English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (8 milliseconds)
English Persian
catchment area حوزه ابریز
catchment areas حوزه ابریز
Search result with all words
basin area حوزه ابریز رودخانه
blind drainage area حوزه ابریز بسته
bolson حوزه ابریز بسته
catchment حوزه ابریز مرزی
period of concentration در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
runoff جریان اب حاصل ازبارندگی در حوزه ابریز
Other Matches
larmier ابریز
drainage area ابریز
gathering ground ابریز
ridges ابریز
watercloset ابریز
drainage basin ابریز
weather moulding ابریز
catchment areas ابریز
catchment area ابریز
latrine ابریز
ridge ابریز
weathering ابریز ابچکان
latrine ابریز همگانی
watershed line مرز ابریز
water bearer ریزنده اب ابریز
internal drainage ابریز بسته
dripstone سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
aquarius ساکب الماء ابریز اکواریس
aquarii ساکب الماء ابریز اکواریس
ranged حوزه
ranges حوزه
ambit حوزه
presidency حوزه
jurisdication حوزه
circuity حوزه
aquifer حوزه
zero field بی حوزه
spheres حوزه
sphere حوزه
extent حوزه
departments حوزه
department حوزه
precinct حوزه
scope حوزه
zones حوزه
zone حوزه
realms حوزه
domain حوزه
realm حوزه
districts حوزه
areas حوزه
area حوزه
domains حوزه
precincts حوزه
basin حوزه
basins حوزه
field حوزه
fields حوزه
district حوزه
fielded حوزه
range حوزه
f.of operations حوزه عملیات
constituency حوزه انتخاباتی
drainge area حوزه زهکشی
drainage basin حوزه زهکش
drainage area حوزه ابخیز
circuit جریان حوزه
chapelry حوزه کلیسا
prefecture حوزه اداری
free field حوزه ازاد
scope of coverage حوزه عمل
seepage area حوزه تراوش
kingdom حوزه اقتدار
span of control حوزه نظارت
judicature حوزه قضایی
test bay حوزه ازمایش
module حوزه گنجایش
induction field حوزه القائی
image field حوزه تصویر
ground water basin حوزه اب زیرزمینی
domains حوزه دایره
circuit حوزه قضائی
circles محفل حوزه
magnetic fields حوزه مغناطیسی
magnetic field حوزه مغناطیسی
circling محفل حوزه
circled محفل حوزه
circle محفل حوزه
electorates حوزه انتخابیه
electorate حوزه انتخابیه
constituency حوزه انتخابیه
precincts بخش حوزه
circuits جریان حوزه
circuits حوزه قضائی
apanage حوزه درامداتفاقی
modules حوزه گنجایش
constituencies حوزه انتخاباتی
scope قلمرو حوزه
departments حوزه کمیته
precinct بخش حوزه
department حوزه کمیته
constituencies حوزه انتخابیه
domain حوزه دایره
princedom حوزه حکومت شاهزاده
magnetic deflection انحراف در حوزه مغناطیسی
flooding area حوزه سیل گیر
coil field حوزه سیم پیچ
flashing کاهش حوزه مغناطیسی
circuit حوزه صلاحیت دادگاه
circuits حوزه صلاحیت دادگاه
constituencies هیات موکلان یک حوزه
active zone of well حوزه فعال چاه
venues حوزه صلاحیت دادگاه
venue حوزه صلاحیت دادگاه
catchment area حوزه ابخیز ابگیر
catchment areas حوزه ابخیز ابگیر
constituency هیات موکلان یک حوزه
free trade area حوزه تجارت ازاد
intendancy مدیریت حوزه مباشرت
polled حوزه رای گیری
poll حوزه رای گیری
see مقر یا حوزه اسقفی
military area حوزه جغرافیایی نظامی
basin حوزه رودخانه ابگیر
sees مقر یا حوزه اسقفی
compass حدود وثغور حوزه
basins حوزه رودخانه ابگیر
polls حوزه رای گیری
intersplere در حوزه یکدیگر امدن
plural vote رای یک تن در چند حوزه انتخابی
circuits حوزه قضایی یک قاضی دور
to come within the scope of the law در حوزه عمل قانون بودن
well field حوزه تغذیه کننده چاه
circuit حوزه قضایی یک قاضی دور
pocket borough حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
degaussing تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
vicariate قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
vicarate قلمرو خلافت حوزه تحت نظر خلیفهء اعظم
rain discharge حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
occupation franchise حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
Sarouk ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
room-sized rug فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com