English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
English Persian
the face remains حقیقت همانست
Other Matches
the face remains مطلب همانست که هست فرق نمیکند
pragmatism مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
yea در حقیقت
truths حقیقت
admittedly <adv.> در حقیقت
in reality در حقیقت
in truth در حقیقت
act حقیقت
acted حقیقت
truth حقیقت
in sooth در حقیقت
fact حقیقت
facts حقیقت
realities حقیقت
reality حقیقت
to be sure <adv.> در حقیقت
indeed [admittedly] <adv.> در حقیقت
actually در حقیقت
tell the truth حقیقت را گفتن
half truth حقیقت ناقص
erroneousness عدم حقیقت
verity صحت حقیقت
oversoul حقیقت مطلق
suppressio veri کتمان حقیقت
tao حقیقت طریقت
shoe is on the other foot <idiom> برخلاف حقیقت
To speak the truth. حقیقت را گفتن
verism حقیقت گرایی
truthless عاری از حقیقت
thing in itself حقیقت غایی
hold up <idiom> اثبات حقیقت
factually حقیقت امری
truthful <adj.> راست [با حقیقت]
the f.of the matter حقیقت امر
approving truth حقیقت مسلم
verities صحت حقیقت
factual حقیقت امری
understatement کتمان حقیقت
untruthful خلاف حقیقت
reserving کتمان حقیقت
unreality عدم حقیقت
matter of fact حقیقت امر
axioms حقیقت اشکار
understatements کتمان حقیقت
axiom حقیقت اشکار
reserves کتمان حقیقت
reserve کتمان حقیقت
matter-of-fact حقیقت امر
that is about the size of it حقیقت امراین است
lowdown <idiom> لپ مطلب ،حقیقت موضوع
Nothing hurts like the truth. حقیقت تلخ است
veritable قابل اثبات حقیقت
disabusing از حقیقت اگاه کردن
The fact of the matter is. . . . . . . حقیقت امر اینست که ...
truth drug داروی کشف حقیقت
veridical از روی حقیقت گویی
in the wrong <idiom> اشتباه ،درستی حقیقت
principle حقیقت مبادی واصول
That's not so! این حقیقت ندارد!
disabuses از حقیقت اگاه کردن
falsi crimen مخفی کردن حقیقت
disabused از حقیقت اگاه کردن
in point of fact حقیقت امر اینست که
disabuse از حقیقت اگاه کردن
understating حقیقت را افهار نکردن
understates حقیقت را افهار نکردن
understate حقیقت را افهار نکردن
untruths خلاف حقیقت کذب
untruth خلاف حقیقت کذب
understated حقیقت را افهار نکردن
smoke out <idiom> درمورد چیزی به حقیقت رسیدن
action در حقیقت آن منو انتخاب میشود
realism مشرب اصالت واقعیت یا حقیقت
mincingly با احتیاط با فرو گذاری حقیقت
I know it for a fact. این یک حقیقت مسلم است
actions در حقیقت آن منو انتخاب میشود
low dwon حقایق امر اصل حقیقت
apodictic شامل یا مستلزم بیان حقیقت
apodeictic شامل یا مستلزم بیان حقیقت
axiom قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
axioms قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
He tried to conceal the facts. سعی داشت حقیقت را پنهان کند
to raise a dust اب راگل الودکردن حقیقت راپنهان کردن
as a matter of fact حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
like hell <idiom> با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
to thrash out the truth حقیقت امری را بزحمت وباازمایشهای پی درپی دریافتن
The truth was known to no one other than himself. هیچ کس به غیر از خود او [مرد] حقیقت را نمی دانست.
systematic theology بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
individualism اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
rationalism سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
pareto distribution در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
lool لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
quantity equation معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com