English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
English Persian
covering a man حمایت فوروارد
Other Matches
protective duty حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
striker فوروارد
forward فوروارد
forwarded فوروارد
strikers فوروارد
front liner سانتر فوروارد
power forward فوروارد قوی
wing forward فوروارد گوش
swing هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swings هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
aid حمایت
support حمایت
aided حمایت
advocation حمایت
abetment حمایت
belay حمایت
egis حمایت
in suppotrtof به حمایت
protectorship حمایت
aiding حمایت
sponsorship حمایت
lee حمایت
vindication حمایت
protection حمایت
patronage حمایت
auspices حمایت
shelters محافظت حمایت
vindicates حمایت کردن از
emotional support حمایت عاطفی
vindicating حمایت کردن از
partisanship هواخواهی حمایت
dynamic balay حمایت متحرک
shelter محافظت حمایت
belayer حمایت کننده
sheltered محافظت حمایت
sheltering محافظت حمایت
maintenance of membership حمایت از عضویت
to take under one's wing حمایت کردن
maintrain حمایت کردن از
overprotection حمایت مفرط
to defend [from] حمایت کردن [از]
to agitate [for] حمایت کردن
vindicative حمایت امیز
vindicable حمایت کردنی
self support حمایت از خود
propugn حمایت کردن از
price support حمایت قیمت
price support حمایت قیمتی
protection حراست حمایت
protecting حمایت کردن
protects حمایت کردن
protect حمایت کردن
defends حمایت کردن
maintenance حمایت خرجی
support حمایت کردن
aid حمایت کردن
aided حمایت کردن
aiding حمایت کردن
defend حمایت کردن
defended حمایت کردن
defending حمایت کردن
vindicated حمایت کردن از
vindicate حمایت کردن از
sustains حمایت کردن از
uphold حمایت کردن از
sustain حمایت کردن از
sustained حمایت کردن از
upholds حمایت کردن از
bring up صعود با حمایت از بالا
protege حمایت شده شاگرد
belay on علامت با طناب در حمایت
statolatry حمایت ازقدرت مرکزی
espousing شوهردادن حمایت کردن از
espouses شوهردادن حمایت کردن از
espouse شوهردادن حمایت کردن از
auspice سایه حمایت توجهات
agricultural support policy سیاست حمایت از کشاورزی
stand one's ground <idiom> حمایت از جایگاه شخص
consumerism حمایت از مصرف کننده
espoused شوهردادن حمایت کردن از
assisting پیوستن به حمایت کردن از
vindicatory مربوط به دفاع و حمایت
protectionism مکتب طرفدار حمایت
assisted پیوستن به حمایت کردن از
assist پیوستن به حمایت کردن از
consumer protection حمایت از مصرف کننده
environmetal protection حمایت محیط زیستی
stead گذاشتن حمایت کردن
assists پیوستن به حمایت کردن از
protectionism سیستم حمایت از تولیدات داخلی
protectionist طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
Thank you for your support با تشکر برای حمایت شما.
protectionists طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionists طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
protectionist طرفدار حمایت از صنایع داخلی
maintain حمایت کردن از مدعی بودن
supportable حمایت کردنی تاب اوردنی
consumer organization سازمان حمایت از مصرف کنندگان
maintains حمایت کردن از مدعی بودن
farm price supports حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
maintained حمایت کردن از مدعی بودن
price support system نظام قیمتهای حمایت شده
to stand by a person از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
price support قیمت حمایت شده از طرف دولت
in law کسی که تحت حمایت قانون است
stick one's neck out <idiom> مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
out law کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
protect home judustry حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
property in action مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
protectionism دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
mercantilism روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
suporting cells یاختههای نگاهدارنده یاختههای حمایت کننده
to stand up for پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
prodos سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
assert حمایت کردن ازاد کردن
asserting حمایت کردن ازاد کردن
asserts حمایت کردن ازاد کردن
to give a knee to حمایت کردن تایید کردن
stick up for <idiom> کمک کردن ،حمایت کردن
asserted حمایت کردن ازاد کردن
support حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com