Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
opposition
حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
Other Matches
action on the blade
تماس با شمشیر حریف
compound parry
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
covered
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
out of distance
دور بودن شمشیرباز از حریف
trompement
گریز شمشیرباز از ضربه حریف
stance
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stances
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
close in
نزدیک شدن شمشیرباز به بدن حریف
engagement
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagements
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
hits
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hit
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hitting
به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
double touch
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double hi
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
change of engagement
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
binds
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
bind
کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
clinched
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
offensive movement
حرکت تهاجمی شمشیرباز
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
tries
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
try
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
circular parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
movement to contact
حرکت به تماس
movement to contact
حرکت به اخذ تماس
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
hovercraft
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercrafts
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
croquet
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
de bounce
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touch
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back.
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
ring
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
mutualism
تقابل
opposition
تقابل
mutuality
تقابل
reciprocity
تقابل
contrasting
تقابل
contrast
تقابل
contrasted
تقابل
contrasts
تقابل
amplifying report
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
opposability
قابلیت تقابل
contrasts
تقابل کنتراست
contrast
تقابل کنتراست
contrasting
تقابل کنتراست
contrasted
تقابل کنتراست
brightness contrast
تقابل درخشندگی
in opposition
تقابل فاز
chromatic contrast
تقابل فامی
opposition jupiter to the sun
تقابل بر جیس با خورشید
finger thumb opposition
تقابل شست و انگشت
thermal crossover
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
fencer
شمشیرباز
backsword man
شمشیرباز
sabreur
شمشیرباز سابر
line of attack
سینه شمشیرباز
fencing position
گارد شمشیرباز
assaults
یورش شمشیرباز
assaulted
یورش شمشیرباز
foilist
شمشیرباز فویل
assault
یورش شمشیرباز
foilsman
شمشیرباز فویل
epeeist
شمشیرباز اپه
attack on the blade
حمله شمشیرباز به تیغه
fencing measure
فاصله معمولی دو شمشیرباز
compound attack
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
sword arm
دست مسلح شمشیرباز
fleche
نقل مکان شمشیرباز
time hit
ضربه شمشیرباز در ضد حمله
hit not valid
ضربه بی ارزش شمشیرباز
bibs
محافظ گلوی شمشیرباز
composite attack
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
off target hit
ضربه بی ارزش شمشیرباز
bib
محافظ گلوی شمشیرباز
preparation of attack
شمشیرباز اماده حمله
lanista
شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
guards
حالت دفاعی شمشیرباز
guarding
حالت دفاعی شمشیرباز
guard
حالت دفاعی شمشیرباز
coquille
محافظ دست شمشیرباز
attention
شمشیرباز اماده برای مبارزه
attentions
شمشیرباز اماده برای مبارزه
jumped
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
attack on preparation
شمشیرباز اماده برای حمله
jump
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jumps
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
plastron
محافظ سینه کمر و پهلوهای شمشیرباز
progressive attack
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
in distance
نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
lunging
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
balestra
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
lunge
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
appel
پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
swordsman
شمشیر زن
blade
شمشیر
spurtle
شمشیر
swords
شمشیر
spits
شمشیر
bolo
شمشیر
spit
شمشیر
bilbo
شمشیر
bilboa
شمشیر
sword
شمشیر
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
gladiate
شمشیر مانند
With a stork of the sword.
با ضرب شمشیر
swordsman
شمشیر باز
foilsman
شمشیر باز
to carry sword
شمشیر جستن
daito
شمشیر بزرگ
fences
شمشیر بازی
claymore
شمشیر دودمه
steel
شمشیر پولادی
fence
شمشیر بازی
swordsmanship
شمشیر بازی
steeled
شمشیر پولادی
steeling
شمشیر پولادی
steels
شمشیر پولادی
swordlike
شمشیر مانند
handles
قبضه شمشیر
sword cut
زخم شمشیر
sword cutter
شمشیر ساز
baldric
بند شمشیر
sabre cut
زخم شمشیر
swordfishes
شمشیر ماهی.
scabbard
غلاف شمشیر
swordplay
فن شمشیر بازی
blade
تیغه شمشیر
scabbards
غلاف شمشیر
handle
قبضه شمشیر
sword dance
رقص شمشیر
hilt
دسته شمشیر
pommels
قبه شمشیر
sword fish
شمشیر ماهی
swordfish
شمشیر ماهی.
foibles
تیغه شمشیر
fencer
شمشیر باز
tucker
شمشیر ساز
at the point of the sword
بدم شمشیر
sword knot
شرابه شمشیر
pommel
قبه شمشیر
foible
تیغه شمشیر
rapier
شمشیر دودم
rapiers
شمشیر دودم
hilts
دسته شمشیر
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com