Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 157 (10 milliseconds)
English
Persian
cell protection
حفافت سل
Search result with all words
ward
محجور حفافت بخش
wards
محجور حفافت بخش
share
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
beaching
سنگ چینی جهت حفافت
preservation
حفافت
safekeeping
حفافت
protection
حفافت
protection
عمل حفافت
poach
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
shield
حفافت کردن درمقابل
shield
حفافت کردن
shield
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shields
حفافت کردن درمقابل
shields
حفافت کردن
shields
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
noise
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
maintenance
حفافت کردن
safeguard
حفافت کردن
safeguard
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded
حفافت کردن
safeguarded
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding
حفافت کردن
safeguarding
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards
حفافت کردن
safeguards
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
guard
حفافت کردن
guarding
حفافت کردن
guards
حفافت کردن
target
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeted
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeting
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetted
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetting
برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
protect
حفظ کردن حفافت کردن
protect
حفافت کردن
protect
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protecting
حفظ کردن حفافت کردن
protecting
حفافت کردن
protecting
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protects
حفظ کردن حفافت کردن
protects
حفافت کردن
protects
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
keep
حفافت امانت داری
keeps
حفافت امانت داری
retention
حفافت توقیف بازداشت کردن
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
blanket
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
format
حفافت حافظه و..
formats
حفافت حافظه و..
custody
حفافت
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
subsidiaries
باقیمانده در محل برای حفافت
subsidiary
باقیمانده در محل برای حفافت
conservation
حفافت
security
حفافت
shielded
حفافت شده
acid vapor canister
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
anodic protection
حفافت اندی
anti skid protection
حفافت از لغزش
anticorrosive protection
حفافت در برابر خوردگی
armor protection
حفافت زرهی
armor protection
حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
bail out
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
bank protection
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
barrier forces
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
barff's precess
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
bed pitching
سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
block protection
حفافت بلوک
cathode protection
حفافت کاتدی
chemical security
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
collective protection
حفافت گروهی
collective protection
حفافت جمعی
conservable
قابل حفافت
conservation programs
برنامههای حفافت منابع
copy protection
حفافت دربرابر کپی
cryptoguard
مسئول حفافت رمز
cryptosecurity
حفافت مکاتبات رمزی
custody of goods
حفافت یا نگهداری کالا
data encryption
حفافت داده
data encyption standard
استاندارد حفافت داده
data protection
حفافت داده ها
degree of protection
میزان حفافت
degree of protection
میزان تامین درجه حفافت
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
distance protection
وسیله حفافت فاصله
drip proof enclosure
حفافت در مقابل ریزش اب
egis
حفافت
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
environmental conservation
حفافت محیط زیست
environmental preservation
نگهداشت زیست محیطی حفافت زیست محیطی
file protect ring
حلقه حفافت پرونده
file protect ring
حلقه حفافت فایل
Other Matches
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
safe guard
حفافت
self protection
حفافت از خود
protection level
سطح حفافت
safety gap
دهانه حفافت
protection ring
حلقه حفافت
soil conservation
حفافت خاک
safe keeping
حفافت توجه
protection key
کلید حفافت
x ray protection
حفافت رونتگن
impedance protection
حفافت امپدانس
memory protection
حفافت حافظه
overcurrent device
دستگاه حفافت
physical security
حفافت تاسیسات
line differential protection
حفافت دیفرانسیلی خط
protect by fuse
حفافت با فیوز
storage protection
حفافت حافظه
system security
حفافت سیستم
file protection
حفافت پرونده
file protection
حفافت فایل
storage protection
حفافت انباره
power system protection
حفافت سیستم قدرت
protecting ring
حلقه حفافت کننده
flood protection
حفافت در مقابل طغیان
positional protection device
دستگاه حفافت درگاه
high tension protection
حفافت فشار قوی
insulation against vibration
حفافت در برابر ارتعاش
protected location
مکان حفافت شده
overload protection
حفافت بار زیاد
overvoltage protection
حفافت فشار زیاد
protected field
میدان حفافت شده
to keep watch and ward
حفافت یادفاع کردن
software protection
حفافت نرم افزاری
shielding region
ناحیه حفافت کننده
unprotected field
میدان حفافت نشده
insulation protection
حفافت عایق بندی
write protect ring
حلقه حفافت از نوشتن
protective fire
اتشهای حفافت کننده
write protect disable
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
self protection
صیانت نفس حفافت از خود
password protection
حفافت به کمک کلمه رمز
rust protection
حفافت در برابر زنگ زدگی
signal security
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
write protect notch
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
sacristan
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
ppd
Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
scalper
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
scribing
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
write protect tab
حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
reserved area
مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
take sides
<idiom>
حفافت ازیک طرف به طرف دیگر
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com