English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
beating حرکت با باد سینه
beatings حرکت با باد سینه
Search result with all words
sea skimmer موشکی که در روی سطح اب سینه مال حرکت میکند موشک خزنده
Other Matches
bow wave موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
brooch گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooches گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
end on سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
redbreast پرنده سینه سرخ سینه سرخ
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
thoraces سینه
bosoms سینه
busted سینه
busts سینه
thoraxes سینه
bust سینه
busting سینه
pulmonory سل سینه
thorax سینه
mandrel or dril سینه
petto سینه
bowed سینه
hearts سینه
end on سینه به سینه
breasts سینه
heart سینه
chest to chest سینه به سینه
white steaming light سینه
ball flower گل سینه
forecastle سینه
bosom سینه
breast سینه
bowing سینه
bow سینه
bows سینه
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bowed سینه کشتی
shirt front پیش سینه
bow سینه کشتی
sputum خلط سینه
pectoralgia سینه درد
pectoriloquy صدای سینه
pectorla fins بالهای سینه
peripeneumony سینه پهلو
thoracic cage قفسه سینه
preens سنجاق سینه
stomacher سینه بند
stertor صدای خس خس سینه
sternalgia سینه درد
pigeon breast سینه کفتری
bowing سینه کشتی
bosoms پیش سینه
bodice سینه بند
bodices سینه بند
rib-cage قفسه سینه
rib cage قفسه سینه
quartering wind باد سینه
ratite سینه پهن
chimney breasts سینه بخاری
chimney breast سینه بخاری
rib-cages قفسه سینه
poitrel سینه بند
thoraces قفسه سینه
pulmonitis سینه پهلو
scatter pin سنجاق سینه
pneumonic سینه پهلویی
bows سینه کشتی
bosom پیش سینه
pectoral cross صلیب سینه
bow grace دفرای سینه
corslet سینه بند
forwarded به سمت سینه
crawlingly سینه مال
forward به سمت سینه
dead ahead درست سینه
decolletage سر و سینه راباز
napkins سینه بند
napkin سینه بند
foresail بادبان سینه
forward spring اسپرینگ سینه
forward turret توپ سینه
gasoem قفسه سینه
corslet زره سینه
corselet زره سینه
bow wave موج سینه
bower anchor لنگر سینه
bowman ملوان سینه
breast bone استخوان سینه
breast plate زره سینه
brisket گوشت سینه
brisket سینه انسان
chemisette پیش سینه
chest trap استوپ سینه
commission pennant پرچم سینه
compass plane رنده سینه
pneumonia سینه پهلو
breastplates زره سینه
breastplate زره سینه
lubber's line نشانگر سینه
lumber's line خط سینه ناو
robins سینه سرخ
robin سینه سرخ
lungwort سینه دارو
Union Jacks پرچم سینه
Union Jack پرچم سینه
underfoot زیر سینه
heart burninig سینه سوز
nap of the earth سینه مال
on the bow درجهت سینه
chests قفسه سینه
line of attack سینه شمشیرباز
he beat his breast او به سینه خودزد
head rope طناب سینه
heart ache سینه سوزی
bullrings حلقه سینه
bullrings چشمی سینه
bullring حلقه سینه
bullring چشمی سینه
thoraxes قفسه سینه
kist قفسه سینه
thorax قفسه سینه
chest قفسه سینه
thoracic duct مجرای سینه
chesty خوش سینه
crawls سینه خیز
with folded arms دست به سینه
faces سینه کار
crawled سینه خیز
preen سنجاق سینه
preened سنجاق سینه
preening سنجاق سینه
targetting سینه حریف
trim forward نشست سینه
face سینه کار
brooch سنجاق سینه
chesty سپر سینه
busty خوش سر و سینه
bustiest خوش سر و سینه
To beat ones breast. سینه زدن
targetted سینه حریف
targeting سینه حریف
target سینه حریف
brooches سنجاق سینه
targeted سینه حریف
crawl سینه خیز
targets سینه حریف
pigeon breast برامدگی جناغ سینه
Chicken breast. سینه مرغ (غذا )
breast plate سینه بند اسب
I have a pain in my chest. سینه درد دارم
bosomed دارای سینه برجسته
fore castle قسمت سینه ناو
hemmed سینه صاف کردن
pneumococcus میکرب سینه پهلو
underfoot لنگر زیر سینه
painter طناب سینه قایق
hoarseness گرفتگی صدا یا سینه
bull nose چشمی سینه ناو
breast board سینه بندی تونل
hem سینه صاف کردن
expectoration سینه صاف کنی
bow painter طناب سینه قایق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com