English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
base pay حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
Other Matches
hyper پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper- پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
regular salary حقوق ثابت
pay grade ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
out of court settlement توافق بدون محکمه [حقوق]
fixed-gear bicycle دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
customs union مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
copyright که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
common low سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
controvrsism روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
benefit مزایا
premiums مزایا
premium مزایا
allowances مزایا
privileges مزایا
benefiting مزایا
benefits مزایا
benefited مزایا
allowance مزایا
advantages مزایا
best of both worlds <idiom> تمام مزایا
authorized allowance مزایا مزایای قانونی
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
field allowance فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
public international law حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
protective duty حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
standing order دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
standing ثابت دستورالعمل ثابت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
steadies مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
phenomenal خارق العاده
allowance فوق العاده
nonpar <adj.> فوق العاده
allowances فوق العاده
nonpar <adj.> خارق العاده
singular خارق العاده
remarkably فوق العاده
terrific فوق العاده
precious فوق العاده
supernatural فوق العاده
phenomenally فوق العاده
singular فوق العاده
extraordinary فوق العاده
transnormal فوق العاده
rewards فوق العاده
ripsnorting فوق العاده
phenomenal فوق العاده
rewarded فوق العاده
reward فوق العاده
rewardable فوق العاده
weirder خارق العاده
wondrous <adj.> فوق العاده
wonderful <adj.> فوق العاده
stupendous <adj.> فوق العاده
startling <adj.> فوق العاده
prodigious <adj.> فوق العاده
marvelous [American] <adj.> فوق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> فوق العاده
astounding <adj.> فوق العاده
extra special فوق العاده
weirdest خارق العاده
out of the ordinary فوق العاده
marvellous [British] <adj.> فوق العاده
strenuous فوق العاده
weird خارق العاده
inestimable فوق العاده
astonishing <adj.> فوق العاده
marvelous [American] <adj.> خارق العاده
marvellous [British] <adj.> خارق العاده
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.> خارق العاده
astounding <adj.> خارق العاده
fantastic خارق العاده
astonishing <adj.> خارق العاده
amazing <adj.> خارق العاده
admirable <adj.> خارق العاده
metaphsical خارق العاده
fantastical خارق العاده
phenomenally خارق العاده
wondrous <adj.> خارق العاده
amazing <adj.> فوق العاده
wonderful <adj.> خارق العاده
stupendous <adj.> خارق العاده
startling <adj.> خارق العاده
prodigious <adj.> خارق العاده
admirable <adj.> فوق العاده
monstrous cruelly بیرحمی فوق العاده
rarely beautiful استثنائی یافوق العاده
ambasador extraordinary سفیر فوق العاده
overactive فوق العاده فعال
overrider حق دلالی فوق العاده
envoy extraordiinary فرستاده فوق العاده
rarely بطور فوق العاده
extra- فوق العاده اضافی
overhelming زیاد فوق العاده
enormously فوق العاده زیاد
wonderfully عجیبانه فوق العاده
an outstanding time مدت فوق العاده
unusually بطور فوق العاده
extraordinarily بطور فوق العاده
whizzbang ممتاز خارق العاده
whizbang ممتاز خارق العاده
extras فوق العاده اضافی
invaluable فوق العاده گرانبها
extra فوق العاده اضافی
freezing فوق العاده سرد
special session نشست فوق العاده
extraordinary meeting نشست فوق العاده
a terrific time مدت فوق العاده
ice cold فوق العاده سرد
wonderfully well فوق العاده خوب
supersubtle فوق العاده فریف
extremely high فوق العاده زیاد
supersubtlety فرافت فوق العاده
emergency فوق العاده اضطراری
ripsnorter چیز فوق العاده
breakneck فوق العاده خطرناک
combat pay فوق العاده رزمی
emergencies فوق العاده اضطراری
extreme values ارزشهای فوق العاده
combat pay فوق العاده جنگی
ice-cold فوق العاده سرد
jitters عصبانیت فوق العاده
emergency loading بارگذاری فوق العاده
envoy extraordiinary نماینده فوق العاده
extra charge هزینه فوق العاده
flight pay فوق العاده پرواز
aviation pay فوق العاده پرواز
emergency ration جیره فوق العاده
fitting allowance فوق العاده مناسب
thaumaturgic خارق العاده سحر
supernaturally بطور خارق العاده
supersensitive فوق العاده حساس
emolument حق الزحمه فوق العاده
special session جلسه فوق العاده
emoluments حق الزحمه فوق العاده
thaumaturgy کار خارق العاده
extraordinary general meeting مجمع عمومی فوق العاده
thaumaturgic مربوط به معجزه یا کارخارق العاده
it is unusually large فوق العاده بزرگ است
allowance فوق العاده و هزینهء سفر
allowances فوق العاده و هزینهء سفر
costs an arm and a leg <idiom> [فوق العاده پرخرج یا گران]
She eats extraordinary quantities. او [زن] مقدار فوق العاده ای را می خورد.
he is no grat shakes انقدرهاخوب یافوق العاده نیست
undercool فوق العاده سرد کردن
unco غیر عادی خارق العاده
ultrahigh frequency فرکانس فوق العاده زیاد
forcemajeure حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه
set the world on fire <idiom> کاری فوق العاده انجام دادن
emergence امر فوق العاده و غیره منتظره
hyperirritability حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
monstrously بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
supersensitive ماسوره یا مین فوق العاده حساس
wonder worker ادم خارق العاده و صاحب کرامت
emergency امر فوق العاده و غیره منتظره
emergencies امر فوق العاده و غیره منتظره
hyperphysical خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
hypersensitive دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
fixes ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
superfluid جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
worthy of remark قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
tear jerking نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
tearjerker نمایش یاداستان فوق العاده هیجان انگیز واحساساتی
daimon خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daemon خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
bat allowance فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com