English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
protective duty حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
Other Matches
protect home judustry حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
Customs and Excise اداره حقوق و عوارض گمرکی
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
out law کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
common low سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
protectionism دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
prohibitive tariff حقوق گمرکی منع کننده
protectionist طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionists طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionist طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionism سیستم حمایت از تولیدات داخلی
customs tariff حقوق گمرکی
customs duties حقوق گمرکی
customs duty حقوق گمرکی
custom duties حقوق گمرکی
customs dutios حقوق گمرکی
dutiable مشمول حقوق گمرکی
drawback استرداد حقوق گمرکی
import surcharge حقوق گمرکی اضافه
countervailing duty حقوق گمرکی جبرانی
countervailing duties حقوق گمرکی جبرانی
free of charge معاف از حقوق گمرکی
duties free معاف از حقوق گمرکی
drawbacks استرداد حقوق گمرکی
drawbacks برگشت حقوق گمرکی
drawback برگشت حقوق گمرکی
duty free بخشوده از حقوق گمرکی
custom حقوق گمرکی گمرک
preferential duties حقوق گمرکی امتیازی
duty free فاقد حقوق گمرکی
duties paid حقوق گمرکی پرداخت شده
duties on buyer's account حقوق گمرکی به عهده خریداراست
ad valorem duty حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
ad valorem duty حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
belayer حمایت کننده
ddp paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
tonnage حقوق گمرکی که از کشتیها به نسبت بارشان دریافت میشود
discriminating tariff شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
pay grade ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
to initiate legal action دعوی حقوقی را راه انداختن [حقوق]
consumerism حمایت از مصرف کننده
consumer protection حمایت از مصرف کننده
municipal law حقوق داخلی
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
out of bond کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
preferentialism اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
customs union مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
subsidy حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
public international law حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
duress در CL نیزمانند حقوق ماهر عمل یاتاسیس حقوقی ناشی از اکراه باطل است
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
mercantilism روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
detention of pay ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
harbour dues حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
suporting cells یاختههای نگاهدارنده یاختههای حمایت کننده
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
customs duty عوارض گمرکی
customs duties عوارض گمرکی
duty عوارض گمرکی عوارض
duty free معاف از عوارض گمرکی
tariff عوارض تعرفه گمرکی
tariffs عوارض تعرفه گمرکی
quayage عوارض گمرکی و دریایی
free of duty معاف از عوارض گمرکی
sponsorship حمایت
patronage حمایت
aid حمایت
protection حمایت
protectorship حمایت
vindication حمایت
lee حمایت
belay حمایت
auspices حمایت
support حمایت
aided حمایت
advocation حمایت
aiding حمایت
in suppotrtof به حمایت
egis حمایت
abetment حمایت
vindicated حمایت کردن از
vindicates حمایت کردن از
shelters محافظت حمایت
protection حراست حمایت
sheltering محافظت حمایت
price support حمایت قیمتی
vindicate حمایت کردن از
sustains حمایت کردن از
sustained حمایت کردن از
protects حمایت کردن
sheltered محافظت حمایت
shelter محافظت حمایت
maintrain حمایت کردن از
defends حمایت کردن
defending حمایت کردن
dynamic balay حمایت متحرک
to take under one's wing حمایت کردن
vindicative حمایت امیز
defended حمایت کردن
vindicable حمایت کردنی
defend حمایت کردن
covering a man حمایت فوروارد
maintenance of membership حمایت از عضویت
vindicating حمایت کردن از
emotional support حمایت عاطفی
to defend [from] حمایت کردن [از]
aided حمایت کردن
to agitate [for] حمایت کردن
self support حمایت از خود
overprotection حمایت مفرط
aid حمایت کردن
protect حمایت کردن
price support حمایت قیمت
support حمایت کردن
protecting حمایت کردن
maintenance حمایت خرجی
sustain حمایت کردن از
propugn حمایت کردن از
uphold حمایت کردن از
aiding حمایت کردن
partisanship هواخواهی حمایت
upholds حمایت کردن از
to bear any customs duties هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
specific duties عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
assists پیوستن به حمایت کردن از
espousing شوهردادن حمایت کردن از
assisting پیوستن به حمایت کردن از
assisted پیوستن به حمایت کردن از
assist پیوستن به حمایت کردن از
agricultural support policy سیاست حمایت از کشاورزی
protege حمایت شده شاگرد
vindicatory مربوط به دفاع و حمایت
stand one's ground <idiom> حمایت از جایگاه شخص
statolatry حمایت ازقدرت مرکزی
espouses شوهردادن حمایت کردن از
belay on علامت با طناب در حمایت
protectionism مکتب طرفدار حمایت
espouse شوهردادن حمایت کردن از
espoused شوهردادن حمایت کردن از
environmetal protection حمایت محیط زیستی
auspice سایه حمایت توجهات
stead گذاشتن حمایت کردن
bring up صعود با حمایت از بالا
to bear all customs duties and taxes تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
Thank you for your support با تشکر برای حمایت شما.
maintains حمایت کردن از مدعی بودن
maintained حمایت کردن از مدعی بودن
farm price supports حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
consumer organization سازمان حمایت از مصرف کنندگان
supportable حمایت کردنی تاب اوردنی
price support system نظام قیمتهای حمایت شده
maintain حمایت کردن از مدعی بودن
price support قیمت حمایت شده از طرف دولت
in law کسی که تحت حمایت قانون است
stick one's neck out <idiom> مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
to stand by a person از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
property in action مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
civil داخلی حقوقی
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
benelux اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
protective tariffs تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
cherry rivet پرچ لولهای شکل که بصورت کور در محل نصب شده وتوسط ساقه داخلی که بعداشکسته و جدا میگردد بسته میشود
salaries حقوق
jurisprudence حقوق
jus حقوق
rights حقوق
pay حقوق
pay check چک حقوق
law حق حقوق
laws حقوق
civil حقوق
laws حق حقوق
stipend حقوق
duties حقوق
law حقوق
stipends حقوق
paying حقوق
salary حقوق
pays حقوق
leave with pay مرخصی با حقوق
old age pension حقوق بازنشستگی
salary حقوق دادن
jurisprudence فلسفه حقوق
export charge حقوق صادرات
export duty حقوق صادرات
import charge حقوق واردات
import tariff حقوق واردات
stipendiaries حقوق بگیر
stipendiary حقوق بگیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com