Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
truckler
حرکت دهنده یا غلتاننده چرخ چاپ لوس
Other Matches
trundler
غلتاننده
driving rod
میله حرکت دهنده
motor-
اتومبیل حرکت دهنده
motor
اتومبیل حرکت دهنده
motors
اتومبیل حرکت دهنده
motored
اتومبیل حرکت دهنده
driving spring
فنر حرکت دهنده
locomotives
حرکت دهنده نیروی محرکه
locomotive
حرکت دهنده نیروی محرکه
wobble plate
دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
trimmer
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
exhibitors
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor
نمایش دهنده ارائه دهنده
extender
توسعه دهنده ادامه دهنده
catalyst
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibiter
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor
امانت دهنده کفیل دهنده
catalysts
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer
امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative
التیام دهنده جوش دهنده
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
irriguous
اب دهنده
pushers
هل دهنده
giver
دهنده
pusher
هل دهنده
donors
دهنده
donor
دهنده
donar
دهنده
jogger
هل دهنده
joggers
هل دهنده
trimestr
رخ دهنده
transferor
دهنده
shover
هل دهنده
terminative
خاتمه دهنده
tickler
غلغلک دهنده
offerer
پیشنهاد دهنده
nomenclator
لقب دهنده
nomenclator
کنیه دهنده
tinter
رنگ پس دهنده
offeror
پیشنهاد دهنده
preferential
امتیاز دهنده
electric
برق دهنده
modifier
تغییر دهنده
modifiers
تغییر دهنده
differential
تشخیص دهنده
differentials
تشخیص دهنده
tither
عشر دهنده
tithable
عشر دهنده
tipper
انعام دهنده
mover
پیشنهاد دهنده
prick
چیزخراش دهنده
pacificator
تسکین دهنده
startling
تکان دهنده
pestiferous
ازار دهنده
pleader
عرضحال دهنده
pledger
وثیقه دهنده
interlocutors
جواب دهنده
interlocutor
جواب دهنده
arbitrators
فیصل دهنده
arbitrator
فیصل دهنده
recuperative
اعاده دهنده
pervious
راه دهنده
peaker
اوج دهنده
palliator
تسکین دهنده
palliator
کاهش دهنده
tenderer
پیشنهاد دهنده
regulatory
نظم دهنده
Baptists
تعمید دهنده
Baptist
تعمید دهنده
payer
دهنده وجه
illustrator
توضیح دهنده
pricked
چیزخراش دهنده
indicator electrode
الکترودنشان دهنده
ingestive
قورت دهنده
ingot pusher
هل دهنده شمش
inspirator
الهام دهنده
irradiative
روشنی دهنده
jolter
تکان دهنده
dealer
دهنده ورق
lactiferous
شیر دهنده
indicant
نشان دهنده
indemnitor
تاوان دهنده
animators
جان دهنده
animator
رونق دهنده
animator
جان دهنده
transferor
انتقال دهنده
impelent
سوق دهنده
impellent
سوق دهنده
incarnative
گوشن نو دهنده
legator
ارث دهنده
lessor
اجاره دهنده
passer
پاس دهنده
dealers
دهنده ورق
money lender
وام دهنده
jarring
تکان دهنده
moratory
مهلت دهنده
mortgagor
رهن دهنده
pricks
چیزخراش دهنده
pricking
چیزخراش دهنده
modificatory
تغییر دهنده
modificative
تغییر دهنده
licenser
پروانه دهنده
licensor
پروانه دهنده
line adapter
وفق دهنده خط
linker
پیوند دهنده
loaner
عاریه دهنده
locator
اجاره دهنده
animators
رونق دهنده
redeemers
فدیه دهنده
stirring
تکان دهنده
auxiliaries
کمک دهنده
auxiliary
<adj.>
کمک دهنده
recarburizer
کربن دهنده
saver
نجارت دهنده
reducer
تقلیل دهنده
demonstrators
نشان دهنده
demonstrator
نشان دهنده
reactant
واکنش دهنده
savior
نجات دهنده
shrinker
چروک دهنده
ransomer
فدیه دهنده
shelterer
پناه دهنده
shaker
تکان دهنده
informant
اگاهی دهنده
informant
شکل دهنده
informants
اگاهی دهنده
informants
شکل دهنده
reductive
تقلیل دهنده
rejuvenator
جوانی دهنده
requiter
اجر دهنده
contributor
اعانه دهنده
resiniferous
صمغ دهنده
responsorial
پاسخ دهنده
restrainer
فشار دهنده
contributors
اعانه دهنده
revelator
وحی دهنده
redeemer
فدیه دهنده
ripper
چاک دهنده
requiter
عوض دهنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com