Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
the liberal party
حزب یا دسته ازادی خواه
Other Matches
liberalparty
حزب ازادی خواه یا ترقی خواه
liberal
ازادی خواه زیاد
liberals
ازادی خواه زیاد
nationalist
ازادی خواه واستقلال طلب
nationalists
ازادی خواه واستقلال طلب
relatives
خواهر عمو وعمه خواه تنی باشند خواه ناتنی اطلاق میشود
emancipation proclamation
اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
whether
خواه
ill minded
بد خواه
if
خواه
or
خواه
ill wisher
بد خواه
halophyte
نمک خواه
gayer
همجنس خواه
gay
همجنس خواه
blackmailers
باج خواه
blackmailer
باج خواه
gayest
همجنس خواه
gays
همجنس خواه
homosexual
همجنس خواه
homosexuals
همجنس خواه
inverting
هم جنس خواه
inverts
هم جنس خواه
avenger
کین خواه
appellant
پژوهش خواه
apologizer
معذرت خواه
invert
هم جنس خواه
Republicans
جمهوری خواه
Republican
جمهوری خواه
constitutionalist
مشروطه خواه
votary
هوا خواه
apologists
پوزش خواه
nolens volens
خواه و ناخواه
progressive
ترقی خواه
progressist
ترقی خواه
one who appeals to the supreme court
فرجام خواه
one who asks for a loan
وام خواه
progressivist
ترقی خواه
repulican
جمهوری خواه
apologist
پوزش خواه
person aganist whom appeal
فرجام خواه
progressionist
ترقی خواه
monarchic
سلطنت خواه
tribade
همجنس خواه فاعلی
propitious
شفیع خیر خواه
progressionist
عضوحزب ترقی خواه
appellant
فرجام خواه مستانف
homoeopaths
جور درمان خواه
homeopaths
جور درمان خواه
homeopath
جور درمان خواه
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
modernists
هوا خواه اصول امروزی
repulican
عضو حزب جمهوری خواه
modernist
هوا خواه اصول امروزی
henchmen
هواه خواه سیاسی نوکر
respondents
پژوهش خواه مستانف علیه
respondent
پژوهش خواه مستانف علیه
progressist
عضو حزب ترقی خواه
henchman
هواه خواه سیاسی نوکر
will heŠnill he
چه بخواهد چه نخواهد خواه ناخواه
well wishing
ادم نیکخواه خیر خواه
well wisher
ادم نیکخواه خیر خواه
ministerialist
هواه خواه وزارت وقت
culturist
فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
well intentioned
خوش نیت خیر خواه خیرخواهانه
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
freedoms
ازادی
independence
ازادی
looseness
ازادی
release
ازادی
manumission
ازادی
freeness
ازادی
options
ازادی
option
ازادی
indpendence
ازادی
insubjection
ازادی
releases
ازادی
large n
ازادی
liberticide
ازادی کش
released
ازادی
liberty
ازادی
openness
ازادی
liberals
ازادی
liberties
ازادی
immunity
ازادی
liberation
ازادی
liberal
ازادی
freedom
ازادی
emancipation
ازادی
enfranchisement
ازادی
paroled
ازادی مشروط
statue of liberty
مجسمه ازادی
freedom to choose
ازادی در انتخاب
paroles
ازادی مشروط
freehand
ازادی عمل
freehand
ازادی در تصمیم
habeas corpus
حکم ازادی
free enterprise
ازادی اقتصادی
freedom of the press
ازادی نگارش
liberators
ازادی بخش
parole
ازادی مشروط
liberally
ازادی خواهانه
the champion of liberty
مدافع ازادی
medal of freedom
مدال ازادی
liberator
ازادی بخش
free will
ازادی اراده
market freedom
ازادی بازار
manumit
ازادی بخشیدن
toleration
ازادی ازادگی
manumission
ازادی برده
probational
ازادی بقیدالتزام
civil liberty
ازادی مدنی
civil liberties
ازادی مدنی
liberty party
حزب ازادی
market freedom
ازادی تجاری
liberty of the press
ازادی مطبوعات
relief
فراغت ازادی
freedom of the press
ازادی مطبوعات
freedom of choice
ازادی انتخاب
conditional discharge
ازادی مشروط
freedom of belief
ازادی عقیده
economic freedom
ازادی اقتصادی
elbow room
ازادی عمل
emancipatory
ازادی بخش
elbowroom
ازادی عمل
laissez-faire
ازادی تجارت
advantages accruning from
ازادی مطبوعات
degree of freedom
درجه ازادی
edict of emancipation
منشور ازادی
degrees of freedom
درجات ازادی
catholicity
ازادی فکر
probation
ازادی بقیدالتزام
freedom of trade
ازادی تجارت
probation
ازادی مشروط
freedom of enterprise
ازادی تجارت
paroling
ازادی مشروط
freedom of experssion
ازادی بیان
freedom of seas
ازادی دریاها
overindulgence
ازادی بیش از حد دادن
laissez-faire
ازادی کسب و کار
libertarians
طرفدار ازادی اراده
libertarianism
طرفداری از ازادی فردی
freedom of entry and exit
ازادی ورود و خروج
nurse of liberty
پرورشگاه یا مهد ازادی
declaration of indulgence
اعلام ازادی دینی
probationary period
دوره ازادی مشروط
laissez-faire
ازادی صادرات وواردات
liberty of conscience
ازادی عقیده یا فکر
franchise
ازادی حق انتخاب امتیاز
latitude
ازادی عمل وسعت
latitudes
ازادی عمل وسعت
laissez faire
ازادی مطلق اقتصادی
libertarian
طرفدار ازادی اراده
the champion of liberty
سنگ بسینه زن ازادی
liberalism
اصول ازادی خواهی
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
free thought
ازادی فکر لامذهب
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free movement of capital
ازادی جابجایی سرمایه
franchises
ازادی حق انتخاب امتیاز
freewheeled
با ازادی حرکت وجنبش کردن
ransoms
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
ransom
ازادی کسی یاچیزی راخریدن
jubilees
روز ازادی سال ویژه
Soc
ازادی دراخذ تصمیم قضایی
four freedoms
ازادی در نطق و بیان عقیده
jubilee
روز ازادی سال ویژه
scope
میدان دید ازادی عمل
illiberal
متعصب مخالف اصول ازادی
freewheels
با ازادی حرکت وجنبش کردن
nationalist
ملی گرا ازادی طلب
nationalists
ملی گرا ازادی طلب
freewheel
با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablish
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablished
کلیسا را از ازادی محروم کردن
edict of emancipation
ازادی بی قید و شرط اعطا شد
disestablishing
کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishes
کلیسا را از ازادی محروم کردن
classify
دسته دسته کردن
groups
دسته دسته کردن
sorts
دسته دسته کردن
sect
دسته دسته مذهبی
streams of people
دسته دسته مردم
sorted
دسته دسته کردن
shoals of people
دسته دسته مردم
sects
دسته دسته مذهبی
scores of people
دسته دسته مردم
sort
دسته دسته کردن
assort
دسته دسته کردن
trooping
دسته دسته شدن
in detail
مفصلا دسته دسته
windrow
دسته دسته کردن
distribute
دسته دسته کردن
regiment
دسته دسته کردن
regiments
دسته دسته کردن
group
دسته دسته کردن
trooped
دسته دسته شدن
troop
دسته دسته شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com