Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 153 (8 milliseconds)
English	Persian
biological shield	حفاظ زیستی
Other Matches
biological	زیستی
organic	زیستی
biologically	زیستی
subsistence	زیستی
biological sciences	علوم زیستی
biological treatment	تسویه زیستی
biological shield	سپر زیستی
biotic succession	تواتر زیستی
biosystem	سازگان زیستی
biosystem	نظام زیستی
biological system	سازگان زیستی
biological potential	توان زیستی
biological pollution	الودگی زیستی
biological monitoring	فرابینی زیستی
biogeography	جغرافیای زیستی
biogenesis	پدیدایی زیستی
biofeedback	پس خوراند زیستی
biofacies	رخساره زیستی
bioerosion	فرسایش زیستی
bioerosion	فرسودگی زیستی
biocinosis	مجتمع زیستی
biochemical	زیستی- شیمیایی
biological agent	عامل زیستی
biological correlation	همبستگی زیستی
biological extinction	انقراض زیستی
biological extinction	نابودی زیستی
biological magnification	بزرگنمایی زیستی
biologism	زیستی نگری
bioluminescence	لومینانس زیستی
life sciences	دانش زیستی
biological clock	ساعت زیستی
existence load	بار زیستی
life science	دانش زیستی
life science	علوم زیستی
biological system	نظام زیستی
life sciences	علوم زیستی
biotype	سنخ زیستی
biotonus	تونوس زیستی
biotic succession	پیاپی زیستی
biophysical	زیستی- فیزیکی
biorhythm	چرخه زیستی
biosocial	زیستی- اجتماعی
biostimulant	محرک زیستی
biostimulant	انگیزای زیستی
biotic element	عنصر زیستی
biogeochemistry	زمین شیمی زیستی
bioclimatology	اقلیم شناسی زیستی
bioinorganic chemistry	شیمی معدنی زیستی
biological classification	رده بندی زیستی
environmetal protection	حمایت محیط زیستی
bionics	علم فرایندای زیستی
existence load	بار اقلام زیستی
defense subsistence supply center	مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
environmental refugee	پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
safeguarded	حفاظ
shelterless	بی حفاظ
coverture	حفاظ
mantelet	حفاظ
sconce	حفاظ
unsheltered <adj.>	بی حفاظ
umbrellas	حفاظ
bleakest	بی حفاظ
bleaker	بی حفاظ
bleak	بی حفاظ
umbrella	حفاظ
protected	در حفاظ
disposed	بی حفاظ
safeguards	حفاظ
safeguarding	حفاظ
awning	حفاظ
awnings	حفاظ
bleakly	بی حفاظ
shelter	حفاظ
safeguard	حفاظ
coverings	حفاظ
covers	حفاظ
sheltered	حفاظ
sheltering	حفاظ
shelters	حفاظ
cover	حفاظ
magnetic screen	حفاظ مغناطیسی
magnet keeper	حفاظ اهنربا
heat shield	حفاظ حرارتی
hangars	پناهنگاه حفاظ
guardrail	سیم حفاظ
hangar	پناهنگاه حفاظ
conduits	لوله حفاظ
magnetic shield	حفاظ مغناطیسی
metal conduit	لوله حفاظ
soft missile base	سکوی بی حفاظ
snow fence	حفاظ برف
sight defilade	حفاظ مگسک
take cover	حفاظ گرفتن
keeper of magnet	حفاظ اهنربا
shelterer	دارای حفاظ
protective plating	حفاظ فلزی
protective cover	روپوش حفاظ
overhead cover	حفاظ بالای سر
spillway apron	فرش حفاظ
dunnage	حفاظ کالاها
conduit	لوله حفاظ
expose	بی حفاظ گذاردن
fender	نرده حفاظ
shielding	حفاظ کشیدن
defilade	حفاظ مانع
exposing	بی حفاظ گذاردن
exposes	بی حفاظ گذاردن
armor plate	حفاظ یا پوشش زرهی
hang up <idiom>	حفاظ ،محکم کردن
shells	عامل محافظ حفاظ
screened	دیوار تخته حفاظ
rigid metal conduit	لوله حفاظ سخت
shield	حفاظ پوشش محافظ
shield	حفاظ پیدا کردن
shell	عامل محافظ حفاظ
shelling	عامل محافظ حفاظ
shields	حفاظ پوشش محافظ
shields	حفاظ پیدا کردن
screening, screenings	دیوار تخته حفاظ
goggles	عینک حفاظ دار
depth charge armor	حفاظ بمب زیرابی
fiber conduit	لوله حفاظ فیبری
flexible conduit	لوله حفاظ نرم
flexible metal conduit	لوله حفاظ خرطومی
roadstead	لنگرگاه بدون حفاظ
conduit elbow	زانویی لوله حفاظ
scabbards	حفاظ غلاف کردن
hull down	بدنه پشت حفاظ
scabbard	حفاظ غلاف کردن
screens	دیوار تخته حفاظ
facadism	حفاظ جلو ساختمان
conduit bushing adapter	تبدیل لوله حفاظ
conduit bushing	بوش لوله حفاظ
magnetic screening effect	اثر حفاظ مغناطیسی
screen	دیوار تخته حفاظ
instrument for electromagnetic screening	دستگاه اندازه گیری با حفاظ الکترومغناطیسی
instrument for electrostatic screening	دستگاه اندزه گیری با حفاظ الکترواستاتیکی
instrument with magnetic screening	دستگاه اندازه گیری با حفاظ مغناطیسی
protected	در پشت حفاظ دارای جان پناه
haul defilade	تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
hull defilade	تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
soft missile base	سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
redoubt	موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
hull down	قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
guarded output	خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
uncovers	برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovering	برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncover	برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
parapet	حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets	حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
hardened site	حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
main guard	نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com