Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (2 milliseconds)
English
Persian
cold upsetting die
حدیده چاق گردانی سرد
Other Matches
stock and die
دسته حدیده و حدیده
strain hardenability
قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
strain hadening
سخت گردانی کششی سخت گردانی تغییر بعدی
short cycle annealing
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
die
حدیده
screw thread
حدیده
screw plate
حدیده
cold drawing die
حدیده
screw=plate
حدیده
blanking slid
حدیده
pipe die
حدیده
cold die
حدیده سرد
top die
حدیده فوقانی
diesinking
حدیده ساز
die stamping press
پرس حدیده
die sinking cutter
فرز حدیده
die sinking
فرز حدیده
bar stock
دسته حدیده
bottom die
حدیده تحتانی
butten die
حدیده ته گیر
wiredraw
حدیده کردن
blanker
حدیده اهنگری
die line
درز حدیده
die parting line
درز حدیده
die shop
حدیده سازی
stock
دسته حدیده
stocked
دسته حدیده
drawing
حدیده کردن
drawings
حدیده کردن
die lock
گیره حدیده
die maker
حدیده ساز
die making
حدیده سازی
cold heading die
حدیده سردکار
drawing die
حدیده کششی
draw plate
صفحه حدیده کن
die stock
دسته حدیده
die and mold making
حدیده و قالب سازی
die shift
تغییر مکان حدیده
fuller
حدیده حاشیه دار
cold extrusion die
حدیده فشردگی سرد
punching die
حدیده منگنه کاری
die sinker
دستگاه فرز حدیده
forming die
حدیده شکل دهی
follow on die
حدیده چند طبقه
extrusion die
حدیده چکش کاری
embossing die
حدیده برجسته کاری
open die forging
اهنگری حدیده ازاد
hot forging die
حدیده اهنگری گرم
drop hammer die
حدیده اهنگری گرم
die sinking attachment
تجهیزات فرز حدیده
stamping die
حدیده قالب گیری
die sinking machine
دستگاه فرز حدیده
hot pressing die
حدیده پرسکاری داغ
pantograph die sinking machine
ماشین فرز حدیده پانتوگراف
hobability
قابلیت حدیده کاری سرد
die sinking and engraving machine
دستگاه فرز حدیده و حکاکی
die
با حدیده وقلاویز رزوه کردن
die
:بشکل حدیده یاقلاویزدر اوردن
rambled
سر گردانی
regimental
گردانی
ramble
سر گردانی
rambles
سر گردانی
die0casting die
حدیده ریخته گری تحت فشار
transliteration
نویسه گردانی
hardening
سخت گردانی
repeals
باز گردانی
repeal
باز گردانی
file handling
پرونده گردانی
exception handling
استثنا گردانی
runaround
دور سر گردانی
magnetization
مغناطیس گردانی
thinning
رقیق گردانی
rectification
راست گردانی
rim drive
لبه گردانی
revolvable
دور گردانی
data handling
داده گردانی
extrude
از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
extruded
از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
extrudes
از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
extruding
از داخل حدیده یا قالب بیرون کشیدن اشترانق پرسه
magnetizing field
میدان مغناطیس گردانی
magnetizing current
جریان مغناطیس گردانی
precipitation hardening
سخت گردانی رسوبی
hot tempering
سخت گردانی درجهای
magnetization characteristic
منحنی مغناطیس گردانی
quench age hardening
سخت گردانی و ترساندن
induced magnetization
مغناطیس گردانی القائی
induction harening
سخت گردانی القائی
quenching and tempering
ترساندن و سخت گردانی
radiation hardening
سخت گردانی تابشی
temper hardening
سخت گردانی بازپخت
strain hadening
سخت گردانی کرنشی
strain hadening
سخت گردانی سرد
partial jurisdiction
حق خود گردانی محدود
work hardening
سخت گردانی سرد
softening point
نقطه نرم گردانی
selective hardening
سخت گردانی انتخابی
toughen by sparks
سخت گردانی با جرقه
nitrogen hardening
سخت گردانی ازتی
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
softening furnace
کوره نرم گردانی
austemper
سخت گردانی حرارتی
direct quenching
سخت گردانی مستقیم
hardening room
اطاق سخت گردانی
austemper
سخت گردانی باینیت
curing vessel
فرف سخت گردانی
broken hardening
سخت گردانی شکسته
hardening furnace
کوره سخت گردانی
curing oven
کوره سخت گردانی
cure rate
سرعت سخت گردانی
case harden
سخت گردانی سطحی
case hardening
سخت گردانی سطحی
double hardening
سخت گردانی مضاعف
electrolytic deposition
متالیزه گردانی گالوانیکی
aging
سخت گردانی زمانی
hardening distortion
شکستگی سخت گردانی
hardening crake
ترک سخت گردانی
hardening constituent
جزء سخت گردانی
age hardening
سخت گردانی زمانی
cementation
سیمانکاری سخت گردانی
hard surfacing
سخت گردانی سطحی
ausformig
سخت گردانی اوستینیتی
simplifications
ساده گردانی مختصر سازی
strain age hardening
سخت گردانی کرنشی زمانی
self hardening steel
فولاد خود سخت گردانی
carburizer
ماده ویژه سخت گردانی
simplifcation
ساده گردانی مختصر سازی
depth of hardening zone
عمق ناحیه سخت گردانی
age hardening susceptibility
تقبل سخت گردانی زمانی
battalion landing team
تیم پیاده شونده گردانی
simplification
ساده گردانی مختصر سازی
mold drying oven
کوره خشک گردانی قالبی
gas case hardening
سخت گردانی پوسته گازی
quenched and tempered condition
حالت ترساندن و سخت گردانی
hard facing alloy
الیاژ سخت گردانی سطحی
reinstatement of revolving credit
اعتبار گردانی را تجدید کردن
hardening strain
تغییر طول سخت گردانی
salt bath hardening
سخت گردانی حمام نمک
oil hardening steel
فولاد سخت گردانی روغنی
gas fired hardening tempering furnace
کوره سخت گردانی و بازپخت گازسوز
air hardening
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
salt bath case hardening
سخت گردانی سطحی حمام نمک
high frequency induction hardening
سخت گردانی القایی فرکانس بالا
quenching and tempering furnace
کوره ویژه سخت گردانی و ترساندن
flame hardening
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
dispersion hardening
سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
cyaniding
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
thread
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
age hardening
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
tempering (metallurgy)
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
cold swaging machine
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
transliterate
عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
strain hardenability
سخت گردانی سخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com