Total search result: 207 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
text move |
حرکت اصلی |
|
|
Search result with all words |
|
canard |
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند |
canards |
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند |
back |
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود |
backs |
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود |
mush |
افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود |
lenz' law |
جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد |
Other Matches |
|
VL bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
VL local bus |
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
masters |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
master |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
mastered |
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد |
master data file |
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد |
acciaccatura |
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود |
on board |
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد |
prototypal |
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی |
prototypic |
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی |
main guard |
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی |
initial reserves |
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی |
first generation computer |
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی |
stapling |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
stapled |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
staple |
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی |
generation |
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن |
generations |
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن |
waves |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waved |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
wave |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waving |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
route order |
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه |
mainstays |
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی |
mainstay |
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی |
anastylosis |
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی] |
master file |
فایل اصلی پرونده اصلی |
fundamental unit |
یکای اصلی واحد اصلی |
base camp |
پایگاه اصلی کمپ اصلی |
base unit |
یکای اصلی واحد اصلی |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
move off the ball |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
fish tailing |
حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت] |
stroke |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
stroked |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
strokes |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
stroking |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
expansion slots |
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند |
matters |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
mattered |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
matter |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
mattering |
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد |
transfers |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
compound motion |
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی |
counter clockwise |
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت |
transferring |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
DIMM |
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود |
external |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
externals |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
elegant |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
FEP |
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
mouses |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
mouse |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
momentum |
سرعت حرکت شتاب حرکت |
angle of depression |
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله |
moving havens |
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی |
skulls |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
skull |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
pilot tunnel |
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است |
travelling overwatch |
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش |
bodies |
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه |
body |
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه |
authentic document |
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی |
bounding overwatch |
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور |
nodes |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
node |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
quadrature encoding |
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند |
source |
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی |
stabile |
بدون حرکت بی حرکت |
standbys |
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود |
standby |
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود |
echo check |
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین |
aerodynamics |
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا |
angular momentum |
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت |
moment of momentum |
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت |
rate of march |
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی |
master compass |
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی |
convoy schedule |
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی |
raster |
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
hamilton's equations of motion |
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت |
move on |
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن |
power traverse |
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت |
convoy route |
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی |
k day |
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان |
elementarily |
اصلی |
primitive |
اصلی |
principle |
اصلی |
primary |
اصلی |
cardinals |
اصلی |
prime |
اصلی |
primed |
اصلی |
primes |
اصلی |
master |
اصلی |
main door |
در اصلی |
fundametal |
اصلی |
rudimental |
اصلی |
firsthand |
اصلی |
majored |
اصلی |
immanent |
اصلی |
major |
اصلی |
ingrown |
اصلی |
radical |
اصلی |
main deck |
پل اصلی |
majoring |
اصلی |
proto |
اصلی |
line link |
خط اصلی |
main attack |
تک اصلی |
text |
اصلی |
texts |
اصلی |
radicals |
اصلی |
head |
اصلی |
inherent |
اصلی |
mainline |
خط اصلی |
mainlining |
اصلی |
mainline |
اصلی |
mainlined |
خط اصلی |
mainlined |
اصلی |
mainlining |
خط اصلی |
mainlines |
خط اصلی |
genuine |
اصلی |
isogeny |
هم اصلی |
mastered |
اصلی |
main |
خط اصلی |
main <adj.> |
اصلی |
masters |
اصلی |
mainlines |
اصلی |
elementary |
اصلی |
organic |
اصلی |
arch |
اصلی |
arch- |
اصلی |
initialed |
اصلی |
seminal |
اصلی |
quintessential |
اصلی |
first-hand |
اصلی |
arches |
اصلی |
primordial |
اصلی |
trunks |
خط اصلی |
intrinsic |
اصلی |
main lines |
خط اصلی |
trunk |
خط اصلی |
principal |
اصلی |
initialing |
اصلی |
native code |
کد اصلی |
functional |
اصلی |
normative |
اصلی |
primal |
اصلی |
main stem |
خط اصلی |
initials |
اصلی |
vital <adj.> |
اصلی |
substantive [essential] <adj.> |
اصلی |
initialling |
اصلی |
main line |
خط اصلی |
quintessential <adj.> |
اصلی |
major <adj.> |
اصلی |
essential <adj.> |
اصلی |
initialled |
اصلی |
originals |
اصلی |
fundamental |
اصلی |
essential |
اصلی |
basics |
اصلی |
germinal |
اصلی |
cardinal |
اصلی |
elemental |
اصلی |
original |
اصلی |
basic |
اصلی |
parent |
اصلی |
essentials |
اصلی |
principals |
اصلی |
initial |
اصلی |
primarily |
اصلی |
aboriginal |
اصلی |
aboriginals |
اصلی |
leading insurer |
بیمه گر اصلی |
key industries |
صنایع اصلی |
main anode |
اند اصلی |
matadors |
گاوباز اصلی |
mainstream |
مسیر اصلی |
proenomen |
نام اصلی |
main sequence |
رشته اصلی |