Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
yaw
حرکت جنبی قایق
yawed
حرکت جنبی قایق
Other Matches
backwind
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
tacked
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
freeing
حرکت قایق در جلو باد
freed
حرکت قایق در جلو باد
beats
حرکت قایق بسمت باد
free
حرکت قایق در جلو باد
underway
شروع حرکت قایق در اب باکنترل
frees
حرکت قایق در جلو باد
trolling
ماهیگیری با حرکت قایق و ازعقب ان
beat
حرکت قایق بسمت باد
sculled
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
scull
حرکت قایق در اب به وسیله پارو
washed
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
scull
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
ooch
حرکت غیرمجاز قایق بدون باد
sculled
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
headings
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
wash
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
frostbiter
قایق مخصوص حرکت درهوای سرد
heading
سمت حرکت قایق برحسب قطبنما
washes
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
gibes
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
starboard tack
حرکت قایق بااستفاده از باددر سمت راست
jibing
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibes
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibed
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibe
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
tacking
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tack
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacks
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
hydroplanes
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
in irons
نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
hydroplane
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
pushaway
غلطاندن گوی بولینگ از جلوبدن حرکت پارو با دورشدن تیغه از قایق
blankest
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
blank
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
canopies
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
scull
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculled
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculls
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
hypokinesis
کم جنبی
lateral
جنبی
margin
جنبی
laterad
جنبی
next door
[to]
<adv.>
جنبی
margins
جنبی
bypassing
جنبی
bypasses
جنبی
sideways
جنبی
bypassed
جنبی
bypass
جنبی
peripheral
جنبی
circumferential
جنبی
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
slow motion
کند جنبی
by product
محصول جنبی
bradykinesis
کند جنبی
peripheral processor
پردازشگر جنبی
by-products
فراورده جنبی
lateral
جنبی جناحی
side view
نمای جنبی
side effects
اثرات جنبی
coproduct
فراورده جنبی
bypassed
مسیر جنبی
off hand game
بازی جنبی
next
پهلویی جنبی
bypass
مسیر جنبی
by-product
فراورده جنبی
peripheral unit
واحد جنبی
adjunctive therapy
درمان جنبی
immediately next door
<adv.>
همین جنبی
auxiliary service
خدمات جنبی
bypassing
مسیر جنبی
bypasses
مسیر جنبی
photokinesis
نور جنبی
peripheral driver
محرک جنبی
margin cost
هزینه جنبی
peripheral device
دستگاه جنبی
racking stress
تنش جنبی
collateral heirs
وراث جنبی
peripheral equipment
تجهیزات جنبی
byways
کار یا فعالیت جنبی
byway
کار یا فعالیت جنبی
peripheral controller
کنترل کننده جنبی
peripheral control unit
واحد کنترل جنبی
aids to trade
خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
ultromotivy
جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
boat space
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
cross servicing
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
barge
قایق
bilge
کف قایق
barged
قایق
barges
قایق
ark
قایق
boat tail
دم قایق
lighter
قایق
boat
قایق
caique
قایق
outboard
قایق
boats
قایق
boatdeck
پل قایق
ferry boat
قایق
lighters
قایق
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
ferries
قایق موتوری
soling
قایق با 3 سرنشین
sloop
قایق یک دکله
ferry
قایق موتوری
capsize
برگشتن قایق
life raft
قایق نجات
rafts
قایق باری
cutter
قایق پارویی
cutter
قایق تک دکله
cutters
قایق پارویی
cutters
قایق تک دکله
fore end aft
درطول قایق
lighterage
قایق باری
hydrofoil
قایق پرنده
catboat
قایق تک بادبان
schooner
قایق دو دگلی
raft
قایق باری
double banked boat
قایق دو پارو زن
ladders
پلکان قایق
fore
جلوی قایق
piragua
قایق ته پهن
ferrying
قایق موتوری
sloop
قایق جنگی
coxswain
سکان قایق
fittings
لوازم قایق
crash boat
قایق نجات
boat gang
نگهبان قایق
schooners
قایق دو دگلی
single
قایق یک نفره
ladder
پلکان قایق
forward
جلو قایق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com