Dictiornary-Farsi | حفره مانند | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (11 milliseconds)

English	Persian
foveiform	حفره مانند
vacuolar	حفره مانند
vacuolate	حفره مانند


Search result with all words

stope	حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
Other Matches

bushbaby	گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies	گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
lamellate	لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous	فسیل مانند سنگواره مانند
holes	حفره
venter	حفره
sinus	حفره مغ
delves	حفره
delved	حفره
delve	حفره
holed	حفره
craters	حفره
crater	حفره
sinuses	حفره مغ
ditch	حفره
cavity	حفره
cavitation	حفره
hollows	حفره
cavities	حفره
holing	حفره
ditches	حفره
interstice	حفره
ditched	حفره
hole	حفره
laigh	حفره
ventricles	حفره
dales	حفره
dale	حفره
borings	حفره
loculus	حفره
sucket	حفره
cell	حفره
chamber	حفره
fovea	حفره
chambers	حفره
lacuna	حفره
sheuch	حفره
sheugh	حفره
potholes	حفره
pothole	حفره
caverns	حفره
socket	حفره
thirl	حفره
porous	حفره
delving	حفره
cells	حفره
ventricle	حفره
hollow	حفره
sockets	حفره
cavern	حفره
camouflet	حفره ماسوره
fossate	حفره دار
trilocular	دارای سه حفره
calyculate	حفره دار
cavern	حفره زیرزمینی
vacuolation	تشکیل حفره
fossa	حفره فرورفتگی
foveal	حفره دار
vacuolation	ایجاد حفره
foveate	حفره دار
camouflet	حفره زیرزمینی
alveolate	حفره دار
caverns	حفره زیرزمینی
cavitation	حفره سازی
charging socket	حفره جا شارژر
pit	حفره روباه
knot hole	محل حفره
maw	حفره معده
pits	گودال حفره
pits	حفره روباه
weak square	حفره سوراخ
mold cavity	حفره قالب
gleonid	حفره دار
ozone hole	حفره اوزون
boring	حفره کنی
pit	گودال حفره
pitting	ایجاد حفره
electron hole	حفره الکترونی
hollow	گودی حفره
hollows	گودی حفره
crypt	حفره غدهای
loculate	حفره دار
crypts	حفره غدهای
pitted	حفره دار
socket bayonet	سرنیزه حفره دار
sinks	ته نشینی حفره یاگودال
triloculate	دارای سه حفره سه یاختهای
chambers	جان لوله حفره
fuze cavity	حفره نصب ماسوره
chamber	جان لوله حفره
loculus	حفره کیسه گرده
sink	ته نشینی حفره یاگودال
fox hole	سنگر حفره روباه
pit	حفره خرج چاه
excavation	گود برداری حفره
vacuolar	حفرهای حفره دار
vacuolate	حفرهای حفره دار
pits	حفره خرج چاه
cellular expanded	بتن با حفره منبسط
electron pair	زوج الکترون حفره
cavity	سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavities	سوراخ حفره یا محفظه قالب
loculus	سلول یا حفره تخمدان مرکب
receptacles	حفره درون سلولی گیاه
lacunal	وابسته به حفره یا جای خالی
vesicular	مربوط به حفره تاول دار
vesicular	حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
lacunar	وابسته به حفره یا جای خالی
lacunate	وابسته به حفره یا جای خالی
lumen	حفره یا مجرای عضولولهای شکل
vesiculate	مربوط به حفره تاول دار
receptacle	حفره درون سلولی گیاه
hydrothorax	تجمع مایع در حفره جنب
calyculate	دارای سطوح حفره دار
hawse buckler	درپوش حفره زنجیر لنگر
lacunary	وابسته به حفره یا جای خالی
adjustable wheel	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
hamstringing	زردپی طرفین حفره پشت زانو
lumen	حفره سلولی درون جدار گیاه
hamstring	زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings	زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrung	زردپی طرفین حفره پشت زانو
vesiculate	حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
tamping	سفت کردن حفره ها بعد ازپرکردن
crater	دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
sitzmark	حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
craters	دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
loculicidal	شکوفا در شکاف پشت حفره یاحجره گرزن گیاه
pits	منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pit	منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
PCMCIA	- سوزنی که در انتهای کارت PCMCIA درون حفره آن قرار دارد
ball and socket joint	[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
endodontia	شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontics	شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
middle ear	حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
cupped	حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cup	حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
ditches	حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditch	حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditched	حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
cups	حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
back plane	یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
earths	حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth	حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
fax	کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing	کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed	کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes	کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
sullage pit	چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
phototransistor	نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
alveolar	حفره دار حبابک دار
black holes	حفره سیاه چاله سیاه
shoot the curl	موج سواری در حفره موج
black hole	حفره سیاه چاله سیاه
shoot the tube	موج سواری در حفره موج
foggiest	مانند مه
capillaceous	مانند نخ
vide	مانند
plumelike	پر مانند
foggier	مانند مه
as	مانند
foggy	مانند مه
castellated	دژ مانند
capitate	مانند سر
encephaloid	مخ مانند
nears	مانند
nearing	مانند
nearest	مانند
nearer	مانند
plumose	پر مانند
neared	مانند
near-	مانند
near	مانند
icily	یخ مانند
reedier	نی مانند
tough	پی مانند
womanlike	زن مانند
penniform	پر مانند
impish	جن مانند
goatish	بز مانند
etc	و مانند آن
blotchy	لک مانند
frothy	کف مانند
analogue	مانند
analogues	مانند
without an e.	بی مانند
unique	بی مانند
reediest	نی مانند
reedy	نی مانند
myrtle formed	اس مانند
similar	مانند
string	نخ مانند
thready	نخ مانند
toughest	پی مانند
tougher	پی مانند
gypsiferous	گچ مانند
uniquely	بی مانند
unapproachable	بی مانند
filiform	نخ مانند
unprecedentedly	بی مانند