Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
sternway
حرکت بعقب
Search result with all words
in irons
نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
Other Matches
back
بعقب رفتن بعقب بردن
backs
بعقب رفتن بعقب بردن
rearwards
بعقب
retroverted
بعقب برگشته
resupine
بعقب برگشته
reversion
برگشتگی بعقب عود
untread
بعقب گام برداشتن
recedes
دور شدن بعقب سرازیرشدن
backcross
چند پشت بعقب برگشتن
recede
دور شدن بعقب سرازیرشدن
wavy
جنبش بعقب و جلو متموج
undercuts
ضربه قوسدار با چرخش بعقب
undercut
ضربه قوسدار با چرخش بعقب
backspin
چرخش و غلطیدن گوی بعقب
receded
دور شدن بعقب سرازیرشدن
receding
دور شدن بعقب سرازیرشدن
snowplow
توقف با بردن پاشنه ها بعقب
retroflex
خمیده بعقب قفا رفتن زبان
kick out
وزن خود را بعقب تخته موج بردن
countering
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
three turn
چرخش از جلو بعقب و بعکس با تغییر لبه اسکیت
counter
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countered
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
pickup
انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
lay back spin
چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
drop mohawk
چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
climber
پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
sealsking
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
mohawk
چرخش از جلو بعقب و بعکس از روی یک پا به روی پای دیگر
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
swing roll
چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
evolute
بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
motion
حرکت
maneuver
حرکت
demeanour
حرکت
move
حرکت
ambulation
حرکت
behavior
حرکت
gesturing
حرکت
gestured
حرکت
as you were
حرکت از نو
traversing
حرکت
oi
در حرکت
on the move
در حرکت
agoing
در حرکت
shift
حرکت
otiose
بی حرکت
stirs
حرکت
stirrings
حرکت
gesture
حرکت
stirred
حرکت
stir
حرکت
frozen
بی حرکت
inert
بی حرکت
traversed
حرکت
running
در حرکت
traverses
حرکت
stationary
بی حرکت
moveless
بی حرکت
travel
حرکت
traveled
حرکت
travels
حرکت
behaviour
حرکت
demeanor
حرکت
shifted
حرکت
shifts
حرکت
agog
در حرکت
vapid
بی حرکت
stock-still
بی حرکت
afloat
در حرکت
traverse
حرکت
gest
حرکت
geste
حرکت
behaviuor
حرکت
moved
حرکت
progressing
حرکت
progresses
حرکت
progressed
حرکت
moves
حرکت
progress
حرکت
departures
حرکت
departure
حرکت
haviour
حرکت
motionless
بی حرکت
hold still
<idiom>
بی حرکت
circulation
حرکت
stock still
بی حرکت
stirabout
حرکت
statist
بی حرکت
stills
بی حرکت
stillest
بی حرکت
stiller
بی حرکت
scrolling
حرکت
still
بی حرکت
circulations
حرکت
square move
حرکت
animals
حس و حرکت
vowel point
حرکت
locomotion
حرکت
animations
حرکت
animation
حرکت
animal
حس و حرکت
immobile
بی حرکت
motions
حرکت
movement
حرکت
pats
بی حرکت
pat
بی حرکت
sedentary
بی حرکت
motioning
حرکت
motioned
حرکت
patting
بی حرکت
patted
بی حرکت
trends
مسیر حرکت
trend
مسیر حرکت
dynamics
مکانیک حرکت
sail
حرکت کردن
sailed
حرکت کردن
slack
گیر در حرکت
mobile
قابل حرکت
slacks
گیر در حرکت
translations
حرکت انتقالی
slackest
گیر در حرکت
translation
حرکت انتقالی
mobiles
قابل حرکت
swirled
حرکت چرخشی
cycling
حرکت پاندولی
akinesthesia
فقدان حس حرکت
administrative movement
حرکت اداری
seated
حرکت تعادلی
seats
حرکت تعادلی
bob
حرکت تندوسریع
bobbing
حرکت تندوسریع
bobs
حرکت تندوسریع
absolute movement
حرکت مطلق
crosser
حرکت سمتی
actual movement
حرکت حقیقی
movement
حرکت دادن
skews
کج حرکت کردن
skewing
کج حرکت کردن
rushed
حرکت شدید
sneak
حرکت پنهانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com