents
حتمی وابسته
Other Matches
imperatives
حتمی
emergencies
حتمی
emergency
حتمی
indispensability
حتمی
indispensable
<adj.>
حتمی
imminent
حتمی
cocksure
حتمی
inevitable
<adj.>
حتمی
never failing
حتمی
unalienable
<adj.>
حتمی
cretain
حتمی
definite
<adj.>
حتمی
unalterable
<adj.>
حتمی
absolute
<adj.>
حتمی
inalienable
<adj.>
حتمی
categorical
حتمی
emergence
حتمی
very
حتمی
all right
حتمی
imperative
حتمی
indispensable
حتمی
categoric
حتمی
the inevitable
حتمی الوقوع
potential enemy
دشمن حتمی
certain to happen
حتمی الوقوع
indispensably
بطور حتمی
inevitable
حتمی الوقوع بدیهی
death is inevitable
مرگ حتمی یا چاره ناپذیراست
combat essential
مورد نیاز حتمی رزمی
It is in the bag . It is a dead cert.
ردخورد ندارد (حتمی است )
losing game
بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
to be a foregone conclusion
<idiom>
نتیجه حتمی
[نتیجه مسلم]
بودن
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
ensuring
متقاعد کردن حتمی کردن
foregone conclusion
نتیجه حتمی نتیجه مسلم
ensured
متقاعد کردن حتمی کردن
ensure
متقاعد کردن حتمی کردن
insuring
متقاعد کردن حتمی کردن
ensures
متقاعد کردن حتمی کردن
insures
متقاعد کردن حتمی کردن
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associated
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
cantabrigian
وابسته به
carpal
وابسته به مچ
israelitish
وابسته به
federates
وابسته
elfin
وابسته به جن
federating
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
elysian
وابسته به
pertinent
وابسته
affiliates
وابسته
dependant
وابسته
dependants
وابسته
subordinated
وابسته
levitical
وابسته به
wedded
وابسته
thereof
وابسته به ان
pyretic
وابسته به تب
federated
وابسته
hanger on
وابسته
interdependent
وابسته
aquatic
وابسته به اب
febile
وابسته به تب
messianic
وابسته به
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
akin
وابسته
affiliating
وابسته
affiliated
وابسته
sexual organs
وابسته به
congenerous
وابسته
riverrine
وابسته به
commissarial
وابسته به
pyrexial
وابسته به تب
pyrexic
وابسته به تب
federate
وابسته
cephalic
وابسته به سر
diphtheric
وابسته به
pertaining
وابسته
attendant
وابسته
attendants
وابسته
comprador
وابسته
syncop
وابسته به غش
affiliate
وابسته
related
وابسته
contingent
وابسته
tuitionary
وابسته به
subordinates
وابسته
relative
وابسته
correspondent
وابسته
correspondents
وابسته
germane
وابسته
monitorial
وابسته به
attributable
وابسته به
plantar
وابسته به کف پا
of kin
وابسته
belonging
وابسته ها
contingents
وابسته
subordinate
وابسته
subordinating
وابسته
dependent
وابسته
pertianing
وابسته
relevant
وابسته
attached
وابسته
appurtenant
وابسته
attache
وابسته
sudanese
وابسته به سودان
dependent variable
متغیر وابسته
maritime
وابسته بدریانوردی
subunits
یکانهای وابسته
marine
وابسته به دریانوردی
marines
وابسته به دریانوردی
connubial
وابسته به زناشویی
materialistic
وابسته به مادیات
dependant variable
متغیر وابسته
generic
وابسته به تیره
tubuliferous
وابسته به استکانیان
tubulifloral
وابسته به استکانیان
cycloidal
وابسته به دایره
cuttural attache
وابسته فرهنگی
paralytics
وابسته به فلج
cuticular
وابسته به پوست
deathy
وابسته بمردن
cufic
وابسته به کوفه
paralytic
وابسته به فلج
darky
وابسته به نژادسیاه
deltaic
وابسته به دلتا
subordinate class
طبقه وابسته
dominical
وابسته بخداوند
dermatic
وابسته به زیرپوست
dioecious
وابسته به مگ س گیران
subversion
وابسته به خرابکاری
structurally
وابسته به بنا
diphtheritic
وابسته به خناق
dipteran
وابسته به دوبالان
structurally
وابسته به ساختمان
structural
وابسته به بنا
structural
وابسته به ساختمان
humans
وابسته بانسان
dramaturgic
وابسته به فن نمایش
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
ethnic
وابسته به نژادشناسی
eleemosinary
وابسته به صدقه
eleemosynary
وابسته به صدقه
uranological
وابسته به اسمانشناسی
social
وابسته بجامعه
stimulus bound
محرک- وابسته
planetary
وابسته به سیاره
naval
وابسته به کشتی
stomatic
وابسته بدهان
device dependent
وابسته به دستگاه
tussive
وابسته به سرفه
diaconal
وابسته بشماس
tutelary
وابسته بقیمومت
missions
وابسته به ماموریت
mission
وابسته به ماموریت
pessimistic
وابسته به بدبینی
nasal
وابسته به بینی
undersurface
وابسته بزیرسطح
diametral
وابسته بقطر
stomatal
وابسته به دهان
oratorical
وابسته به سخنرانی
focal
وابسته بکانون
seminal
وابسته به منی
supererogatory
وابسته به بس پردازی
tibial
وابسته بدرشت نی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com