English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
English Persian
ozone hole حفره اوزون
Other Matches
ozone اوزون
ozone depletion تخلیه اوزون
ozone layer لایهی اوزون
holing حفره
holes حفره
thirl حفره
sucket حفره
cavity حفره
cavities حفره
sheugh حفره
sheuch حفره
crater حفره
fovea حفره
interstice حفره
lacuna حفره
chambers حفره
laigh حفره
chamber حفره
loculus حفره
cavitation حفره
ventricles حفره
ventricle حفره
porous حفره
delving حفره
delves حفره
delved حفره
delve حفره
craters حفره
borings حفره
potholes حفره
pothole حفره
hollows حفره
hollow حفره
ditches حفره
sinus حفره مغ
ditched حفره
venter حفره
ditch حفره
sinuses حفره مغ
sockets حفره
socket حفره
cell حفره
cavern حفره
dales حفره
holed حفره
dale حفره
caverns حفره
hole حفره
cells حفره
gleonid حفره دار
pitted حفره دار
electron hole حفره الکترونی
knot hole محل حفره
mold cavity حفره قالب
calyculate حفره دار
crypt حفره غدهای
fossa حفره فرورفتگی
fossate حفره دار
cavitation حفره سازی
camouflet حفره ماسوره
camouflet حفره زیرزمینی
foveal حفره دار
crypts حفره غدهای
foveate حفره دار
alveolate حفره دار
foveiform حفره مانند
charging socket حفره جا شارژر
weak square حفره سوراخ
hollow گودی حفره
pitting ایجاد حفره
hollows گودی حفره
pits حفره روباه
pits گودال حفره
vacuolar حفره مانند
pit حفره روباه
pit گودال حفره
trilocular دارای سه حفره
boring حفره کنی
maw حفره معده
vacuolate حفره مانند
vacuolation تشکیل حفره
vacuolation ایجاد حفره
caverns حفره زیرزمینی
cavern حفره زیرزمینی
loculate حفره دار
socket bayonet سرنیزه حفره دار
loculus حفره کیسه گرده
vacuolate حفرهای حفره دار
fuze cavity حفره نصب ماسوره
vacuolar حفرهای حفره دار
triloculate دارای سه حفره سه یاختهای
fox hole سنگر حفره روباه
excavation گود برداری حفره
chamber جان لوله حفره
electron pair زوج الکترون حفره
chambers جان لوله حفره
pits حفره خرج چاه
pit حفره خرج چاه
sinks ته نشینی حفره یاگودال
sink ته نشینی حفره یاگودال
cellular expanded بتن با حفره منبسط
lacunar وابسته به حفره یا جای خالی
lumen حفره یا مجرای عضولولهای شکل
receptacle حفره درون سلولی گیاه
receptacles حفره درون سلولی گیاه
loculus سلول یا حفره تخمدان مرکب
vesiculate مربوط به حفره تاول دار
vesicular حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
lacunate وابسته به حفره یا جای خالی
lacunary وابسته به حفره یا جای خالی
calyculate دارای سطوح حفره دار
cavities سوراخ حفره یا محفظه قالب
hawse buckler درپوش حفره زنجیر لنگر
hydrothorax تجمع مایع در حفره جنب
cavity سوراخ حفره یا محفظه قالب
vesicular مربوط به حفره تاول دار
lacunal وابسته به حفره یا جای خالی
tamping سفت کردن حفره ها بعد ازپرکردن
vesiculate حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
lumen حفره سلولی درون جدار گیاه
sitzmark حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
craters دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
crater دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
loculicidal شکوفا در شکاف پشت حفره یاحجره گرزن گیاه
pits منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pit منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
stope حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
PCMCIA - سوزنی که در انتهای کارت PCMCIA درون حفره آن قرار دارد
endodontics شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontia شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
middle ear حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
cups حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cupped حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cup حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
ditch حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditched حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
back plane یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
fax کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
sullage pit چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
phototransistor نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
alveolar حفره دار حبابک دار
black holes حفره سیاه چاله سیاه
shoot the curl موج سواری در حفره موج
shoot the tube موج سواری در حفره موج
black hole حفره سیاه چاله سیاه
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
pelvis لگن خاصره حفره لگن خاصره
pelvises لگن خاصره حفره لگن خاصره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com