English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
extremum حداکثر یا حداقل تابع ریاضی
Other Matches
max min system سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
maximum and minimum thermometer گرماسنج حداقل و حداکثر
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
function تابع [ریاضی]
transcendental function تابع غیرجبری [ریاضی]
root of a function ریشه تابع [ریاضی]
domain of a function دامنه یک تابع [ریاضی]
continuous function تابع پیوسته [ریاضی]
number-theoretic function تابع حسابی [ریاضی]
arithmetical function تابع حسابی [ریاضی]
arithmetic function تابع حسابی [ریاضی]
zero of a function ریشه تابع [ریاضی]
root of a function صفر یک تابع [ریاضی]
zero of a function صفر یک تابع [ریاضی]
cosine function تابع کسینوس [ریاضی]
inverse تابع معکوس [ریاضی]
frequency function تابع تکرار [ریاضی]
inverse function تابع معکوس [ریاضی]
smooth function تابع همواری [ریاضی]
inverse function تابع وارون [ریاضی]
sine function تابع سینوس [ریاضی]
real-valued function تابع حقیقی [ریاضی]
holomorphic function تابع هولومورفیک [ریاضی]
inverse تابع وارون [ریاضی]
Riemann zeta function تابع زتای ریمان [ریاضی]
cumulative distribution function تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
trigonometric function تابع های مثلثاتی [ریاضی]
circular functions تابع های مثلثاتی [ریاضی]
differentiable function تابع مشتق پذیر [ریاضی]
complex analytic function تابع تحلیلی [مختلط] [ریاضی]
Distribution تابع تعمیم یافته [ریاضی]
real analytic function تابع تحلیلی [حقیقی] [ریاضی]
generalized function تابع تعمیم یافته [ریاضی]
absolute value function تابع قدر مطلق [ریاضی]
complex absolute value function تابع مختلط قدر مطلق [ریاضی]
real absolute value function تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
minimim wage law قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
minimum range حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
arithmetic تابع ریاضی اعمال شده روی داده
nests 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
equivalence 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubbing تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubs تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbed تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stub تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
maximal aerobic power بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen uptake حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
minims حداقل
minimum stock level حداقل
min حداقل
minimal حداقل
minimally حداقل
minim حداقل
minimum حداقل
minimum size اندازه حداقل
global minimum حداقل مطلق
minim وابسته به حداقل
minimum price حداقل قیمت
minimum range حداقل برد
least cost حداقل هزینه
minimization به حداقل رسانیدن
price floor حداقل قیمت
minims وابسته به حداقل
least price حداقل قیمت
minimum حداقل کمینه
minimum elevation حداقل درجه
minimizes به حداقل رساندن
minimised به حداقل رساندن
bottom price حداقل قیمت
minimum charge حداقل قیمت
base wage rate حداقل دستمزد
minimizing به حداقل رساندن
minimum wage حداقل دستمزد
minimises به حداقل رساندن
minimum charge حداقل هزینه
danger warning level حداقل موجودی
minimized به حداقل رساندن
minimize به حداقل رساندن
troughs حداقل موج
minimising به حداقل رساندن
trough حداقل موج
neap tide جذر و مد حداقل اب
relative minimum حداقل نسبی
minimum elevation حداقل ارتفاع لوله
reduced strenght حداقل استعداد جنگی
thermal resolution حداقل سنجش حرارت
minimum mortality حداقل مرگ و میر
least squares estimates براورد حداقل مربعات
least cost combination ترکیب حداقل هزینه
thermal resolution حداقل اختلاف حرارت
minimum standard of living حداقل سطح زندگی
minimum subsistence level سطح حداقل معیشت
cost minimization حداقل کردن هزینه
cut off ratio حداقل نرخ قابل قبول
short term حداقل مدت تنبیه و زندانی
meantide حداقل جذر و مدهای اب دریا
ordinary least square method روش حداقل مربعات معمولی
amphiploid دارای حداقل کرموسوم ارثی
double amplitude peak value مقدارحداکثر تا حداقل یک موج سینوسی
neap حداقل ارتفاع اب یاجذر و مد دریا
minimum elevation حداقل درجه مربوط به مانع
pilot line production تولید به حداقل در کارخانجات نظامی
two stage least squares method روش حداقل مربعات دومرحلهای
on the deck پرواز در حداقل ارتفاع مجاز
minimum down payment حداقل میزان پیش پرداخت
minimum clearance حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
skeleton crew حداقل خدمه یک وسیله یا جنگ افزار
quorum حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
efficiency point حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
at a [the] minimum <adv.> کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
protoxide ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
at least [no less than] [not less than] <adv.> کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
mathematical notation نشانه گذاری ریاضی [ریاضی]
bridge تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridged تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridges تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
weighted least square method روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
error handling به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
discrimination حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
wed thickness حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
limit velocity حداقل سرعت ابتدایی توپ یاخمپاره که بتوان با ان نفوذلازم را به دست اورد
probit واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
aces رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
perigee نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه
peaks حداکثر
peak حداکثر
peaking حداکثر
outsides حداکثر
outside حداکثر
maximum حداکثر
endurance حداکثر
uttermost حداکثر
maximal حداکثر
ace رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
team roping مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
re-entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
maximum slope حداکثر شیب
maximum available powere توان حداکثر
maximum amplitude دامنه حداکثر
maximum speed حداکثر سرعت
maximum capacity فرفیت حداکثر
maximum ratings مقدار حداکثر
peak حداکثر کاکل
peak current جریان حداکثر
maximum current جریان حداکثر
peaking حداکثر کاکل
optimum height حداکثر ارتفاع
maximum prr ermissible مجاز حداکثر
peaks حداکثر کاکل
maximum thermometer گرماسنج حداکثر
maximum value مقدار حداکثر
maximum work کار حداکثر
peak output حداکثر تولید
peak speed حداکثر سرعت
peak demand حداکثر تقاضا
peak voltage ولتاژ حداکثر
flat out حداکثر سرعت
flank speed حداکثر سرعت
wage ceiling حداکثر دستمزد
full bore حداکثر تلاش
full speed حداکثر سرعت
global maximum حداکثر مطلق
price ceilings حداکثر قیمت
intensity maximum حداکثر شدت
high tides حداکثر مد دریا
maximal وابسته به حداکثر
maximization به حداکثر رسانیدن
peak load حداکثر بار
peak load بار حداکثر
maximum profit حداکثر سود
maximum energy انرژی حداکثر
maximum load بار حداکثر
maximum limited stress تنش حداکثر
maximum detector اشکارساز حداکثر
maximum efficiency راندمان حداکثر
high tide حداکثر مد دریا
relative maximum حداکثر نسبی
payloads حداکثر بار
maximum performance کارایی حداکثر
maximum duration زمان حداکثر
payload حداکثر بار
maximum density حداکثر تراکم
maximum demand بار حداکثر
maximum deviation انحراف حداکثر
maximum price حداکثر بها
maximum performance عملکرد حداکثر
maximum frequency فرکانس حداکثر
maximum deflection انحراف حداکثر
maximum gain تقویت حداکثر
maximum moment حداکثر لنگر
maximum power demand مصرف حداکثر
supercharge خرج حداکثر
maximum of intensity حداکثر شدت
maximum output خروجی حداکثر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com