Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
exterritoriality
حقوق برون مرزی
extraterritoriality
حقوق برون مرزی
Other Matches
exterritorial
برون مرزی
oversea
برون مرزی
extraterritorial
برون مرزی
extraterritoriality
برون مرزی
high seas
ابهای برون مرزی
overseas
ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
oversea command
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
common low
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
public international law
حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum
قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay
ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
protective duty
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues
حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
advalorem duty
حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
paralic
مرزی
border
خط مرزی
boundary
مرزی
boundaries
مرزی
mete
: خط مرزی
marginal
مرزی
borderline
مرزی
bordered
خط مرزی
bordering
خط مرزی
frontier
خط فاصل مرزی
mete
سنگ مرزی
rubicon
مرز خط مرزی
marginal checking
بررسی مرزی
marginal check
برسی مرزی
borderline schizophrenia
اسکیزوفرنی مرزی
marchland
زمین مرزی
limiting voltage
ولتاژ مرزی
boundary trench
نهرچه مرزی
boundary surface
سطح مرزی
boundary layer
لایه مرزی
marginal consciousness
هشیاری مرزی
border stone
سنگ مرزی
border land
زمین مرزی
cleavage plane
سطح مرزی
borderline state
حالت مرزی
boundar trench
نهرچه مرزی
outpost
پایگاه مرزی
boundary conditions
شرایط مرزی
marginal test
ازمون مرزی
boundary effect
اثر مرزی
marginal check
مقابله مرزی
frontier treaty
معاهده مرزی
critical frequency
فرکانس مرزی
outposts
پایگاه مرزی
frontalier
نیروهای مرزی
border installations
تاسیسات مرزی
frontalier
یکان مرزی
catchment
حوزه ابریز مرزی
inland
درون مرزی داخله
frontalier
جزو یکان مرزی
barrier combat air patrol
گشتی مرزی هوایی
costal frontier
نوار مرزی ساحلی
surface boundary layer
لایه مرزی سطح
laminar boundary layer
لایه مرزی خطی
coastal frontier
نوار مرزی ساحلی
borderline psychosis
روان پریشی مرزی
terry
سربازمدافع مرزی انگلیس
borderline mental deficiency
نقص عقلی مرزی
borderline mental retardation
عقب ماندگی ذهنی مرزی
touch in goal
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal line
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
boundary
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundaries
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
authorized stoppage
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
service line
خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
service line
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
drop shot
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
reynolds stress
تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
This new frontier incident probably means war.
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
outcrop
برون زد
extrados
برون سو
outputs
برون ده
without
برون
output
برون ده
outsides
برون
outcrops
برون زد
outside
برون
exogenous
برون زا
outhaul line
برون کش
immigration
برون کوچی
physiognomies
برون چهر
physiognomy
برون چهر
outputs
برون داد
accommodation
برون سازی
superficial degradation
برون تباهی
off line
برون خطی
accommodations
برون سازی
self contained
برون بی نیاز
extratensive
برون نگر
exudation
برون نشست
suburban
برون شهری
suburb
برون شهر
output
برون داد
acting out
برون ریزی
out flow
برون ریز
the out ward eye
چشم برون
effusion
برون ریزی
effusion
برون تراوی
effusions
برون ریزی
exvia
برون زیست
evacuation
برون بری
evacuation
برون ریزی
extrapolations
برون یابی
extroversion
برون گرایی
extrajection
برون اندازی
drive!
برون!
[با ماشین]
extrapolation
برون یابی
effusions
برون تراوی
discharge
برون ریزی
discharges
برون ریزی
outlier
برون هشته
exogamy
برون همسری
exogen
گیاه برون رو
exogenous
برون روینده
copper extraction
برون کشیدن مس
outer directed
برون وابسته
purges
برون ریزی
exogenous
برون زاد
out group
برون گروه
offline
برون خطی
exogamy
برون پیوندی
ectoparasite
انگل برون زی
pericardium
برون شامه دل
purge
برون ریزی
purged
برون ریزی
emigration
برون کوچی
objective
برون ذات
objectives
برون ذات
ectorderm
برون پوست
effuent
برون ریز
egest
برون کردن
epithelium
برون پوش
exocathection
برون پردازی
exocrine
برون تراو
outsight
برون بینی
extroverts
برون گرای
externality
برون بودگی
eccentricities
برون مرکزی
exteroceptive
برون تنی
eccentricity
برون مرکزی
extracyclic
برون حلقهای
extrafusal
برون دوکی
extragalactic
برون کهکشانی
extrovert
برون گرای
exogenous variable
متغیر برون زا
exopsychic
برون روانی
objectivism
برون گرایی
extrapolates
برون یابی کردن
peritoneum
برون شامه روده ها
ectoplasm
اکتوپلاسم برون مایه
extragalactic nebula
سحابی برون کهکشانی
extragalactic nebula
ابری برون کهکشانی
discharge of affect
برون ریزی هیجانی
pericardial
وابسته به برون شامه دل
pericardiac
وابسته به برون شامه دل
outbreeding
برون زاد اوری
extrapolated
برون یابی کردن
exocrine gland
غده برون ریز
to reveal itself
از پرده برون افتادن
exogamy
برون زاد اوری
offline storage
انباره برون خطی
offset distance
فاصله برون محوری
extrapyramidal system
دستگاه برون هرمی
exosomatic method
روش برون تنی
out of line coding
کدگذاری برون خطی
outputs
برون گذاشت برونگذار
extraspectral hue
فام برون طیفی
State Department
وزارت برون مرز
extrapolating
برون یابی کردن
extrapolate
برون یابی کردن
off line operation
عملکرد برون خطی
offline operation
عمل برون خطی
outward looking policy
سیاست برون نگر
supinator muscle
عضله برون گردان
off line storage
حافظه برون خطی
epicarp
پوست میوه برون بر
output
برون گذاشت برونگذار
basset
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
extrapyramidal motor system
دستگاه حرکتی برون هرمی
with out book
برون سند کتابی ازبر
extrinsic eye muscles
عضلات برون چرخشی چشم
exudate
ترشح التهابی برون نشست
pericarditis
اماس برون شامه قلب
external rectus
عضله مستقیم برون چشمی
off page connector
اتصال دهنده برون صفحهای
to let out
اجازه برون امدن دادن اشکارساختن
exogamous
وابسته به برون همسری یابرون پیوندی
intercoastal
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
differentiating cicuit
مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
ectoplasm
طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
differentiator
وسیلهای که برون گذاشت ان با مشتق سیگنال درون گذاشت متناسب است
pay check
چک حقوق
stipend
حقوق
stipends
حقوق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com