Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (13 milliseconds)
English
Persian
move
حرکت جنبش
moved
حرکت جنبش
moves
حرکت جنبش
travel
حرکت جنبش
traveled
حرکت جنبش
travels
حرکت جنبش
Search result with all words
vane
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vanes
کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
action
جنبش حرکت
actions
جنبش حرکت
gyrostabilizer
التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
libration
جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
Other Matches
resistance force
جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
immobile
بی جنبش
jiggling
جنبش
jiggles
جنبش
heartbeat
جنبش
jiggled
جنبش
stirrings
جنبش
jiggle
جنبش
vibration
جنبش
heartbeats
جنبش
immotile
بی جنبش
oscillation
جنبش
oscillations
جنبش
stir
جنبش
stirred
جنبش
the r.
جنبش
inanition
جنبش
action
جنبش
actions
جنبش
stock still
بی جنبش
stirs
جنبش
rising
جنبش
stock-still
بی جنبش
rocking
جنبش
motioned
جنبش
movement
جنبش
motion
جنبش
vibrational
جنبش
rocks
جنبش
rocked
جنبش
rock
جنبش
swings
جنبش
inactive
بی جنبش
libration
جنبش
astir
در جنبش
mobility
جنبش
swing
جنبش
awakening
جنبش
motions
جنبش
passively
بی جنبش
motioning
جنبش
leger or ledger
بی جنبش
locomotion
جنبش
kinesis
جنبش
kinesodic
جنبش بر
bustle
جنبش
bustled
جنبش
kinesthesis
حس جنبش
vibratility
جنبش
bustles
جنبش
on the move
در جنبش
move
جنبش تکان
braid
جنبش جهش
psychokinesis
جنبش فراروانی
kinetoscope
جنبش نما
stirred
به جنبش دراوردن
kinology
جنبش شناسی
gybe
جنبش تغییرجهت
uniform movement
جنبش یکسان
kymogram
جنبش نگاره
undulation
جنبش نوسانی
kinesalgia
جنبش درمان
kinesimeter
جنبش سنج
tremors
تکان جنبش
tremor
تکان جنبش
kinesiotherapy
جنبش درمانی
braided
جنبش جهش
moved
جنبش تکان
forward motion
جنبش پیشرو
photokinesis
نور جنبش
moves
جنبش تکان
kinesimometer
جنبش سنج
movableness
جنبش پذیری
kymograph
جنبش نگار
stir
به جنبش دراوردن
commotion
جنبش اغتشاش
paratonic
از جنبش بازدارنده
kinaesthesia
حس جنبش درماهیچه
kinaesthesis
حس جنبش درماهیچه
kinesthesia
حس جنبش درماهیچه
kinematic
جنبش شناسی
libration
جنبش ترازویی
stagnating
از جنبش ایستادن
to put in motion
در جنبش دراوردن
labor movement
جنبش کارگری
kinematics
جنبش شناسی
revolt
نهضت جنبش
flicker
پرپرزدن جنبش
flickered
پرپرزدن جنبش
flickers
پرپرزدن جنبش
stagnates
از جنبش ایستادن
stirrings
به جنبش دراوردن
libration
جنبش موازنهای
tremour
تکان جنبش
mass movement
جنبش تودهای
hyperkinesthesia
شدت حس جنبش
immovableness
جنبش ناچذیری
stirs
به جنبش دراوردن
impassionate
به جنبش امده
to youse to a
به جنبش انداختن
life blood
جنبش بی اخبار
stagnate
از جنبش ایستادن
stagnated
از جنبش ایستادن
revolts
نهضت جنبش
jarred
تکان جنبش
reformation
نهضت جنبش
jar
تکان جنبش
saltation
جنبش ناگهانی
reformers
پیشوای جنبش
kinetics
جنبش شناسی
reformer
پیشوای جنبش
revivals
جنبش مذهبی
revival
جنبش مذهبی
impetus
نیروی جنبش
immobile
جنبش ناپذیر
jars
تکان جنبش
quiescently
بدون جنبش
braids
جنبش جهش
operation
گردش جنبش
impassioned
به جنبش درامده
photokymograph
جنبش نگار نوری
gas kinetics
علم جنبش گازها
kinematical
وابسته به جنبش شناسی
peristaltic movement
جنبش کرم وار
kinetics
علم جنبش و نیرو
immobile
ثابت جنبش ناپذیر
gyrostatics
گفتاردر جنبش وضعی
movable
جنبش پذیر تغییرناپذیر
groundswell
جنبش تند گستر
cause
جنبش سبب شدن
causes
جنبش سبب شدن
causing
جنبش سبب شدن
peristalsis
جنبش کرم وار
libration of the moon
جنبش نمایان ماه
oscillatory motion
جنبش تاب وار
hydrokinetics
علم جنبش مایعات
momentum
مقدار جنبش انی
an onward movement
جنبش سوی پیش
peristole
جنبش کرم وار
vibrant
در حال جنبش تکریری
f. morement
جنبش برای پیشرفت
tranquil
بی جنبش درحال سکون
angular momentum
مقدار جنبش چرخشی
music of the spheres
اهنگ جنبش سیارات
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
to set in motion
بجریان انداختن به جنبش اوردن
photothropism
جنبش در تحت تاثیر روشنایی
passivism
فلسفه صبر وعدم جنبش
inert
فاقد نیروی جنبش بیروح
photodynamic
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
photodynamics
اثر روشنایی در جنبش گیاهان
wavy
جنبش بعقب و جلو متموج
immovably
چنانکه نتوان جنبش داد
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
revivalist movement
جنبش اصول بیداری مذهبی
actimeter
نمایان ساز
[جنبش بدن]
lost cause
جنبش یا آرمان از دست رفته
lost causes
جنبش یا آرمان از دست رفته
she is quick with child
جنبش بچه رادرشکم حس میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com