Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
staight thrust
حمله ساده مستقیم
Other Matches
simple attack
حمله ساده
simple motion
حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
simple design
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
dasd
Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission
مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basics
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directed
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs
مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
mirror carpet
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysteroid
حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
بیک حمله دریک حمله
structures
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
elicitation
کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights
زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
front line
خط حمله خط حمله یادفاع
target date
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
post attack
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
attributive
مستقیم
direct
<adj.>
مستقیم
bee line
خط مستقیم
directed
مستقیم
level
مستقیم
beeline
خط مستقیم
directs
مستقیم
leveled
مستقیم
first-hand
مستقیم
levelled
مستقیم
right
مستقیم
on line
مستقیم
straight line code
کد خط مستقیم
firsthand
مستقیم
unintermediate
<adj.>
مستقیم
straightish
مستقیم
straight line
خط مستقیم
righting
مستقیم
upstanding
مستقیم
straight
مستقیم
righted
مستقیم
straightest
مستقیم
straight line code
کد مستقیم
straight line
مستقیم
levels
مستقیم
straighter
مستقیم
unmeaning
ساده
naif
ساده
taffetized
ساده
untutored
ساده
unassuming
ساده
idiot
ساده
unsophisticated
ساده
homespun
ساده
frugal
ساده
simplistic
ساده
downright
ساده
fanciless
ساده
inexpensive
ساده
positive
ساده
clodhopper
ساده
idiots
ساده
artless
ساده
cleans
ساده
plainest
ساده
clodhoppers
ساده
plains
ساده
baldly
ساده
explicit
ساده
baldest
ساده
naive
ساده
semplice
ساده
balder
ساده
bald
ساده
sheepish
ساده دل
plainer
ساده
cleanest
ساده
cleaned
ساده
plain hearted
ساده دل
clean
ساده
simple hearted
ساده دل
unceremonious
ساده
simple minded
ساده دل
unaadorned
ساده
simplex
ساده
simpleminded
ساده دل
plain
ساده
sheepishly
ساده دل
simple
ساده
expansive
<adj.>
ساده دل
conversable
<adj.>
ساده دل
simple
ساده دل
incomplex
ساده
incomposite
ساده
simplest
ساده
simplest
ساده دل
daff
ساده دل
simple-hearted
<adj.>
ساده دل
good-humored
ساده دل
seemly
<adj.>
ساده دل
innocent
<adj.>
ساده دل
unaffected
ساده
slickest
ساده
simpler
ساده
simpler
ساده دل
charmless
ساده
slick
ساده
unceremoniously
ساده
free spoken
ساده گو
fraudless
ساده
freestanding
ساده
fructose
ساده
uncurl
مستقیم شدن
wall pass
پاس مستقیم
uniaxial bending
خمش مستقیم
visual fire
تیر مستقیم
video disk
دسترسی مستقیم
direct aggression
پرخاشگری مستقیم
direct hits
اصابت مستقیم
direct control
کنترل مستقیم
direct conversion
تبدیل مستقیم
direct cost
هزینه مستقیم
direct hit
اصابت مستقیم
direct process
فرایند مستقیم
direct processing
پردازش مستقیم
direct address
نشانی مستقیم
highroad
صراط مستقیم
direct relationship
وابستگی مستقیم
sideway
غیر مستقیم
direct access
دستیابی مستقیم
direct access
دسترسی مستقیم
airlines
خط مستقیم هوایی
proximate
بیفاصله مستقیم
airline
خط مستقیم هوایی
straight position
فرم مستقیم
direct object
مفعول مستقیم
direct address
آدرس مستقیم
direct relationship
ارتباط مستقیم
direct reading
قرائت مستقیم
highroads
صراط مستقیم
straight line
دارای خط مستقیم
direct support
پشتیبانی مستقیم
intuition
درک مستقیم
intuitions
درک مستقیم
direct selling
فروش مستقیم
direct selection
انتخاب مستقیم
straight
قسمت مستقیم
direct material
مواد مستقیم
direct load
بارگذاری مستقیم
direct lighting
روشنایی مستقیم
direct support
کمک مستقیم
sonna deung koot
دست مستقیم
straight line
بخط مستقیم
forward resistance
مقاومت مستقیم
straight left
چپ مستقیم در بوکس
straight edge
لبه مستقیم
rectilinear
مستقیم الخط
forward voltage
ولتاژ مستقیم
straightening flute drill
مته مستقیم
specific cost
هزینه مستقیم
straighter
قسمت مستقیم
direct labour
دستمزد مستقیم
aright
مستقیم مستقیما
direct taxes
مالیاتهای مستقیم
indirect
غیر مستقیم
direct coupling
کوپلینگ مستقیم
direct current
جریان مستقیم
direct damage
ضرر مستقیم
direct fire
تیر مستقیم
through call
مکالمه مستقیم
straightest
قسمت مستقیم
direct fire
اتش مستقیم
direct tax
مالیات مستقیم
direct taxation
مالیات مستقیم
direct file
پرونده مستقیم
direct file
فایل مستقیم
direct dye
رنگینه مستقیم
direct coupling
جفتگری مستقیم
hot
خط تلفن مستقیم
line storm
طوفان مستقیم
d.c.
جریان مستقیم
d.c
جریان مستقیم
on line help
کمک مستقیم
Go straight ahead.
مستقیم بروید.
hotter
خط تلفن مستقیم
dressings
مستقیم کنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com