Dictiornary-Farsi | حکایت نویس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
anecdotist	حکایت نویس


Search result with all words

story teller	افسانه گو حکایت نویس
Other Matches

addersser or or	نامه نویس عریضه نویس
novella	حکایت
to tell a story	حکایت
narratives	حکایت
marchen	حکایت
exemplum	حکایت
narrative	حکایت
allegory	حکایت
allegories	حکایت
anecdotes	حکایت
anecdote	حکایت
story	حکایت
ego loss programming	تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
version	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions	نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
fables	حکایت گفتن
apologue	حکایت اخلاقی
fable	حکایت گفتن
storied	حکایت شده
tale	حکایت شرح
fable	حکایت اخلاقی
tales	حکایت شرح
fables	حکایت اخلاقی
two discrepant stories	دو حکایت مختلف
inenarrable	غیر قابل حکایت
an interesting story	حکایت جالب توجه
the story is probale	این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
chirographer	خط نویس
proser	نثر نویس
prosaist	نثر نویس
calligraphist	خوش نویس
proforma	پیش نویس
phonographer	صدا نویس
paragrapher	عبارت نویس
acceptor	قبولی نویس
prosateur	نثر نویس
programmers	برنامه نویس
scholiast	حاشیه نویس
scrabbler	مسوده نویس
pamphleteers	رساله نویس
pamphleteer	رساله نویس
sign writer	تابلو نویس
sign writer	لوحه نویس
songwriter	سرود نویس
stenograph	تند نویس
historian	تاریخ نویس
historians	تاریخ نویس
grandiloquent	قلنبه نویس
proverbialist	مثل نویس
programmer	برنامه نویس
rewriter	دوباره نویس
rough or foul copy	چرک نویس
story teller	افسانه نویس
head liner	سرصفحه نویس
endorser	فهر نویس
odist	قصیده نویس
endorseer	فهر نویس
emblematist	مثل نویس
elegist	مرثیه نویس
elegiast	قصیده نویس
elegiast	مرثیه نویس
editorialist	سرمقاله نویس
dramaturge	درام نویس
inker	مرکب نویس
endorser	پشت نویس
epistler	رساله نویس
gnomical	کوتاه لب نویس
geneologist	شجره نویس
gazetteer	روزنامه نویس
gazetteer	مجله نویس
foul copy	چرک نویس
fictionist	داستان نویس
fictionist	افسانه نویس
fabulist	افسانه نویس
fabler	افسانه نویس
idyllist	قصیده نویس
lapicide	سنگ نویس
dialogist	مکالمه نویس
natural historian	تاریخ نویس
aphorist	پند نویس
aphorist	موجز نویس
orthographer	درست نویس
paper stainer	کتاب نویس
annotator	تفسیر نویس
annotator	حاشیه نویس
annalist	تاریخچه نویس
epistoler	نامه نویس
allegorist	تمثیل نویس
mythographer	اسطوره نویس
calligrapher	خوش نویس
chronicler	وقایع نویس
letter writer	نامه نویس
deponent	گواهی نویس
letter writer	کاغذ نویس
magazin	مجله نویس
magazinist	مجله نویس
cryptographer	رمز نویس
copyreader	سرمقاله نویس
conveyancer	قباله نویس
magazinist	مقاله نویس
magniloquent	قلنبه نویس
affiant	گواهی نویس
draftsmen	طرح نویس
bookmakers	کتاب نویس
bookmaker	کتاب نویس
draft	پیش نویس
typewritter	ماشین نویس
lexicographers	لغت نویس
lexicographer	لغت نویس
tractarian	مقاله نویس
write once read many	یکبار نویس
draft	چرک نویس
ballpens	روان نویس ها
ball pens	روان نویس ها
ballpoints	روان نویس ها
drafted	چرک نویس
drafted	پیش نویس
playwright	پیس نویس
drafts	چرک نویس
drafts	پیش نویس
ballpoint pens	روان نویس ها
essayist	مقاله نویس
evangelists	انجیل نویس
playwrights	نمایشنامه نویس
playwrights	پیس نویس
playwright	نمایشنامه نویس
tabulator	جدول نویس
scriptwriters	نمایشنامه نویس
biographer	تذکره نویس
tabulating machine	جدول نویس
biographers	تذکره نویس
the psalmist	زبور نویس
minute	پیش نویس
evangelist	انجیل نویس
captions	زیر نویس
caption	زیر نویس
polygraphs	بسیار نویس
polygraph	بسیار نویس
scriptwriter	نمایشنامه نویس
typist	ماشین نویس
romancer	رمان نویس
novelists	رمان نویس
novelist	رمان نویس
satirists	هجو نویس
satirist	هجو نویس
draughtsmen	طرح نویس
typists	ماشین نویس
columnist	مقاله نویس
columnists	مقاله نویس
dramatists	نمایشنامه نویس
songwriter	ترانه نویس
dramatist	نمایشنامه نویس
essayists	مقاله نویس
draughtsman	طرح نویس
serialist	داستان نویس سریال
ink writer	در تلگراف مرکب نویس
maintenance programmer	برنامه نویس نگهداشت
penny a line	ارزان نویس بی مایه
proforma	پیام پیش نویس
programmer analyst	برنامه نویس / تحلیل گر
to make a minute of	پیش نویس کردن
subscriber of shares	پذیره نویس سهام
relative coding	برنامه نویس نسبی
roughs	طرح پیش نویس
systems programmer	برنامه نویس سیستم
systems programer	برنامه نویس سیستم
systems progarmmer	برنامه نویس سیستم ها
system programmer	برنامه نویس سیستم
parts programmer	برنامه نویس اجزاء
write black engine	موتور سیاه نویس
write white engine	موتور سفید نویس
maintenance programmer	برنامه نویس پشتیبان
mythologist or ger	اساطیر نویس اساطیردان
mythopoet	شاعر افسانه نویس
subscript	زیر نویس امضاء
minute	پیش نویس کردن
holographs	سند دست نویس
drafts	پیش نویس طرح
protocol	پیش نویس سند
drafts	پیش نویس قرارداد
protocols	پیش نویس سند
protocols	پیش نویس معاهده
abstracter	خلاصه نویس دزد
accepting bank	بانک قبولی نویس
application programmer	برنامه نویس کاربردی
holograph	سند دست نویس
verbose	دراز نویس درازگو
fountain pen	قلم خود نویس
endorse	پشت نویس کردن
endorsed	پشت نویس کردن
biographers	شرح حال نویس
biographer	شرح حال نویس
endorses	پشت نویس کردن
sketch	پیش نویس ازمایشی
sketched	پیش نویس ازمایشی
pressmen	مخبرروزنامه مقاله نویس
pressman	مخبرروزنامه مقاله نویس
fountain pens	قلم خود نویس
applications programmer	برنامه نویس کاربردی
drafts	پیش نویس کردن