Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
ullage
حجم بالای سطح مایع تانک
Other Matches
on
فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
pascal's law
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c
liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
liquid liquid chromatography
کروماتوگرافی مایع- مایع
tank
تانک
tankers
تانک
bazooka
ضد تانک
reservoirs
تانک
bazookas
ضد تانک
reservoir
تانک
antiarmor
ضد تانک
water tower
تانک اب
antitank
ضد تانک
anti-tank
ضد تانک
tanker
تانک
panzer
تانک
water towers
تانک اب
main battle tank
تانک اصلی
tank destroyer
توپ ضد تانک
caterpillar tracks
وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
flail tank
تانک ضد مین
drop tank
تانک موقت
stalled tank
تانک ایستاده
tank deck
شاسی تانک
amphibious tank
تانک اب خاکی
antitank artillery
توپخانه ضد تانک
antitank obstacle
مانع ضد تانک
intermediate frequency tank circuit
مدار تانک
cupola
برجک فرماندهی تانک
cupolas
برجک فرماندهی تانک
bulkhead
دهلیزداخلی دهلیز تانک
bulkheads
دهلیزداخلی دهلیز تانک
skirting armor
زره دامنه تانک
control vehicle
تانک نافم حرکت
turrets
برجک توپ یا تانک
stalled tank
تانک از کار افتاده
tankage
گنجایش تانک یا مخزن
antitank launcher
موشک انداز ضد تانک
track tension
تنظیم شنی تانک
armor group
گروه زره تانک
turret
برجک توپ یا تانک
fuel tank vent
هواکش تانک سوخت
landing craft tank
ناو تانک پیاده کن
deck
سکوی جلوی تانک
hull defilade
سنگر گرفتن تانک
decks
سکوی جلوی تانک
decked
سکوی جلوی تانک
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
scorpions
نوعی تانک سبک شناسایی
scorpion
نوعی تانک سبک شناسایی
flail tank
تانک غلطک دار ضد مین
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
high explosive antitank
گلوله سوختار شدید ضد تانک
tank recovery vehicle
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
compass course
مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
hull
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
hulls
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
entac
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
whippet
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
whippets
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
intercom
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
intercoms
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
scorpion
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
hull down
قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
knock down
زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
secondary armament
جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
scorpions
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
main armament
جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
haul defilade
قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
gunnery
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
sprocket
دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
integral tank
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
hunting
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
biocidal action
عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
metal deactivator
مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
anti icing fluid
مایع ضد یخ
waters
مایع
steep
مایع
watering
مایع
watered
مایع
liquid
مایع
steepest
مایع
liquids
مایع
aneroid
بی مایع
water
مایع
fluidal
مایع
fulidal
مایع
liquid/gas separator
مایع
gluing
چسب مایع
developer liquid
مایع فهور
liquified petroleum gas
گاز مایع
pool tube
لامپ مایع
liquidly
بشکل مایع
liquidity index
اندیس مایع
semiliquid
نیمه مایع
resolvent
<adj.>
مایع محلل
lox
اکسیژن مایع
sodium metasilicate
شیشه مایع
silicate of soda
شیشه مایع
semiliquid
مایع چسبنده
semiliquid
مایع غلیظ
liquid crystal
کریستال مایع
liquid crystals
کریستال مایع
water glass
شیشه مایع
cryogenic liquid
مایع سرمازا
cutback bitumen
قیر مایع
semifluid
نیم مایع
pool cathode
کاتد مایع
liquid state
حالت مایع
furfuraldehyde
مایع الدئیدی
liquid oxygen
اکسیژن مایع
liquid nitrogen
نیتروژن مایع
grume
مایع چسبناک
dissolving
<adj.>
مایع محلل
liquid propellant
خرج مایع
sops
غذای مایع
sop
غذای مایع
sealing liquid
مایع اب بندی
antidim
مایع ضد تشکیل مه
liquid soap
صابون مایع
pool rectifier
لامپ مایع
liquid propellant
سوخت مایع
condensation
مایع کردن
glues
چسب مایع
liquid ammonia
امونیاک مایع
fluids
مایع متحرک
fluid
مایع متحرک
spinal fluid
مایع نخاعی
liquid fuel
سوخت مایع
liquefaction
مایع شدن
liquefaction
تبدیل به مایع
liquid foundation
کرم مایع
liquefacient
مایع کننده
liquescence
مایع شدگی
out back
چسب مایع
liquescent
مایع شونده
liquid exygen
اکسیژن مایع
subaqueous
زیر مایع
liquid air
هوای مایع
battery liquid
مایع باتری
absorption liquid
مایع جذب
pool cathode tube
لامپ مایع
anti detonant
مایع ضد بدسوزی
paraffin oil
پارافین مایع
liquid hydrates
مایع هیدراتها
liquid hydrogen
هیدروژن مایع
vitrous humor
مایع زجاجیه
soluble glass
شیشه مایع
sodium silicate
شیشه مایع
glue
چسب مایع
glueing
چسب مایع
liquid glass
شیشه مایع
deicer
مایع ضدیخ
solvent
<adj.>
مایع محلل
solvents
مایع محلل
liquefied gas
گاز مایع
mercury pool tube
لامپ مایع
liquid gas
گاز مایع
above
بالای
at the top of
در بالای
atop of
بالای
atop of
در بالای
into the bargain
بالای ان
outreach
بالای سر
oer
بالای
above
بالای سر
over
بالای
upped
بالای
over
بالای سر
upping
بالای
over-
بالای سر
up
بالای
over-
بالای
overhead
بالای سر
overhead
در بالای سر
soldering fluid
مایع لحیم کاری
hypergol
مایع قابل اشتعال
eyewash
مایع چشم شویی
cn solution
گازاشک اور مایع
superheated liquid
مایع ابر گرم
liquid membrance electrode
الکترود مایع غشایی
liquid measure
مقیاس حجم مایع
supercooled liquid
مایع ابر سرد
gas liquid chromatography
کروماتوگرافی مایع گاز
electrolyte
مایع کار الکترولیت
electrolytes
مایع کار الکترولیت
gas liquid partitions chromatography
کروماتوگرافی گاز- مایع
liquid propellant
خرج پرتاب مایع
liquid propellant
سوخت مایع موشک
fluidize
تبدیل به مایع کردن
liquified natural gas
گاز مایع طبیعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com