Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
self regard
حفظ منافع شخصی
Search result with all words
consul
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consuls
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
intervener
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
invisible hand
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
Other Matches
f.drss
جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscribers
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
revenue
منافع
perquisite
منافع
perquisites
منافع
earnings
منافع
windfall gains
منافع اتفاقی
public interest
منافع عمومی
public benefits
منافع عمومی
benefit spillovers
نشر منافع
public interest
منافع عامه
pure interest
منافع خالص
mutual interests
منافع مشترک
unions
اشتراک منافع
union
اشتراک منافع
class interests
منافع طبقاتی
net benefits
منافع خالص
fictious dividened
منافع موهوم
capital gains
منافع سرمایهای
vested interest
منافع مقرره
fictitious dividens
منافع موهوم
tangible benefits
منافع مرئی
private benefits
منافع خصوصی
harmony of interests
هماهنگی منافع
vested interests
منافع مقرره
conflict of interest
تضاد منافع
conflict of interest
برخورد منافع
economic interest
منافع اقتصادی
spillover benefits
منافع خارجی
harmony of interests
سازگاری منافع
social security benefits
منافع تامین اجتماعی
undistributed earnings
منافع توزیع نشده
windfall gains
منافع باد اورده
valuation of benefits
ارزش گذاری منافع
vesture
منافع و نمائات زمین
separable accretions and benefits
نمائات و منافع منفصله
rent
مال الاجاره منافع
solidarity
اشتراک منافع ومسئولیتها
emblements
منافع حاصله از زمین
gains from trade
منافع حاصل از تجارت
beneficial ownership
مالکیت به نسبت منافع
undistributed earnings
منافع تقسیم نشده
original and derivative estate
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
the profits and accretions which are an
منافع و نمائات متصله مال
tangible benefits
منافع مشهود فواید عینی
it is p to our interests
برای منافع مازیان اوراست
emblements
منافع حاصله اززمین مزروعی
explees
اجاره بها یا منافع زمین
measurement of benefits and costs
اندازه گیری منافع و هزینه ها
protection and indemnity club
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
pray in aid
دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
severalty
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
shifting use
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
saving
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
p&l club
club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
profits a prendre
درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
apportionment
افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
leases
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
lease
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dedication
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
contra preferentum rule
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
civil
شخصی
civilians
شخصی
personal
شخصی
private
شخصی
personable
شخصی
persona
شخصی
privates
شخصی
civilian
شخصی
personas
شخصی
informal
شخصی
some one
شخصی
ones
شخصی
personae
شخصی
one
شخصی
personal income
درامد شخصی
ea state in severalty
ملک شخصی
personal identity
هویت شخصی
personal influence
نفوذ شخصی
personal interest
نفع شخصی
separate estate
اموال شخصی زن
personal motive
غرض شخصی
private motive
غرض شخصی
personal outlays
هزینههای شخصی
personal ownership
مالکیت شخصی
who
چه شخصی چه اشخاصی
ibm personal computer
IBکامپیوتر شخصی
personal pronoun
ضمیر شخصی
somebody
یک شخص شخصی
backcourt foul
خطای شخصی
self-interest
نفع شخصی
personal computing
محاسبات شخصی
personal affairs
امور شخصی
particular good
عین شخصی
passanger car
اتومبیل شخصی
personal constructs
سازههای شخصی
personal computers
کامپیوتر شخصی
personal computer
کامپیوتر شخصی
personal exemptions
معافیتهای شخصی
personal error
خطای شخصی
idiograph
نشان شخصی
personal action
دعوی شخصی
idols of the cave
اوهام شخصی
individual foul
خطای شخصی
by end
غرض شخصی
informal observations
مشاهدات شخصی
personal pronouns
ضمائر شخصی
oomph
چاذبه شخصی
personal property
اموال شخصی
self employed
کار شخصی
paraphernalia
اموال شخصی زن
under one's belt
<idiom>
میل شخصی
on one's shoulders
<idiom>
مسئولیت شخصی
hire out
<idiom>
اجاره شخصی
bomb scare
اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
whosoever
هر شخصی که باشد
whoso
هر شخصی که باشد
A private car.
اتوموبیل شخصی
self-employed
کار شخصی
under one's thumb
<idiom>
زیرنظر شخصی
personal effects
لوازم شخصی
very own
<adj.>
خصوصی
[شخصی]
self will
اراده شخصی
personal right
حقوق شخصی
private property
دارایی شخصی
personal saving
پس انداز شخصی
personal service
خدمت شخصی
personalty
اموال شخصی
personal requirment
احتیاجات شخصی
personal service
ابلاغ شخصی
personal staff
ستاد شخصی
personalty
دارایی شخصی
personalized form letter
فرم شخصی
personal requirment
حوائج شخصی
self intrest
نفع شخصی
self interest
غرض شخصی
personal property
مایملک شخصی
self interest
نفع شخصی
proenomen
نام شخصی
personal remarks
انتقادات شخصی
term
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
terming
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
termed
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
ibm personal computer system/
کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
ibm personal computer xt
کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
turn (someone) on
<idiom>
به هیجان آوردن شخصی
personal chattels
دارایی شخصی منقول
personalize
جنبه شخصی دادن به
personal property
دارایی شخصی منقول
home use entry
اعلامیه مصرف شخصی
in one's best interest
به صلاح خود شخصی
ibm personal computer at
کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
leave alone
<idiom>
راحت گذاشتن (شخصی)
private property
دارایی شخصی بلامعارض
privy seal
مهر شخصی پادشاه
fill (someone) in
<idiom>
جزئیات را به شخصی گفتن
paraphernal
وابسته به دارایی شخصی زن
With my own capital .
با سرمایه شخصی خودم
self intrested
دربند نفع شخصی
valor
ارزش شخصی واجتماعی
to hold in d.
درتصرف شخصی داشتن
play (someone) for something
<idiom>
به بازی گرفتن شخصی
put in one's two cents
<idiom>
به شخصی نظریه دادن
bunched income
درامد خدمات شخصی
individual income tax
مالیات بر درامد شخصی
mend one's ways
<idiom>
اثبات عادت شخصی
in one's hair
<idiom>
عصبانی کردن شخصی
personal income tax
مالیات بر درامد شخصی
individualization of punshment
شخصی کردن مجازاتها
pocket expenses
هزینه مختصر شخصی
onother's money
پول شخصی دیگر
personal identification number
شماره شناسایی شخصی
toe the line
<idiom>
انجام وفایف شخصی
theatergoer
شخصی که مکرر به تئاترمیرود
own
شخصی مال خودم
owns
شخصی مال خودم
valour
ارزش شخصی واجتماعی
unbeknown
خارج از معلومات شخصی
bye end
غرض شخصی قصدپنهان
self interested
در بند نفع شخصی
author
شخصی که برنامه می نویسد
mannerisms
اطوار واخلاق شخصی
unbeknownst
خارج از معلومات شخصی
self-interested
در بند نفع شخصی
owning
شخصی مال خودم
owned
شخصی مال خودم
mannerism
اطوار واخلاق شخصی
pinning
شماره شناسایی شخصی
duffle bag
کیسه لوازم شخصی
pin
شماره شناسایی شخصی
pinned
شماره شناسایی شخصی
pc 00
IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی XT
musical chairs
<idiom>
هر روز شخصی را سریککار گذاشتن
self help
اعاشه از راه کار شخصی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com