Dictiornary-Farsi | حجر سیلان سیاه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
melanite	حجر سیلان سیاه


Other Matches

basalt	نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette	نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes	نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin	رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
flow	سیلان
flowed	سیلان
flows	سیلان
flux	سیلان
yield point	حد سیلان
silicon hydride	سیلان
silane	سیلان
runoff	سیلان
streamed	سیلان
streams	سیلان
liquid limit	حد سیلان
stream	سیلان
currents	سیلان
current	سیلان
crape	نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
stream of consciousness	سیلان ذهن
jujube	سیلان سیلانک
electron flow	سیلان الکترون ها
ceylon	سراندیب سیلان
electron current	سیلان الکترونها
ptyalism	سیلان بزاق
pour point	نقطه سیلان
fluxing power	قدرت سیلان
energy flow	سیلان انرژی
leucorrhoea	جریان سفید سیلان ابیض
garnets	حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
loris	دونوع بوزینه تنبل سیلان وهندوستان
garnet	حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
bold face	طرح سیاه حرف سیاه
black holes	حفره سیاه چاله سیاه
sable	رنگ سیاه لباس سیاه
smutted whcat	گندم سیاه یا زنگ سیاه
black hole	حفره سیاه چاله سیاه
ethiops	سیاب سیاه جیوه سیاه
sables	رنگ سیاه لباس سیاه
palmyra	یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
flows	لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flowed	لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flow	لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
black body radiation	تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
paper white monitor	صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
rate of pouring	سرعت سیلان سرعت جاری شدن
current flow	سیلان جریان فلوی جریان
marshes	سیاه اب
blacked	سیاه
marsh	سیاه اب
night black	سیاه
bog	سیاه اب
dogwood	سیاه ال
sooty	سیاه
sad coloured	سیاه
ebon	سیاه
blacks	سیاه
pitch dark	سیاه
blackest	سیاه
bogs	سیاه اب
blacker	سیاه
black	سیاه
pitchy	سیاه
swamps	سیاه اب
Negroes	سیاه
Negro	سیاه
jetty	سیاه
mossy	سیاه اب
jetties	سیاه
jet-black	سیاه سیاه
grimy	سیاه
swamped	سیاه اب
quagmires	سیاه اب
swamping	سیاه اب
quagmire	سیاه اب
glaucoma	اب سیاه
swamp	سیاه اب
buck wheat	گندم سیاه
pitch black	خیلی سیاه
black diamond	الماس سیاه
pitch-black	خیلی سیاه
bone black	عاج سیاه
boldface	حروف سیاه
blackcock	باقرقره سیاه نر
liver	جگر سیاه
blackcap	کاکل سیاه
hohlraum	جسم سیاه
french wheat	گندم سیاه
saracen corn	گندم سیاه
doit	پول سیاه
crowberry	سنگروی سیاه
d.'s cow	سوسک سیاه
dark coloured	سیاه رنگ
Congo	یکجورچای سیاه
colly	سیاه کردن
darky	سیاه زنگی
chiaroscurist	سیاه قلمکار
charbon	سیاه زخم
black short	شکستگی سیاه
blackamoor	سیاه زنگی
black holes	سیاه چال
blackbody	جسم سیاه
livers	جگر سیاه
black wash	رنگ سیاه
black book	کتاب سیاه
black list	فهرست سیاه
black brittleness	ترک سیاه
black cap	کلاه سیاه
black list	لیست سیاه
black liqour	شربت سیاه
black light	نور سیاه
black eyed	سیاه چشم
black level	تراز سیاه
black finish	پوشش سیاه
black letter	حرف سیاه
black gang	غلام سیاه
black load	سرب سیاه
black powder	باروت سیاه
black brittleness	شکستگی سیاه
black shortness	ترک سیاه
caraway	زیره سیاه
achromatic	سیاه و سفید
aniline black	سیاه انیلینی
begrime	سیاه کردن
biotite	میکای سیاه
bitumen macadam	ماکادام سیاه
black sheet	ورق سیاه
blach hulled	سیاه پوست
black anneal	سیاه گداختن
black ash	خاکستر سیاه
black bile	صفرای سیاه
black propaganda	تبلیغات سیاه
black body	جسم سیاه
black lead	سرب سیاه
sycamine	توت سیاه
tamarack	سیاه کاج
the black race	نژاد سیاه
the black sea	دریای سیاه
to black out	سیاه کردن
to wear willow	سیاه پوشیدن
viper's grass	سفورجنه سیاه
wash drawing	ابرنگ سیاه
substantia nigra	جسم سیاه
sealing coat	روکاری سیاه
quercitron	بلوط سیاه
red cent	پول سیاه
robed in bleck	سیاه پوش
robed in bleck	سیاه پوشیده
sabled	سیاه پوش
sadly dressed	سیاه پوش
schorl	کهربای سیاه
scoter	مرغابی سیاه
water proofed mortar	اهک سیاه
black and white	سیاه و سفید
black eye	چشم سیاه
shame on you! <idiom>	رویتان سیاه
black wool	پشم سیاه
bottle-dungeon	سیاه چال
donjon	سیاه چال
black eyes	چشم سیاه
jet-black	سیاه شبقی
pissed	سیاه مست
sozzled	سیاه مست
stoned	سیاه مست
zonked	سیاه مست
I was put to shame. I was shame-stricken.	رو سیاه شدم
black coffee	قهوه سیاه
dunggeon	سیاه چال
kibitka	سیاه چادرنمدی
lampblack	سیاه یکدست
mammy	دده سیاه
melanic	سیاه پوست
melanite	لعل سیاه
melanotic	سیاه پوست
melanuria	پیشاب سیاه
negress	زن سیاه پوست
iron mould	سیاه کردن
in mourning	کثیف سیاه
eriochrome black	سیاه اریوکروم
ethiope	سیاه پوست
ethiopian	سیاه پوست
ethiops	مهجون سیاه
fuel oil	نفت سیاه
heathbird	باقرقره سیاه
humus	سیاه خاک
in mourning	سیاه پوش
negrillo	کوتوله سیاه
negro slave	غلام سیاه
negrophil	سیاه دوست
oubliette	سیاه چال
pertussis	سیاه سرفه
pertussus	سیاه سرفه
piper nigrum	فلفل سیاه
platinum black	پلاتین سیاه
plumbaginous	مانندسرب سیاه
plumbago	سرب سیاه
nigritian	سیاه افریقایی
nigrify	سیاه کردن
negrophilism	سیاه دوستی
niellist	سیاه قلم