Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
escape character |
حرفی که نشان دهنده کد espace باشد |
|
|
Other Matches |
|
question marks |
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند |
question mark |
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند |
floating |
غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد |
drives |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
drive |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
trigraph |
سه حرفی که مجموعانمایشگر یک صوت باشد |
indicator |
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده |
discretionary |
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود |
logogram |
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد |
logograph |
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد |
altitude azimuth |
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما |
end |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
ends |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
numeric |
حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است . |
ended |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
poniter |
نشان دهنده نشان گیرنده |
flags |
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله |
flag |
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله |
redirects |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
redirected |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
redirect |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
redirecting |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
snd |
مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد |
indicative |
نشان دهنده |
demonstrator |
نشان دهنده |
demonstrators |
نشان دهنده |
indicant |
نشان دهنده |
indicator |
نشان دهنده |
non return to zero |
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد |
ring indicator |
نشان دهنده حلقه |
end |
کد نشان دهنده انتهای خط |
illustrator |
نشان دهنده تصویر کش |
illustrators |
نشان دهنده تصویر کش |
counting balance |
ترازوی نشان دهنده |
resilient |
نشان دهنده فنری |
ends |
کد نشان دهنده انتهای خط |
ended |
کد نشان دهنده انتهای خط |
episcope |
دستگاه نشان دهنده تصاویر |
ended |
کد نشان دهنده انتهای رکورد |
frequency indicator |
دستگاه نشان دهنده فرکانس |
end |
کد نشان دهنده انتهای رکورد |
adumbrant |
نشان دهنده طرح مختصرازچیزی |
indicator |
عقربه یاصفحه نشان دهنده |
ends |
کد نشان دهنده انتهای رکورد |
control flag |
پرچم نشان دهنده دستورات |
oil gage |
عقربه نشان دهنده روغن |
oscilloscope |
دستگاه نشان دهنده امواج |
taximeter |
نشان دهنده کرایه تاکسی |
voltage indicator |
دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی |
status board |
تابلوی نشان دهنده وضعیت |
attitude indicator |
دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب |
boundary disclaimer |
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه |
gas indicator |
دستگاه نشان دهنده مقدار گاز |
regulatory signs |
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها |
isobars |
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار |
oscilloscope |
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج |
gauges |
اندازه گیر عقربه نشان دهنده |
gauged |
اندازه گیر عقربه نشان دهنده |
gauge |
اندازه گیر عقربه نشان دهنده |
air hose coupling |
دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد |
bathymetric contour |
میزان منحنیهای نشان دهنده عمق |
isobar |
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار |
situation map |
نقشه نشان دهنده وضعیت جنگ |
radix |
عدد نشان دهنده اعشار صحیح |
isobare |
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار |
station bill |
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل |
quasi- |
که نشان دهنده تعداد دستورات است |
to feel on top of the world |
تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی] |
to be on top of the world |
تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی] |
external indicator |
نشان دهنده وضع خارجی وسیله |
colons |
که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است |
markers |
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی |
colon |
که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است |
heads up display |
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی |
reverberation index |
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی |
drift signal |
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو |
azimuth micrometer |
وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما |
azimuth equidistant projection |
وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما |
position buoy |
بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی |
arithmetic |
علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است . |
marker |
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی |
esc |
کد حرف espace یکی ازکلیدهای کامپیوتر |
plus signs |
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است |
mark |
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است |
drift float |
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر |
compliance index |
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی |
marks |
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است |
marks |
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است |
end |
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده |
arrow head |
پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد |
earth |
اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است |
earths |
اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است |
mark |
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است |
ends |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
zmarker beacon |
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها |
deictic |
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده |
plus sign |
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است |
attitude gyro |
الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند |
end |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
ended |
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده |
ended |
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده |
ends |
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده |
plus |
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است |
inartistically |
بی انکه نشان هنراز ان نمایان باشد |
system indicator |
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز |
zero |
نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است |
graphic |
داده ذخیره شده که نشان دهنده اطلاعات گرافیکی است . |
fields |
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است |
zeros |
نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است |
Manchester coding |
نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت |
field |
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است |
most significant bit |
بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است . |
zeroes |
نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است |
indicator |
نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه |
fielded |
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است |
liberal gift |
بخششی که نماینده رادی ونظری بلندی دهنده باشد بخشش کافی |
ends |
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی |
colon |
علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست |
colons |
علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست |
scorecard |
کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف |
end |
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی |
ended |
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی |
layer tints |
هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما |
scorecards |
کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف |
connective |
نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود |
paragraphs |
حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است |
boolean operation |
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1 |
paragraph |
حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است |
earths |
اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است |
earth |
اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است |
paged |
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود |
pages |
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود |
page |
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود |
elevators |
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد |
elevator |
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد |
cards |
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند |
card |
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند |
decimal |
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است |
decimals |
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است |
combined speed indicator |
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب |
cabin pressure altimeter |
ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین |
position light |
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع |
attitude director indicator |
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند |
line route map |
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه |
parts explosion |
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد |
escape character |
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر |
marking current |
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار |
markers |
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد |
marker |
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد |
languages |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
language |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
lool |
لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.] |
resilience |
درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.] |
fallout contours |
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی |
vertical scale |
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع |
landmarks |
دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین |
landmark |
دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین |
azimuth indicator |
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما |
quantity equation |
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است |
trimmer |
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز |
Afshan [all-over pattern] |
طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود] |
target indicator |
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف |
a closed mouth catches no flies <proverb> |
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد |
moored mine |
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد |
country cover diagram |
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور |
hot |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
hottest |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
hotter |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
puncuation |
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود |
incommunicativeness |
کم حرفی |
garrulity |
پر حرفی |
uniliteral |
یک حرفی |
monomial |
تک حرفی |
lettered |
حرفی |
reviling |
بد حرفی |
lexical |
حرفی |
pauciloquy |
کم حرفی |
taciturnity |
کم حرفی |
incommunicatively |
با کم حرفی |
triliteral |
سه حرفی |
long tongue |
پر حرفی |
exhibitor |
نمایش دهنده ارائه دهنده |
exhibitors |
نمایش دهنده ارائه دهنده |
catalyst |
تشکیلات دهنده سازمان دهنده |
bailer |
امانت دهنده کفیل دهنده |
conglutinative |
التیام دهنده جوش دهنده |
extender |
توسعه دهنده ادامه دهنده |
exhibiter |
نمایش دهنده ارائه دهنده |
bailor |
امانت دهنده کفیل دهنده |
catalysts |
تشکیلات دهنده سازمان دهنده |
garter |
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب |
garters |
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب |
escutcheon |
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار |
who said so? |
که چنین حرفی زد |
four-letter words |
واژهیچهار حرفی |
pass a remark |
حرفی زدن |
triliteral |
کلمه سه حرفی |
literal |
حرفی لفظی |
triliteralism |
حالت سه حرفی |
what have you to say? |
چه حرفی دارید |