Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4 milliseconds)
English
Persian
roam
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roamed
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roaming
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roams
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
Other Matches
HyperTerminal
برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
snaked
دارای حرکت مارپیچی بودن
snake
دارای حرکت مارپیچی بودن
head for
به سمت معینی در حرکت بودن
ambulate
حرکت کردن درحرکت بودن
snakes
دارای حرکت مارپیچی بودن
synchronised
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronizes
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
wing and wing
حرکت با باز بودن کامل بادبانها
synchronises
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronize
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
durable
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
availability
آنچه به آسانی بدست آید
To do something with ease(easily).
کاری را به آسانی انجام دادن
It takes a bit of doing.
همچین کارزیاد آسانی هم نیست
no sweat
<idiom>
بیتعارف ،به آسانی به انجام رساندن
guinea pig
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
guinea pigs
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
electronic
سیستم ذخیره سازی متن ها که به آسانی بازیابی می شوند
ocr
طرح حرف که توسط خواننده OCR به آسانی قابل خواندن باشد
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
flowchart
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
flow diagram
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
Visual Basic
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
transmitters
فرستنده
transmitter
فرستنده
agent
فرستنده
senders
فرستنده
sender
فرستنده
consignor
فرستنده
chooser
فرستنده
agents
فرستنده
transmitting set
فرستنده
wireless station
فرستنده
forwarder
فرستنده
shipper
فرستنده
dispatcher
فرستنده
sending set
فرستنده
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
amateur station
فرستنده تفننی
amateur transmitter
فرستنده اماتور
senders
فرستنده پیام
consignor
فرستنده کالا
mobile station
فرستنده متحرک
television broadcasting station
فرستنده تلویزیون
service area
برد فرستنده
sending state
کشور فرستنده
forwarding country
کشور فرستنده
sender
فرستنده پیام
pulse transmitter
فرستنده پالس
transmitter
فرستنده رادیویی
transmitter
دستگاه فرستنده
transmitting antenna
انتن فرستنده
transreceiver
فرستنده و گیرنده
noise transmitter
فرستنده پارازیت
jamming transmitter
فرستنده پارازیت
intermediate transmitter
فرستنده میانی
intermediate transmitter
فرستنده واسطه
emergency transmitter
فرستنده اضطراری
transmitters
دستگاه فرستنده
broadcast station
ایستگاه فرستنده
transmitters
فرستنده رادیویی
transceiver
فرستنده و گیرنده
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
cards
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
handset
دستگاه فرستنده وگیرنده
handsets
دستگاه فرستنده وگیرنده
reversing
داده ازگیرنده به فرستنده
reverses
داده ازگیرنده به فرستنده
radio telephone transmitter
فرستنده تلفن بیسیم
reversed
داده ازگیرنده به فرستنده
reverse
داده ازگیرنده به فرستنده
amateur station call letters
علامت فرستنده تفننی
amateur bands
باندهای فرستنده تفننی
long wave transmitter
فرستنده موج بلند
handie talkie
فرستنده دستی کوچک
transceiver
دستگاه گیرنده فرستنده
transmissive
انتقال دهنده فرستنده
impluse sender
فرستنده ضربه جریان
shipper
فرستنده کالا با کشتی
directive sending
فرستنده جهت دار
directional transmitter
فرستنده جهت دار
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
squad car
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
squad cars
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
ultrashort wave transmitter
فرستنده موج خیلی کوتاه
cross talk
تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
irrelation
بی ارتباطی
inconsequence
بی ارتباطی
incorerence rency
بی ارتباطی
tie line
خط ارتباطی
long distance line
خط ارتباطی
disconnectedness
بی ارتباطی
communication line
خط ارتباطی
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
station break
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
frequency drift
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
doppler effect
اثر برگشت امواج روی فرستنده
carrier
فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carriers
فرستنده بار شرکت حمل و نقل
omnidirectional
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
transmitter signal element timing
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
maintain watch
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
communication system
نظام ارتباطی
networks
شبکه ارتباطی
association neuron
نورون ارتباطی
association areas
مناطق ارتباطی
long distance cable
کابل ارتباطی
association nuclei
هستههای ارتباطی
association pathway
گذرگاه ارتباطی
trunk cable
کابل ارتباطی
communication device
دستگاه ارتباطی
communication interface
میانجی ارتباطی
telecommunication cable
کابل ارتباطی
communication cable
کابل ارتباطی
communication link
اتثال ارتباطی
communication network
شبکه ارتباطی
communication circuit
مدار ارتباطی
communication protocol
پروتکل ارتباطی
communication channel
کانال ارتباطی
communication channel
مجرای ارتباطی
communications terminal
ترمینالهای ارتباطی
communication channel
کانل ارتباطی
communication channels
وسایل ارتباطی
routes of communication
مسیرهای ارتباطی
network
شبکه ارتباطی
routes of communication
کانالهای ارتباطی
relationship therapy
درمان ارتباطی
answer/originate
رسانه ارتباطی
communication link
پیوند ارتباطی
route
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
routes
مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
universal
transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
communication
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
receive
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
engineering circuit
کانال ارتباطی فنی
bands
مدار ارتباطی که سیگنال
line of communications
خطوط ارتباطی زمین
communication control character
کاراکتر کنترل ارتباطی
receives
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
disrelation
عدم ارتباط بی ارتباطی
communication
مراوده وسایل ارتباطی
band
مدار ارتباطی که سیگنال
frontal association area
منطقه ارتباطی پیشانی
transceiver
گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
backwards
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
backward
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
vor
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
dedicated
خط ارتباطی برای کار خاص
air ground liaison code
کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
clocking
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
radio fix
تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
answer
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
channels
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
crosstalk
واسط بین دو کابل ارتباطی یا کانال
connects
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی
channelled
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
channel
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
optical
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری
connect
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی
channeled
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
channeling
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com