Dictiornary-Farsi | حقوق بازنشستگی یا تقاعد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
pension	حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pensions	حقوق بازنشستگی یا تقاعد


Other Matches

exhibition	نمایشگاه حقوق تقاعد
exhibitions	نمایشگاه حقوق تقاعد
old age pension	حقوق بازنشستگی
retired pay	حقوق بازنشستگی
retiring pension	حقوق بازنشستگی
pensions	حقوق بازنشستگی پانسیون
pension	حقوق بازنشستگی پانسیون
pensionable age	سن تقاعد
superannuation	تقاعد
common low	سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
public international law	حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum	قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay	ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
retirement	بازنشستگی
retired ness	بازنشستگی
superannuation	بازنشستگی
pensionable age	سن بازنشستگی
protective duty	حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues	حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
golden handshake	دستخوش بازنشستگی
old age insurance	بیمه بازنشستگی
superannuation	کهولت بازنشستگی
pensions	مستمری بازنشستگی
old age pension	مستمری بازنشستگی
pension	مستمری بازنشستگی
retired	مربوط به بازنشستگی
pension insurance	بیمه بازنشستگی
golden handshakes	دستخوش بازنشستگی
pensionable	شایسته بازنشستگی
pension fund	صندوق بازنشستگی
pension funds	وجوه بازنشستگی
pensionable	وقت بازنشستگی رسیده
attainder	سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty	حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice	پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
to save for retirement	برای بازنشستگی پس انداز کردن
IRA	مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
golden handshakes	پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake	پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
Any reform of the pension law must be left to the future.	هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
provident fund	وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
accrued benefit	پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
short timer	پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
authorized stoppage	برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
new deal	برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
rights	حقوق
stipend	حقوق
laws	حقوق
jurisprudence	حقوق
laws	حق حقوق
law	حقوق
duties	حقوق
law	حق حقوق
civil	حقوق
stipends	حقوق
paying	حقوق
pays	حقوق
salary	حقوق
pay	حقوق
pay check	چک حقوق
salaries	حقوق
jus	حقوق
custom duties	حقوق گمرکی
criminal low	حقوق جنایی
customs duties	حقوق گمرکی
criminal low	حقوق جزا
annuitant	حقوق بگیر
conjugal rights	حقوق زوجیت
criminal law	حقوق جزا
law merchant	حقوق تجارت
comparative low	حقوق تطبیقی
commercial law	حقوق تجارت
civil low	حقوق مدنی
conjugal rights	حقوق زناشویی
constitutional law	حقوق اساسی
take-home pay	حقوق خالص
civi law	حقوق مدنی
child law	حقوق کودک
business law	حقوق تجارت
breach right	تجاوز به حقوق
basic pay	حقوق اصلی
basic pay	اصل حقوق
comparative law	حقوق تطبیقی
pay order	سندپرداخت حقوق
law of treaties	حقوق معاهدات
law of the staple	حقوق تجارت
law of obligations	حقوق تعهدات
preventive justice	حقوق تامینی
private law	حقوق خصوصی
law faculty	دانشکده حقوق
labour law	حقوق کار
l.l.d	دکتر در حقوق
keelage	حقوق بندری
property rights	حقوق مالکیت
jus gentium	حقوق ملتها
jus cipile	حقوق مدنی رم
jus cipile	حقوق مدنی
jurisprudent	حقوق دان
lawfaculty	دانشکده حقوق
school of law	دانشکده حقوق
leave with pay	مرخصی با حقوق
natural law	حقوق طبیعی
personal right	حقوق فردی
municipal law	حقوق داخلی
personal right	حقوق شخصی
philosophy of law	فلسفه حقوق
pay roll	لیست حقوق
theory of law	فلسفه حقوق
money list	لیست حقوق
money income	مزد و حقوق
matrimonial rights	حقوق زناشویی
maritime law	حقوق دریایی
marital rights	حقوق شوهری
political rights	حقوق سیاسی
jurisconsult	حقوق دان
islamic law	حقوق اسلامی
family law	حقوق خانواده
faculty of law	دانشکده حقوق
substantive law	حقوق ذاتی
underpay	کم حقوق دادن
vindication of rights	استیفای حقوق
wage bill	لیست حقوق
wage earners	حقوق بگیران
woman's rights	حقوق نسوان
droppage	کسر حقوق
written laws	حقوق مدون
detention of pay	ضبط حقوق
customs tariff	حقوق گمرکی
customs dutios	حقوق گمرکی
foreign law	حقوق خارجی
sources law	منابع حقوق
full pay	حقوق تمام
public law	حقوق عمومی
quayage	حقوق بندری
regular salary	حقوق دائمی
regular salary	حقوق ثابت
indisputable rights	حقوق ثابته
indefeasible rights	حقوق پا برجا
rights of throne	حقوق سلطنت
salary increase	افزایش حقوق
import duty	حقوق واردات
salary increase	اضافه حقوق
harbour dues	حقوق بندر
half pay	حقوق ناتمام
gentlemen of the robe	حقوق دانها
gentleman of the long robe	حقوق دان
laws	علم حقوق
export tariff	حقوق صادرات
common-law	حقوق غیرمدون
common-law	حقوق عرفی
common law	حقوق غیرمدون
export charge	حقوق صادرات
export duty	حقوق صادرات
laws	حقوق عدالت
law	علم حقوق
law	حقوق عدالت
He was put on trial.	او محاکمه شد. [حقوق]
customs duty	حقوق گمرکی
import charge	حقوق واردات
import tariff	حقوق واردات
common law	حقوق عرفی
stipendiary	حقوق بگیر
payroll	لیست حقوق
salary	حقوق دادن
salaries	حقوق دادن
vindication	استیفای حقوق
compensations	حقوق و مزد
compensation	حقوق و مزد
barrister	حقوق دان
stipendiaries	حقوق بگیر
human rights	حقوق بشر
emoluments	معونت حقوق
emolument	معونت حقوق
bill of rights	اعلامیه حقوق
equity	تساوی حقوق
equities	تساوی حقوق
barristers	حقوق دان
accession	الحاق حقوق
civil rights	حقوق اجتماعی
in my presence	در حضور من [حقوق]
enfranchisement	اعطای حقوق
civil law	حقوق مدنی
statutory	حقوق مدون
due	سر رسد حقوق
pensions	حقوق بازشنستگی
civil rights	حقوق مدنی
pension	حقوق بازشنستگی
jurisprudence	فلسفه حقوق
jurisprudence	حقوق الهی
salaried	دارای حقوق
salaried	حقوق بگیر
penal code	حقوق جزا
administrative law	حقوق اداری
penal codes	حقوق جزا
payroll program	برنامه پرداخت حقوق
asylum law	حقوق پناهندگی [قانون]
pay records	پرونده لیست حقوق
payroll system	سیستم پرداخت حقوق
taking of evidence	شنوایی گواهی [حقوق]
hearing of evidence	شنوایی گواهی [حقوق]