Dictiornary-Farsi | حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
seigniorage	حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
seignorage	حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول


Other Matches

manor house	خانه ارباب یا صاحب تیول
manor houses	خانه ارباب یا صاحب تیول
copyhold	تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
feudary	صاحب تیول
seignior	صاحب تیول
liege	صاحب تیول
feudatory	صاحب تیول
lord paramount	صاحب تیول عمده
mansion house	خانه صاحب تیول
masters	ارباب صاحب
mastered	ارباب صاحب
master	ارباب صاحب
quitrent	اجازه مقطوع تیولدارجز به صاحب تیول
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
stringed instruments	سیمدار ادوات الضرب
jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
fiet	تیول
feudality	تیول
feu	تیول
fief	تیول
vassalage	تیول
fiefs	تیول
feudalism	تیول گرایی
feoffee	گیرنده تیول
feoffee	تیول دار
feoffer	تیول بخش
feoffment	واگذاری تیول
feoffor	تیول بخش
enfeoff	تیول بخشیدن
feoffment	سندواگذاری تیول
infeudation	واگذاری به تیول
feudal	تیول گرای
feudal	وابسته به تیول فئودال
feudatory	تابع شرایط تیول
seigniorial	وابسته بصاحب تیول
overlords	ارباب
monsieur	ارباب
liege	ارباب
overlord	ارباب
buckra	ارباب
landlords	ارباب
seignior	ارباب
landlord	ارباب
masterless	بی ارباب
suzerain	ارباب
monseigneur	ارباب من
lords	ارباب
lord	ارباب
feudally	به ترتیب ملوک الطوایف بطور تیول
padrone	مدیر ارباب
master	ارباب استاد
manorialism	ارباب منشی
clientage	ارباب رجوع
mansion house	خانه ارباب
squirish	ارباب وار
squire	ارباب سلحشور
squires	ارباب سلحشور
seigneurial	ارباب وار
master slave	ارباب و برده
mastered	ارباب استاد
boss	ارباب برجسته
bossed	ارباب برجسته
artistans	ارباب حرف
bosses	ارباب برجسته
masters	ارباب استاد
bossing	ارباب برجسته
villeinage	ارباب رعیتی
bossy	ارباب منش
self employed	ارباب خود
principal	موکل ارباب
self-employed	ارباب خود
client	ارباب رجوع
bossiness	ارباب منش
principals	موکل ارباب
clients	ارباب رجوع
lord	ارباب خداوندگار
lords	ارباب خداوندگار
clientele	ارباب رجوع
feudalization	عمل ملوک الطوایفی کردن تبدیل به تیول
vassal	رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
vassals	رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
territoriality	سیستم ارباب ورعیتی
esquire	مالک زمین ارباب
patrons	مشتری یا ارباب رجوع
master slave system	سیستم ارباب و برده
patron	مشتری یا ارباب رجوع
territorialism	سیستم ارباب ورعیتی
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
subinfeudate	اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
leet	دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
sergeanty	انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
lords	صاحب
owners	صاحب
mastered	صاحب
padrone	صاحب
ownerless	بی صاحب
owner	صاحب
masters	صاحب
master	صاحب
lord	صاحب
free ball	توپ بی صاحب
office-holder	صاحب مقام
laird	صاحب زمین
benefactors	صاحب خیر
titled	صاحب لقب
permit holder	صاحب جواز
unowned	بی صاحب بیمالک
office-holders	صاحب مقام
man of place	صاحب مقام
homeowners	صاحب خانه
homeowner	صاحب خانه
manufacturers	صاحب کارخانه
manufacturer	صاحب کارخانه
titlist	صاحب سندمالکیت
restauranteur	صاحب رستوران
officers	صاحب منصب
officer	صاحب منصب
resolute	صاحب عزم
housemothers	زن صاحب خانه
housemother	زن صاحب خانه
innkeepers	صاحب مسافرخانه
innkeeper	صاحب مسافرخانه
sharecropper	صاحب نسق
shipowner	صاحب کشتی
shop keeper	صاحب دکان
signatories	صاحب امضا
beneficent	صاحب کرم
lairds	صاحب زمین
benefactor	صاحب خیر
in the saddle	صاحب اختیار
in power	صاحب مقام
slaveholder	صاحب برده
grantee	صاحب امتیاز
employers	صاحب کار
employer	صاحب کار
planters	صاحب مزرعه
planter	صاحب مزرعه
stock holder	صاحب سهم
waif	مال بی صاحب
official	صاحب منصب
signatory	صاحب امضا
strays	جانور بی صاحب
concessionary	صاحب امتیاز
concessionaire	صاحب امتیاز
industrialists	صاحب صنعت
manufaturer	صاحب کارخانه
master of the time	صاحب الزمان
restaurateur	صاحب رستوران
restaurateurs	صاحب رستوران
shareholder	صاحب سهم
shareholders	صاحب سهم
stockholder	صاحب سهم
stockholders	صاحب سهم
concessioner	صاحب امتیاز
land lady	زن صاحب ملک
landholder	صاحب ملک
sovereign	صاحب سیادت
sovereigns	صاحب سیادت
lessor	صاحب ملک
licence owner	صاحب امتیاز
licensee	صاحب جواز
stray	جانور بی صاحب
licensees	صاحب جواز
man of place	صاحب منصب
straying	جانور بی صاحب
printer	صاحب چاپخانه
notary public	صاحب محضر
of consequence	صاحب شان
officiary	صاحب منصب
inviolable	صاحب حرمت
owner of a property	صاحب ملک
landowner	صاحب ملک
landowners	صاحب ملک
landladies	زن صاحب ملک
landlady	زن صاحب ملک
nursery man	صاحب قلمستان
industrialist	صاحب صنعت
Distinguished . Titled.	صاحب عنوان
clear-sighted	صاحب نظر
printers	صاحب چاپخانه
assayer	صاحب عیار
monopolist	صاحب انحصار
building owner	صاحب کار
no man's land	سرزمین بی صاحب
i own that house	من صاحب ان خانه هستم
in the saddle	یراق صاحب مقام
signatory	صاحب امضاء امضایی
res nullius	مال بلا صاحب
placeman	صاحب منصب اداری
infeoff	صاحب ملک کردن
prosecuting attorney	صاحب منصب پارکه
yachtsmen	صاحب کشتی تفریحی
yachtsman	صاحب کشتی تفریحی