English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
English Persian
anneal حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن
Other Matches
seized گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seize گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seizes گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
vulcanization حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
diapositive تولید حرارت توسط جریانهای با فرکانس زیاد
chromel الیاژی شامل اهن نیکل کرم برای ساختن ترموکوپلهای با حرارت زیاد
brake lining مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
heat حرارت دادن
heats حرارت دادن
pre heat حرارت دادن مقدماتی
preheat قبلا حرارت دادن
preheats قبلا حرارت دادن
preheated قبلا حرارت دادن
chills سردکردن
chill سردکردن
pyrolyze در اثر حرارت تغییر شیمیایی دادن
freeze بی اندازه سردکردن
freezes بی اندازه سردکردن
burn in حرارت دادن واکس برای مالیدن به کف اسکی
volcanize تحت تاثیر حرارت اتشفشانی قرار دادن
recalescence پس دادن حرارت فلزدر اثر سرد شدن
undercool خیلی کمتر از میزان لازم سردکردن
exothermal حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermic حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
thermal stress ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
wiredraw زیاد طول دادن
overcolour زیاد لعاب دادن
slaughters تخفیف زیاد دادن
slaughter تخفیف زیاد دادن
slashes تخفیف زیاد دادن
overrated زیاد اهمیت دادن به
pump handle زیاد تکان دادن
overrates زیاد اهمیت دادن به
slaughtered تخفیف زیاد دادن
slash تخفیف زیاد دادن
overrate زیاد اهمیت دادن به
to put it on زیاد لعابش دادن
overcolour زیاد اب وروغن دادن
overrating زیاد اهمیت دادن به
slashed تخفیف زیاد دادن
luxuriated اب وتاب زیاد دادن
luxuriates اب وتاب زیاد دادن
luxuriating اب وتاب زیاد دادن
luxuriate اب وتاب زیاد دادن
over expose زیاد روشنایی دادن
anneal نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
pyrolysis تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
to space out زیاد فاصله دادن گشادترکردن
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
enlarge توسعه دادن زیاد بحث کردن
overbear مغلوب کردن زیاد میوه دادن
enlarging توسعه دادن زیاد بحث کردن
overset زینت دادن زیاد بار کردن
enlarges توسعه دادن زیاد بحث کردن
enlarged توسعه دادن زیاد بحث کردن
slash تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
wipe out شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
slashed تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashes تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
fused آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fuse آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
highs دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
religionize دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
ardor حرارت
mettlesome با حرارت
enthrusiasm حرارت
verve حرارت
ardour حرارت
clammy بی حرارت
fervidity حرارت
fervidness حرارت
adust با حرارت
temperatures حرارت
temperature حرارت
hotness حرارت
warmth حرارت
warms با حرارت
warmest با حرارت
fire حرارت
vehemence حرارت
warmed با حرارت
warm با حرارت
fires حرارت
fired حرارت
heats حرارت
heat حرارت
pyogenic حرارت زا
heat exchange تبادل حرارت
actinometre حرارت سنج
actinometer حرارت سنج
gradients افت حرارت
heat absorption جذب حرارت
heat conductor هادی حرارت
heat economy اقتصاد حرارت
temperature درجه حرارت
heat drop افت حرارت
ardency شور و حرارت
calorimeter حرارت سنج
calorification تولید حرارت
calefactory حرارت بخش
expansion heat حرارت انبساط
temperatures درجه حرارت
zeal ذوق حرارت
enthalpy حرارت فعال
energetically از روی حرارت
transformation of heat تبادل حرارت
thermometers حرارت سنج
low heat cement سیمان کم حرارت
gradient افت حرارت
thermometer حرارت سنج
thermophysics فیزیک حرارت
strenuousness حرارت و اصرار
heats گرما حرارت
heat گرما حرارت
ginger تندی حرارت
thermoregulation تنظیم حرارت
thermotherapy حرارت درمانی
initiatives شوق و حرارت
initiative شوق و حرارت
fervently از روی حرارت
central heating حرارت مرکزی
interchange of heat تبادل حرارت
heat expansion انبساط حرارت
heat unit واحد حرارت
heat transfer انتقال حرارت
steamy پر حرارت پر بخار
heat of hydration حرارت ئیدراسیون
impetuosity تندی حرارت
steamier پر حرارت پر بخار
steamiest پر حرارت پر بخار
impressment جدیت حرارت
central heating system دستگاه حرارت مرکزی
thermal resolution حداقل سنجش حرارت
thermal resolution حداقل اختلاف حرارت
thermal exposure میزان جذب حرارت
thermoregulator دستگاه تنظیم حرارت
thermoregulatory وابسته تنظیم حرارت
fervidly از روی حرارت و غیرت
live wire آدم پر حرارت و با پشتکار
live wires آدم پر حرارت و با پشتکار
Fahrenheit درجه حرارت فارنهایت
to steam ahead or away با حرارت کار کردن
temperatures درجه حرارت دما
thermostable باثبات در اثر حرارت
thermolysis تحلیل حرارت بدن
isothermal layer سطوح هم حرارت اب دریا
tempering temperature درجه حرارت بازپخت
critical temperature درجه حرارت بحرانی
heat conductivity قابلیت هدایت حرارت
filament temperature درجه حرارت فیلامان
operating temperature درجه حرارت کار
maximum temperature درجه حرارت حداکثر
low temperature درجه حرارت پایین
ignition temperature درجه حرارت احتراق
heat affected zone منطقه حرارت دیده
isothermal نقاط هم حرارت اب دریا
internal temperature درجه حرارت داخلی
intermediate temperature درجه حرارت میانی
diathermy معالجه بوسیله حرارت
reducer کم کننده شعله یا حرارت
sunbaked حرارت افتاب دیده
steam heating ایجاد حرارت با بخار
burner تولیدکننده حرارت در بالن
burners تولیدکننده حرارت در بالن
forced convection تبادل حرارت اجباری
final temperature درجه حرارت نهایی
hyperpyrexia درجه حرارت بالاتر از صد
intermediate temperature درجه حرارت متوسط
temperature درجه حرارت دما
enthusiasms هواخواهی با حرارت شوروذوق
enthusiasm هواخواهی با حرارت شوروذوق
ambient temperature درجه حرارت محیطی
thermostat تنظیم کننده حرارت
thermostats نافم درجه حرارت
thermostat نافم درجه حرارت
heatedly از روی هیجان یا حرارت
thermostats تنظیم کننده حرارت
heat rash عرق جوش حرارت سوزان
muffle furnace کوره با حرارت غیر مستقیم
stenothermy کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
pyrometallurgy استخراج فلزات در اثر حرارت
internal temperature rise افزایش درجه حرارت داخلی
telethermoscope حرارت سنج از مسافات دور
high temperature alloy الیاژ درجه حرارت بالا
magnetic transition temperature درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
thermostability قابلیت استحکام در مقابل حرارت
radiant دستگاه پخش کننده حرارت
maximum safe temperature درجه حرارت مجاز حداکثر
vulcanization تحت تاثیر حرارت اتشفشانی
thermolabile بی ثبات یا ناپایدار درمقابل حرارت
psychrophilic رشدکننده در درجه حرارت کم سرمازی
geothermal وابسته به حرارت مرکزی زمین
thermal exposure در معرض حرارت قرار گرفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com