Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
English
Persian
a bath towel
حوله حمام
Search result with all words
May I have a bath towel?
ممکن است یک حوله حمام برایم بیاورید؟
Other Matches
sudatorium
حمام گرم که موجب عرق زیاد گردد گرمخانه حمام
stupe
حوله داغ
dish towel
حوله فرفشویی
huck aback
پارچه حوله ای
huckabach
پارچه حوله
white goods
حوله سفید ملافه
stupe
حوله لحافک زخم
Wipe your hands on a towel.
دستهایت را با حوله پاک کن
turkish towel
حوله مخمل نما
towels
باحوله خشک کردن حوله
white sale
<idiom>
حراج حوله ،پارچه کتان
towel
باحوله خشک کردن حوله
packing sheet
حوله ترکه بتن بیمار بپیچند
throw in towel
پرتاب حوله بمنظور تسلیم شدن
jack towel
حوله بی سروته که دوراستوانه یاغلتکی باشد
waterbath
حمام آب
water bath
حمام آب
copper bath
حمام مس
bathhouse
حمام
water quench
حمام آب
bagnio
حمام
double boiler
حمام آب
tray
حمام
Turkish bath
حمام
washroom
حمام
bath
حمام
Turkish baths
حمام
washrooms
حمام
bain-marie
حمام آب
trays
حمام
bath house
حمام
bathroom
حمام
bathrooms
حمام
sand bath
حمام شن
sweating bath
حمام بخار
sun bath
حمام افتابی
sudatorium
حمام بخار
sweating bath
حمام گرم
steam bath
حمام بخار
shower bath
حمام دوش
sunbath
حمام افتاب
toilet waters
عطر حمام
thermae
حمام اب گرم
bathmats
پادری حمام
bathmat
پادری حمام
bathing caps
کلاه حمام
bathing cap
کلاه حمام
toilet water
عطر حمام
washcloth
لیف حمام
washcloth
کیسه حمام
vapour bath
حمام بخار
vaporarium
حمام بخار
unwashed
حمام نگرفته
turkey bath
حمام شرقی
bathrobes
رخت حمام
bathhouse
حمام
[با استخر]
bathed
حمام ابکاری
bathed
حمام فرنگی
swimming pool
حمام
[با استخر]
bath
حمام ابکاری
bath
حمام فرنگی
swimming bath
[British E]
[old-fashioned]
حمام
[با استخر]
bathtub
وان حمام
cockroaches
سوسک حمام
bath-house
حمام عمومی
dyeing bath
حمام رنگرزی
ultrasonic bath
حمام فراصوتی
cockroach
سوسک حمام
oil bath
حمام روغن
hammam
حمام اسلامی
metal bath
حمام فلز
bathtubs
وان حمام
hypocaust
جهنم حمام
bathing tub
حمام فرنگی
acid bath
حمام اسید
bathing clothes
لباس شنا
[حمام]
bathing gear
لباس شنا
[حمام]
bath dye
حمام رنگرزی الیاف
bathing things
لباس شنا
[حمام]
swimming things
لباس شنا
[حمام]
bathing things
لوازم شنا
[حمام]
basking
حمام افتاب گرفتن
bathing clothes
لوازم شنا
[حمام]
bathing gear
لوازم شنا
[حمام]
swimming things
لوازم شنا
[حمام]
sunbathes
حمام افتاب گرفتن
salt bath furnace
کوره حمام نمک
sunbathed
حمام افتاب گرفتن
basks
حمام افتاب گرفتن
sunbathing
حمام افتاب گرفتن
molten bath
حمام ذوب فلزات
roach
سوسک حمام کجوله
foam rubber
ابر حمام ابرلاستیکی
bask
حمام افتاب گرفتن
caldarium
گرمخانه در حمام رومی
roaches
سوسک حمام کجوله
basked
حمام افتاب گرفتن
furnaces
تون حمام وغیره
sauna
حمام بخار فنلاندی
shaking bath
حمام تکان دهنده
oil bath lubrication
روغنکاری حمام روغن
therm
واحد گرما حمام
I'd like a room with bath.
من یک اتاق با حمام میخواهم.
sunbathe
حمام افتاب گرفتن
sun lamps
لامپ حمام آفتاب
sun lamp
لامپ حمام آفتاب
therm
حمام عمومی گرما
therms
واحد گرما حمام
therms
حمام عمومی گرما
saunas
حمام بخار فنلاندی
furnace
تون حمام وغیره
receptor
دستگاه گیرنده وان حمام
bathed
ابتنی کردن حمام گرفتن
receptors
دستگاه گیرنده وان حمام
What find bath.
عجب حمام خوبی است
salt bath hardening
سخت گردانی حمام نمک
bath
ابتنی کردن حمام گرفتن
bathmat
حصیر یا فرشک پای وان حمام
salt bath case hardening
سخت گردانی سطحی حمام نمک
bathmats
حصیر یا فرشک پای وان حمام
martemper
حمام گرم برای سخت کردن
bubble baths
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
bubble bath
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
sponge
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
Frigi darium
[تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی]
sponging
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
tub
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
tubs
حمام فرنگی هرچیزی بشکل تغاهر شستشوکردن
sponged
ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
cyaniding
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
loop pile
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com