Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
spinner play
حمله یک نفره با دریافت توپ و چرخیدن یک دایره کامل
Other Matches
hitching
کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitch
کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitched
کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitches
کامل کردن پاس به دریافت کننده
null cycle
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
souse
بطور کامل پوشاندن حمله کردن
circularization
تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
sculls
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
scull
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculled
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculling
مسابقه قایقرانی یک نفره 2نفره یا 4 نفره
darts
پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
epicycloid
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
quadrant
ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
epicycle
دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
full mobilization
تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
completed case
جعبه کامل خشاب کامل
full annealing
بازپخت کامل تاباندن کامل
full scale
باندازه کامل بمقیاس کامل
DSR
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysterogenic
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
بیک حمله دریک حمله
hysteroid
حمله تشنجی شبیه حمله
checks
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
acknowledges
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
two some
دو نفره
one handed
یک نفره
three handed
سه نفره
double
دو نفره
single
یک نفره
one-man
یک نفره
one man
یک نفره
bobsled
لوژ 2 یا 4 نفره
four
قایق 4 نفره
a sinlge room
یک اتاق یک نفره
a single room
یک اتاق یک نفره
a double room
یک اتاق دو نفره
luge
لوژ یک نفره
a double bed
یک تخت دو نفره
bobsleds
لوژ 2 یا 4 نفره
single
قایق یک نفره
solitaire
بازی یک نفره
odd front
خط دفاعی 4 نفره
solitaires
بازی یک نفره
boblet
لوژ 2 نفره
bobs
لوژ 2 یا 4 نفره
double tent
چادر دو نفره
touring car
اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
tandems
مسابقه دو نفره
five man line
خط دفاعی 5 نفره
three man block
دفاع سه نفره
tandem
مسابقه دو نفره
bobbing
لوژ 2 یا 4 نفره
bob
لوژ 2 یا 4 نفره
fours
قایقرانی 4 نفره
imago
حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough
بطور کامل کامل
quadrant
ربع دایره ربع محیط دایره
front line
خط حمله خط حمله یادفاع
tempest
نوعی قایق 2 نفره
dragon
قایق مسابقهای 3 نفره
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
eights
مسابقه پاروزنی 8 نفره
six man football
فوتبال دو تیم 6 نفره
two seater
اتوموبیل یا هواپیمای دو نفره
tempests
نوعی قایق 2 نفره
quadruple scylls
مسابقه قایقهای 4 نفره
four man team
تیم چهار نفره
jitterbug
نوعی رقص دو نفره
dragons
قایق مسابقهای 3 نفره
wherry
قایق باریک یک نفره
reel
چرخیدن
reeled
چرخیدن
reels
چرخیدن
twirls
چرخیدن
wheels
چرخیدن
roll up
چرخیدن
reeling
چرخیدن
spins
چرخیدن
heels
چرخیدن
heel
چرخیدن
wheel
چرخیدن
wheeling
چرخیدن
turn
چرخیدن
twirling
چرخیدن
turns
چرخیدن
rotates
چرخیدن
swing
چرخیدن
spin
چرخیدن
rotated
چرخیدن
revolved
چرخیدن
rotate
چرخیدن
revolve
چرخیدن
swings
چرخیدن
slue
چرخیدن
twirled
چرخیدن
to be in a whirl
چرخیدن
windmill
چرخیدن
revolves
چرخیدن
windmills
چرخیدن
to turn round
چرخیدن
twirl
چرخیدن
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
A pot of tea for 4, please.
لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
flying dutchman
قایق بادبان دار 3 نفره
to go away in a foursome
چهار نفره سفر کردن
helicopter double rescue harness
کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
two person game
بازی دو نفره در تئوری بازیها
two person zero sum game
بازی دو نفره با مجموع صفر
turn
چرخیدن تاباندن
trundling
گشتن چرخیدن
trundles
گشتن چرخیدن
twists
پیچاندن چرخیدن
trundle
گشتن چرخیدن
twisting
پیچاندن چرخیدن
twist
پیچاندن چرخیدن
change spin
چرخیدن با تغییر پا
trundled
گشتن چرخیدن
turns
چرخیدن تاباندن
fullest
چرخیدن ژیمناست
full
چرخیدن ژیمناست
birr
صدای چرخیدن
turn
گشتن چرخیدن
turns
گشتن چرخیدن
sprint relay
مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
foursomes
مسابقه بین دو تیم دو نفره گلف
elevens
تیم 11 نفره هاکی روی چمن
foursome
مسابقه بین دو تیم دو نفره گلف
mixed doubles
پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
buddy system
شناگران بخاطر ایمنی دو نفره کردن
tetherball
نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
mixed foursome
بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
eleven
تیم 11 نفره هاکی روی چمن
double up
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
australian pursuit
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
target date
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
left turn
حرکت به چپ به سمت چپ چرخیدن
trilled
چرخیدن روان شدن
trill
چرخیدن روان شدن
whirls
چرخیدن گردش سریع
wry
کنایه امیز چرخیدن
purl
مثل فرفره چرخیدن
whirl
چرخ دادن چرخیدن
run around in circles
<idiom>
دور خود چرخیدن
whirls
چرخ دادن چرخیدن
whirled
چرخ دادن چرخیدن
whirling
چرخیدن گردش سریع
whirling
چرخ دادن چرخیدن
whiz
مثل فرفره چرخیدن
purls
مثل فرفره چرخیدن
whirled
چرخیدن گردش سریع
purling
مثل فرفره چرخیدن
purled
مثل فرفره چرخیدن
trills
چرخیدن روان شدن
whirl
چرخیدن گردش سریع
wryly
کنایه امیز چرخیدن
troll
چرخیدن چرخاندن گرداندن
trolls
چرخیدن چرخاندن گرداندن
sit spin
چرخیدن روی یک اسکیت
orbits
چرخیدن به دور یک مدار
orbit
چرخیدن به دور یک مدار
shoulder roll
چرخیدن روی شانه ها
pivots
روی پاشنه چرخیدن
pivots
روی چیزی چرخیدن
orbited
چرخیدن به دور یک مدار
pivoted
روی پاشنه چرخیدن
pivot
روی چیزی چرخیدن
pivoted
روی چیزی چرخیدن
pivot
روی پاشنه چرخیدن
hurling
نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
baseball
بازی بین دو تیم 9 نفره با چوب و توپ
curling
بازی روی زمین یخ بین دوتیم 4 نفره
cryptoperiod
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
pivots
روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivoted
روی پاشنه گشتن چرخیدن
jackson haines spin
چرخیدن روی یک پا در حالت نشسته
free spool
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
pivot
روی پاشنه گشتن چرخیدن
speedway
مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
swinge
تلوتلو خوردن بدور چیزی چرخیدن
swings
تاب خوردن دور زدن چرخیدن
swivels
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivel
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swivelled
روی محورگرداندن یا گردیدن چرخیدن نوسان
swing
تاب خوردن دور زدن چرخیدن
pivoted
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
biases
وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com