Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
line	حدود رویه
lines	حدود رویه
Other Matches
upper memory	کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
immethodical	بی رویه
comportment	رویه
facet	رویه
uppers	رویه
upper	رویه
insteps	رویه
outsides	رویه
tenor	رویه
tenors	رویه
instep	رویه
praxis	رویه
irregular	بی رویه
ism	رویه
surfaces	رویه
surfaced	رویه
surface	رویه
facets	رویه
metier	رویه
metiers	رویه
mTtiers	رویه
tactics	رویه
procedure	رویه
policy	رویه
vamp	رویه
water surface	رویه اب
encrustation	رویه
encrustations	رویه
these t. were not	رویه
upper crust	رویه
practice	رویه
policies	رویه
outside	رویه
facings	رویه
facing	رویه
scheme	ترتیب رویه
schemed	ترتیب رویه
schemes	ترتیب رویه
surface-to-air	رویه به هوا
surfaced	رویه فاهر
encrustations	رویه بندی
encrustation	رویه بندی
triacontahedral	سی رویه سی طرفی
systems	قاعده رویه
system	قاعده رویه
surface	رویه دادن
plane	رویه هموار
surfaced	رویه دادن
practice	رویه پیشه
surfaces	رویه دادن
recursive procedure	رویه بازگشتی
surfaces	رویه فاهر
sandal	کفش بی رویه
surface	رویه فاهر
tack	پونز رویه
tacked	پونز رویه
tacking	پونز رویه
tacks	پونز رویه
planing	رویه هموار
planes	رویه هموار
planed	رویه هموار
cant	رویه اریب
card face	رویه کارت
covers	رویه لفاف
precedents	رویه قضایی
pure procedure	رویه جامع
procedure declaration	اعلان رویه
precedent	رویه قضایی
planimeter	رویه پیما
pillow case	رویه بالش
procedure oriented	رویه گرا
pentahedral	پنج رویه
recovery procedure	رویه ترمیمی
smooth surface	رویه صاف
top	رویه عالی
rough surface	رویه زبر
road surface	رویه راه
sandals	کفش بی رویه
coverings	رویه لفاف
cover	رویه لفاف
rubbed surface	رویه صاف
ostrich policy	رویه کبک
hard soil	رویه محکم
facet theory	نظریه رویه ها
finishing coat	اندود رویه
flippy	فلاپی دو رویه
impolicy	رویه غلط
dummy module	رویه ساختگی
in stream procedure	رویه با مسیل
cross section	رویه برش
control procedure	رویه کنترل
ism	اعتقاد رویه
exfoliation	رویه سابی
top milk	رویه شیر
the policy of the government	رویه دولت
single sided disk	دیسک یک رویه
judicial precedent	رویه قضایی
scheme of life	رویه زندگی
code page	رویه رمز
about <adv.>	حدود
well nigh	در حدود
roughly <adv.>	حدود
ambit	حدود
modules	حدود
thereabouts	در آن حدود
scantling	حدود
in the neighbourhood	در حدود
module	حدود
purview	حدود
neiggourhood	حدود
tether	حدود
confining	حدود
tethering	حدود
tethered	حدود
precinct	حدود
scope	حدود
vicinity	حدود
precincts	حدود
about	در حدود
range	حدود
limit	حدود
confine	حدود
compass	حدود
ranges	حدود
realms	حدود
realm	حدود
delimit	حدود
neighbourhoods	حدود
neighbourhood	حدود
ranged	حدود
tethers	حدود
delimited	حدود
definitions	حدود
definition	حدود
well-nigh	در حدود
delimiting	حدود
neighborhoods	حدود
delimits	حدود
perambulation	حدود
procedure	رویه طریقه فرایند
new departure	اغاز رویه تازه
low key posture	رویه محافظه کارانه
irregular act	عمل خلاف رویه
binder course	قشر زیرین رویه
input output procedure	رویه ورودی- خروجی
international practice	رویه بین المللی
overgrown	دارای رشد بی رویه
procedure oriented language	زبان رویه گرا
slope weir	بندسرریز با رویه شیبدار
to explain oneself	رویه یاقصدخودراشرح دادن
revamps	دوباره رویه انداختن
revamp	دوباره رویه انداختن
bristled	رویه تجاوزکارانه داشتن
bristle	رویه تجاوزکارانه داشتن
revamped	دوباره رویه انداختن
to change the tack	تغییر رویه دادن
surface treatment	عملیات سطح رویه
slope weir	شادروان با رویه شیبدار
impolitic	مخالف رویه صحیح
revamping	دوباره رویه انداختن
in round numbers 00	در حدود 001 عد د
thereabout	دران حدود
hereabout	دراین حدود
therabout	دران حدود
graphic limits	حدود گرافیکی
out	خارج از حدود
delimitation	تعیین حدود
delimitation	تحدید حدود
boundary	حدود چیزی
vicinity	در حدود در اطراف
trimester	در حدود سه ماه
boundary	حدود یکان
boundaries	حدود چیزی
boundaries	حدود یکان
probability limits	حدود احتمالی
purview	حدود میدان
purview of an occupation	حدود کاری
limits of confidence	حدود اطمینان
with in ear shot	در حدود صدا رس
limit of fire	حدود اتش
limit check	مقابله حدود
gamut	حدود حیطه
within cry	در حدود صد ارس
out-	خارج از حدود
run	ردپا حدود
whereabouts	درچه حدود
demarcation	تعیین حدود
ranges	حدود وسعت
ranges	حدود محدوده
reaching	وسعت حدود
ranged	حدود محدوده
range	حدود وسعت
yaw	تجاوز از حدود
yawed	تجاوز از حدود
range	حدود محدوده
verge	نزدیکی حدود
confinement	تحدید حدود
reaches	وسعت حدود
runs	ردپا حدود
peripheries	محیط حدود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com