Total search result: 204 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
zigzag |
حرکت زیگزاگ |
zigzagged |
حرکت زیگزاگ |
zigzagging |
حرکت زیگزاگ |
zigzags |
حرکت زیگزاگ |
|
|
Other Matches |
|
backstitch |
کوک زیگزاگ |
constant helm plan |
نقشه زیگزاگ |
zigzag spiral filament |
فیلامان زیگزاگ |
zigzag connection |
اتصال زیگزاگ |
zigzag chock |
پیچک زیگزاگ |
double staggered column |
ستون دو خطه زیگزاگ |
zigzag leakage flux |
شار پراکنده زیگزاگ |
cone mosaic |
[موزائیک با نقش های زیگزاگ و لوزی] |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
waved |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waving |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waves |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
wave |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
route order |
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
stroking |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
stroked |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
stroke |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
move off the ball |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
fish tailing |
حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت] |
strokes |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
transfers |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
counter clockwise |
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت |
transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transferring |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
compound motion |
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
mouse |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
mouses |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
momentum |
سرعت حرکت شتاب حرکت |
angle of depression |
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله |
skulls |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
moving havens |
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی |
skull |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
travelling overwatch |
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش |
node |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
bounding overwatch |
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور |
nodes |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
quadrature encoding |
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند |
stabile |
بدون حرکت بی حرکت |
aerodynamics |
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا |
angular momentum |
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت |
rate of march |
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی |
moment of momentum |
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت |
convoy schedule |
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی |
raster |
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط |
hamilton's equations of motion |
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت |
move on |
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن |
convoy route |
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی |
power traverse |
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت |
k day |
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان |
move |
حرکت |
animation |
حرکت |
locomotion |
حرکت |
animations |
حرکت |
as you were |
حرکت از نو |
stills |
بی حرکت |
stillest |
بی حرکت |
stiller |
بی حرکت |
still |
بی حرکت |
ambulation |
حرکت |
stationary |
بی حرکت |
behaviuor |
حرکت |
statist |
بی حرکت |
stock still |
بی حرکت |
moved |
حرکت |
moves |
حرکت |
stirabout |
حرکت |
behavior |
حرکت |
movement |
حرکت |
inert |
بی حرکت |
motions |
حرکت |
maneuver |
حرکت |
haviour |
حرکت |
geste |
حرکت |
gest |
حرکت |
motioning |
حرکت |
oi |
در حرکت |
on the move |
در حرکت |
otiose |
بی حرکت |
motion |
حرکت |
motioned |
حرکت |
running |
در حرکت |
frozen |
بی حرکت |
animal |
حس و حرکت |
agog |
در حرکت |
shifts |
حرکت |
shifted |
حرکت |
shift |
حرکت |
demeanour |
حرکت |
demeanor |
حرکت |
behaviour |
حرکت |
traveled |
حرکت |
travel |
حرکت |
immobile |
بی حرکت |
progressed |
حرکت |
afloat |
در حرکت |
motionless |
بی حرکت |
animals |
حس و حرکت |
scrolling |
حرکت |
progressing |
حرکت |
progresses |
حرکت |
progress |
حرکت |
departures |
حرکت |
departure |
حرکت |
vapid |
بی حرکت |
stock-still |
بی حرکت |
moveless |
بی حرکت |
traversing |
حرکت |
traversed |
حرکت |
circulations |
حرکت |
circulation |
حرکت |
traverse |
حرکت |
vowel point |
حرکت |
gesture |
حرکت |
patting |
بی حرکت |
patted |
بی حرکت |
hold still <idiom> |
بی حرکت |
square move |
حرکت |
gesturing |
حرکت |
gestured |
حرکت |
traverses |
حرکت |
pats |
بی حرکت |
pat |
بی حرکت |
travels |
حرکت |
stirrings |
حرکت |
agoing |
در حرکت |
stirred |
حرکت |
stir |
حرکت |
sedentary |
بی حرکت |
stirs |
حرکت |
eurhythmics |
تناسب حرکت |
shuttles |
حرکت شاتل |
have way on |
حرکت کردن |
braid |
حرکت سریع |
lunge |
حرکت لانژ |
horizontal scrolling |
حرکت افقی |
lunged |
حرکت لانژ |
inertly |
بطوربی حرکت |
lunges |
حرکت لانژ |
equations of motion |
معادلات حرکت |
in gear |
اماده حرکت |
lunging |
حرکت لانژ |
innovation |
حرکت جدید |
immobilization |
بی حرکت شدن |
human movement |
حرکت انسان |
shuttled |
حرکت شاتل |
dart |
حرکت تند |
expressive movement |
حرکت بیانگر |
harmonic motion |
حرکت هماهنگ |
gamma movement |
حرکت گاما |
waggling |
حرکت کردن |
froissement |
حرکت بافشار |
free maneuver |
حرکت ازاد |
forced movement |
حرکت اجباری |
waggle |
حرکت کردن |
waggled |
حرکت کردن |
skew |
کج حرکت کردن |
innovations |
حرکت جدید |
rush |
حرکت شدید |
skews |
کج حرکت کردن |
darted |
حرکت تند |
waggles |
حرکت کردن |
get under way |
حرکت کردن |
rushing |
حرکت شدید |
darting |
حرکت تند |
skewing |
کج حرکت کردن |
rushed |
حرکت شدید |
glassily |
بطورمات و بی حرکت |
movement order |
دستور حرکت |
motion study |
مطالعه ی حرکت |
whirled |
حرکت گردابی |
whirling |
حرکت گردابی |
whirls |
حرکت گردابی |
flow |
حرکت به نرمی |
switch |
نافم حرکت |
switched |
نافم حرکت |
zigzags |
حرکت مارپیچی |
switches |
نافم حرکت |
zigzagging |
حرکت مارپیچی |
standstill |
بدون حرکت |
motor ability |
قابلیت حرکت |
movement credit |
نوبت حرکت |