English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
commission حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning حق العمل کاری امانت فروشی
commissions حق العمل کاری امانت فروشی
Other Matches
factorage حق العمل کاری
on commission بطورحق العمل کاری
bistros اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistro اغذیه فروشی و مشروب فروشی
divert action عکس العمل متضاد عکس العمل مخالف
honesty امانت
custody امانت
deposit امانت
parcels امانت
trusteeship امانت
parcel امانت
trusteedhip امانت
trustworthiness امانت
integrity امانت
fideism امانت
trust امانت
safekeeping امانت
agentship امانت
deposits امانت
trusts امانت
given in trust به امانت
trusted امانت
brokerage حق العمل
commissioning حق العمل
commission حق العمل
premium حق العمل
commissions حق العمل
premiums حق العمل
brokage حق العمل
factorage حق العمل
commission fee حق العمل
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
depository امانت دار
bestowed امانت گذاردن
consignment امانت فروش
checkout به امانت گرفتن
under trustee تحت امانت
trustee امانت دار
trustees امانت دار
depositing به امانت گذاشتن
bestows امانت گذاردن
malversation خیانت در امانت
consignee گیرنده امانت
consignment امانت فرستادن
consignments امانت فرستادن
bestow امانت گذاردن
trusteedhip امانت داری
trusteeship امانت داری
depositor امانت گذار
depositary امانت دار
consign امانت گذاردن
consigned امانت گذاردن
to keep in d. امانت گذاشتن
consigning امانت گذاردن
consigns امانت گذاردن
consignments امانت فروش
have custody of امانت نگهداشتن
checkouts به امانت گرفتن
dishonesty عدم امانت
bestowing امانت گذاردن
award امانت گذاردن
bailment امانت گیری
bailer امانت گذار
receivership امانت دادگاه
receivership مقام امانت
trust امانت ودیعه
trust امانت گذاشتن
trusted امانت ودیعه
trusted امانت گذاشتن
trusts امانت ودیعه
trusts امانت گذاشتن
parcel امانت پستی
parcels امانت پستی
awarded امانت گذاردن
awarding امانت گذاردن
awards امانت گذاردن
bailee امانت گیر
bailee امانت دار
abuse of confidence خیانت در امانت
bailor امانت گذار
barratry خیانت در امانت
breach of trust خیانت در امانت
dishonest فاقد امانت
reaction عکس العمل
prompted عکس العمل
responds عکس العمل
responded عکس العمل
prompts عکس العمل
rough and ready سریع العمل
resilient عکس العمل
reflex force فشارعکس العمل
reactions عکس العمل
commission agent حق العمل کار
commissioner حق العمل کار
respond عکس العمل
reactive effect عکس العمل
commissioners حق العمل کار
reactional عکس العمل
prompt عکس العمل
factor حق العمل کار
factors حق العمل کار
consignments کالای امانت فروش
parcel بسته یا امانت پستی
parcels بسته یا امانت پستی
keep حفافت امانت داری
keeps حفافت امانت داری
bailment امانت داری سمساری
consignment کالای امانت فروش
deed of trust سند تودیع امانت
background count عکس العمل تشعشع
actual instruction دستور العمل واقعی
repercussion عکس العمل واکنش
reactions انفعال عکس العمل
responses عکس العمل به دلیلی
response عکس العمل به دلیلی
armature reaction عکس العمل ارمیچر
reaction انفعال عکس العمل
reaction time زمان عکس العمل
interaction عکس العمل متقابل
reflex force نیروی عکس العمل
coefficient of subgrade reaction ضریب عکس العمل
modulus of subgrade reaction ضریب عکس العمل
reaction force نیروی عکس العمل
latency دوره عکس العمل
commissioning حق العمل مامور شدن
reactors عامل عکس العمل
reactor عامل عکس العمل
transfer instruction دستور العمل انتقال
commissions حق العمل مامور شدن
factors حق العمل کار نماینده
factor حق العمل کار نماینده
immediate action عکس العمل فوری
reflexology عکس العمل شناسی
reaction equation معادله عکس العمل
rapid سریع العمل چابک
n address instruction دستور العمل با N نشانی
reaction curve منحنی عکس العمل
reflexes عکس العمل غیرارادی
commission حق العمل مامور شدن
retaliation عکس العمل متقابل
reflex عکس العمل غیرارادی
pseudoinstruction شبه دستور العمل
pence for any thing میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
to have custody of نگهداری یا امانت داری کردن از
deposit with someone نزد کسی امانت گذاردن
truster باور کننده امانت گذار
shiping agent حق العمل کار بارگیری کشتی
commission حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
reacts عکس العمل نشان دادن
reaction of support عکس العمل تکیه گاه
reacted عکس العمل نشان دادن
commissioning حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
returns مراجعت کردن عکس العمل
returning مراجعت کردن عکس العمل
returned مراجعت کردن عکس العمل
reacting عکس العمل نشان دادن
react عکس العمل نشان دادن
return مراجعت کردن عکس العمل
commissions حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
keep in trust به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
ossuary محل امانت گذاری استخوان مرده
backlash عکس العمل سیاسی واکنش شدید
responsive دارای عکس العمل سریع جواب گو
acoustic circuit مدار عکس العمل انفجار صوتی
checkroom اطاق امانت گذاری بار وچمدان وپالتو
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
morgue جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgues جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
deadbeats زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
boomeranging عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
triggerman ادمکش سریع العمل درمیان جماعت اوباش
boomerang عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
deadbeat زدن ضربه بدون برگشت وعکس العمل
boomeranged عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
boomerangs عملی که عکس العمل ان بخودفاعل متوجه باش د
sales فروشی
for sale فروشی
disposability فروشی
on sale فروشی
on offer فروشی
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
antigen مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
antigens مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
interactive پردازش آن و اعمال عکس العمل بلاد رنگ روی آن
operation درستور العمل ریاضی که بر روی داده انجام میشود
taproom بارمشروب فروشی
staple مرکزعمده فروشی
short sale سلم فروشی
jewelry جواهر فروشی
short sale پیش فروشی
slopwork دوخته فروشی
greengrocery سبزی فروشی
snobbery افاده فروشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com