Dictiornary-Farsi | حلال مشروع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 99 (7 milliseconds)

English	Persian
legit	حلال مشروع


Other Matches

cosolvent	روغن شبه حلال شبه حلال
thinner	حلال
permitted	حلال
lawful	حلال
peel	حلال
peels	حلال
kosher	حلال
dissolving <adj.>	حلال
resolvent <adj.>	حلال
solvents	حلال
solvent <adj.>	حلال
licit	حلال
legitimates	حلال زاده
amphiprotic solvent	حلال امفوتری
acid solvent	حلال اسیدی
legitimating	حلال زاده
polar solvent	حلال قطبی
amphiprotic solvent	حلال دوخصلتی
amphoteric solvent	حلال امفوتری
nonpolar solvent	حلال ناقطبی
lawful	حلال داتایی
legitimate	حلال زاده
solvated	حلال پوشیده
fair trade	کسب حلال
co solvent	کمک حلال
solvent phase	فاز حلال
amphoteric solvent	حلال دوخصلتی
legitimated	حلال زاده
born in lawful wedding	حلال زاده
aprotic solvent	حلال بی پروتون
licit	مشروع
legitmate	مشروع
ill gotten	نا مشروع
rightful	مشروع
legal	مشروع
illegal	نا مشروع
legitimates	مشروع
legitimated	مشروع
legitimate	مشروع
lawful	مشروع
loyal	مشروع
legitimating	مشروع
immiscible solvent	حلال امتزاج ناپذیر
to turn an houest	پول حلال دراوردن
solvated proton	پروتون حلال پوشیده
extraction solvent	حلال استخراج کننده
nonqaueous solvent	حلال غیر ابی
speak of the devil and he appears <idiom>	حلال زاده بودن
lyophilic colloid	کلویید حلال دوست
lyophobic colloid	کلویید حلال گریز
self defence	دفاع مشروع
se defedendo	به عذردفاع مشروع
legitimizing	مشروع کردن
lawfully	بطور مشروع
legitimization	مشروع کردن
legitimised	مشروع کردن
legitimises	مشروع کردن
legitimize	مشروع کردن
legitimized	مشروع کردن
legitimizes	مشروع کردن
legitimising	مشروع کردن
legitimates	دارای حق مشروع
right of self defence	حق دفاع مشروع
gravy	استفاده نا مشروع
legitimate defence	دفاع مشروع
fair trade	تجارت مشروع
dejure	مشروع بطورقانونی
legitimating	دارای حق مشروع
legitimate	دارای حق مشروع
legitimated	مانع مشروع
legitimated	دارای حق مشروع
legitimates	مانع مشروع
illegitimate	غیر مشروع
legal	مشروع حقوقی
legitimate	مانع مشروع
legal impediment	مانع مشروع
legitimating	مانع مشروع
lawful	مشروع شرعی
legitimate excuse	مانع مشروع
legitimate advantage	منفعت مشروع
alcohol-free beer	آبجوی حلال [غذا و آشپزخانه]
near beer [American]	آبجوی حلال [غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beer	آبجوی حلال [غذا و آشپزخانه]
true born	حلال زاده اصیل اصل
varsol	حلال نفتی شبیه نفتا
legitimately	بطور مشروع یا قانونی
licitly	بطور مجاز یا مشروع
illicit	نا مشروع مخالف مقررات
u. claims	دعاوی غیر مشروع یا ناحق
legitimately	به طور مشروع یا قانونی صحیح
chlorinated hydrocarbon	ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
legitimist	هواخواه اصول سلطنت با حق مشروع یا ارثی
ill gotten	با وسایل غیر مشروع بدست امده
toluene	مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
acrylic lacquer	لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
legtimize	مشروع کردن قانونی کردن
legitimatize	قانونی کردن مشروع کردن
real will	مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند