English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
stoppage in transitu حق استرداد جنس فروخته شده برای بایع حق امتناع ازتسلیم مال التجاره در حال حمل
Other Matches
right of stoppage in transitu حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
back wardation تعیین اجل برای بایع
vendors بایع
sellers بایع
vendor بایع
seller بایع
vender بایع طواف
vender's lien حق حبس بایع در معامله اراضی
shipments مال التجاره
merchandise مال التجاره
stock in trade مال التجاره
stocked مال التجاره
stock مال التجاره
shipment مال التجاره
trade description اوصاف مال التجاره
good سود مال التجاره
appropriation of goods ضبط مال التجاره
fire sale فروش مال التجاره حریق زده
best seller پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best-seller پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best-sellers پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
forwarding merchant کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
seller's option to duble خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
on the block <idiom> فروخته شده
duble option خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
it was sold at 0 year's p بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
put option خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
fast moving stock کالایی که به سرعت فروخته میشود
off-market <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
loss leader کالایی که با ضرر فروخته میشود
sold فروخته شده بفروش رفته
over the counter خارج از بورس فروخته شده
outside [stock exchange] <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
baulk امتناع
declinature امتناع
refusal امتناع
refusals امتناع
ex. dividend سهمی که پس از پرداخت سود آن فروخته شده
avoirdupois اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
abstained امتناع کردن
baulks امتناع ورزیدن
abstain امتناع کردن
abstains امتناع کردن
refusals ابا امتناع
balk امتناع ورزیدن
balked امتناع ورزیدن
balking امتناع ورزیدن
balks امتناع ورزیدن
baulked امتناع ورزیدن
baulking امتناع ورزیدن
abstaining امتناع کردن
refused امتناع نپذیرفتن
refuse امتناع نپذیرفتن
refuses امتناع نپذیرفتن
rejcet امتناع کردن از
contumacy امتناع از حضوردردادگاه
refusing امتناع نپذیرفتن
refusal ابا امتناع
reest امتناع کردن
dunnage کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
price as natural ice یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
extradition استرداد
recoveries استرداد
reimbursement استرداد
reimbursements استرداد
recuperation استرداد
refund استرداد
refunded استرداد
restitution استرداد
refunds استرداد
refunding استرداد
recovery استرداد
withdrawals استرداد
render استرداد
rendered استرداد
renders استرداد
reclamation استرداد
withdrawal استرداد
reclaimation استرداد
restoration استرداد
right of reversion حق استرداد
unalienable <adj.> غیر قابل امتناع
inevitable <adj.> غیر قابل امتناع
indispensable <adj.> غیر قابل امتناع
absolute <adj.> غیر قابل امتناع
inevitable غیر قابل امتناع
unalterable <adj.> غیر قابل امتناع
inalienable <adj.> غیر قابل امتناع
celibacy بی شوهری امتناع از ازدواج
bundled software نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود
thirds شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
subject to being unsold فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
third شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
retraxit استرداد دعوی
withdrawal of a case استرداد دعوی
rebates استرداد وجه
rebate استرداد وجه
claim for restitution دعوی استرداد
irremediable غیرقابل استرداد
retractions انقباض استرداد
reclaimable قابل استرداد
recovery استرداد جبران
retraction انقباض استرداد
extradition استرداد مجروحین
recoveries استرداد جبران
extradition استرداد مجرمین
recvery استرداد وصول
ejectment دعوای استرداد
extradition of criminals استرداد مجرمین
forbore دست برداشت امتناع کرد
turnover تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
caveat venditor یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
irretrievability عدم قابلیت استرداد
requisitions واست استرداد مجرم
drawback استرداد حقوق گمرکی
drawbacks استرداد حقوق گمرکی
requisitioning واست استرداد مجرم
irresponsible غیر قابل استرداد
requisitioned واست استرداد مجرم
requisition واست استرداد مجرم
recusancy سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
recusance سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
repayment guarantee ضمانت استرداد پیش پرداخت
extradition استرداد محرمین بدولت متبوعه
foreign excess تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
irretrievable غیر قابل استرداد باز نیافتنی
bundling بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
replevin طرح دعوی به منظور استرداد مال توقیف شده
tea is sold by the kilogramme چایی را کیلویی می فروشند چایی به کیلو فروخته میشود
goldbrick جنس بی ارزشی که بجای جنس بهاداری فروخته میشود
unbundled اموزش و..... که مستقل از سخت افزارکامپیوتر توسط سازنده سخت افزاری فروخته میشود دسته نشده
second که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconds که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
oem Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
theft bote استرداد مال مسروقه ازسارق به این شرط که مال باخته از تعقیب سارق منصرف شود
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
run duration 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
irredentism نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalls برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalled برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bins محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloth رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
bin محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratch حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
cat استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
HTTP دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
liberal education اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
scratches حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
scratched حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
feedback اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
gather shot ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
cats استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
doubled استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
opened سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
grammars امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
grammar امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
doubled up استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancy بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
FDDI اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
redundancies بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com