English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 238 (179 milliseconds)
English Persian
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
Search result with all words
partition قسمت کردن
partitions قسمت کردن
divide قسمت کردن
divides قسمت کردن
outside خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outsides خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
fraction بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fractions بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
trim هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trimmest هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trims هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
partitioning قسمت بندی کردن
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
sect قسمت کردن
sects قسمت کردن
poop قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poops قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
quarter به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
choke bore روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
departmentalize بچند قسمت کردن
head down دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head off دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
pouf قسمت پف کردن
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
subdevice قسمت کردن مجدد
tierce به سه قسمت تقسیم کردن
war head قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
whack up قسمت کردن
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
Other Matches
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttles بمباران قسمت به قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
piecemeal قسمت به قسمت
partitions قسمت
head stall قسمت سر
dole قسمت
units قسمت
partition قسمت
portion قسمت
portions قسمت
divisions قسمت
detachments قسمت
pieces قسمت
piece قسمت
detachment قسمت
kismet قسمت
canto قسمت
arm قسمت
rasher قسمت
sections قسمت
compartmental قسمت قسمت
grist قسمت
batches قسمت
batch قسمت
in sections قسمت قسمت
sects قسمت
agency قسمت
party قسمت
agencies قسمت
cantos قسمت
unit قسمت
internode قسمت
snick قسمت
section قسمت
it fell to my lot to go قسمت
rashers قسمت
data division قسمت
components قسمت
component قسمت
instalments قسمت
instalment قسمت
installments قسمت
part قسمت
ratios قسمت
ratio قسمت
Corp قسمت
cross section of a gravity dam قسمت
department قسمت
departments قسمت
segments قسمت
segment قسمت
compartment قسمت
compartments قسمت
caboodle قسمت
underfoot قسمت کف پا
percentages قسمت
division قسمت
feck قسمت
percentage قسمت
in part در یک قسمت
plank قسمت
sect قسمت
legs بخش قسمت
forepart قسمت جلو
leg بخش قسمت
interservice داخل قسمت
foot قسمت پایینی
initialled اولین قسمت
channels قسمت عمیق اب
initialing اولین قسمت
upside بالاترین قسمت
initialed اولین قسمت
retraining command قسمت ندامتگاه
foreparts قسمت جلو
initialling اولین قسمت
bulk قسمت بزرگ
bulk قسمت عمده
slice سهم قسمت
sections بخش قسمت
initials اولین قسمت
forehands قسمت ممتاز
forehand قسمت ممتاز
beginnings قسمت اول
beginning قسمت اول
linear portion قسمت خطی
subsection قسمت فرعی
subsections قسمت فرعی
section بخش قسمت
midst قسمت وسط
operating agency قسمت اجرایی
installation property اموال قسمت
installation property دارایی قسمت
staff قسمت ستاد
share بهره قسمت
departments قسمت شعبه
chapters قسمت باب
shared بهره قسمت
standing part قسمت ثابت
standing part قسمت ایستا
detachments قسمت زیرامر
department قسمت هیئت
overflow section قسمت سر ریز سد
detachment قسمت زیرامر
shares بهره قسمت
portion سرنوشت قسمت
personnel section قسمت پرسنلی
department قسمت شعبه
installation type نوع قسمت
staffed قسمت ستاد
detail part قسمت مفصل
chapter قسمت باب
aircraft section قسمت هواپیمایی
initial اولین قسمت
sapper قسمت حفاری
portions سرنوشت قسمت
sapper قسمت مهندسی
sappers قسمت حفاری
intercommand بین قسمت
intelligence service قسمت اطلاعات
engineer division قسمت مهندسی
sappers قسمت مهندسی
vaward قسمت جلو
division officer افسر قسمت
detail group قسمت بیگاری
staffs قسمت ستاد
departments قسمت هیئت
staddle قسمت تحتانی
trichotomous دارای سه قسمت
active federal service قسمت کادر
channeled قسمت عمیق اب
active installation قسمت فعال
medical department قسمت بهداری
inside قسمت داخلی
medical service قسمت بهداری
insides قسمت داخلی
crypto service قسمت رمز
reconnaissance party قسمت شناسایی
men's apartments قسمت مردانه
middle part قسمت میانی
rear party قسمت عقبه
lot بهره قسمت
millesimal یک هزارمین قسمت
northwards قسمت شمالی
concertina fold یک قسمت به یک جهت
sale department قسمت فروش
serviced قسمت یکان
sales department قسمت فروش
where درکدام قسمت
tripartition قسمت سوم
channel قسمت عمیق اب
northward قسمت شمالی
better part قسمت بیشتر
quotients خارج قسمت
service قسمت یکان
quotient خارج قسمت
actine قسمت خارجی
top round قسمت گرد
branch دایره قسمت
quaternion قسمت چهارگانه
divisional officer افسر قسمت
components عضو قسمت
bands قسمت موزیک
quadrant یک قسمت از چهاربخش
topsides قسمت بالا
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com