English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
representative government حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
Other Matches
gynaecocracy حکومتی که دردست اناث باشد
oligrachy حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد
illegal آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
liberty civil ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
totalitarianism سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
belonging to the state <adj.> حکومتی
government-run [television, newspaper etc.] <adj.> حکومتی
governmental <adj.> حکومتی
national [state, federal state] <adj.> حکومتی
governmental حکومتی
anarchy بی حکومتی
government circles دوایر حکومتی
government house اداره حکومتی
gubernatorial مربوط به فرماندار یافرمانداری حکومتی
oligrachy هیات حاکمه حکومتی با عده معدود
oligarchical وابسته به حکومتی که بدست چندتن اداره میشود
corporative state حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
theocracy حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
theocracies حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
dictatorships حکومتی که به فرمان یک فرد مستبد اداره میشود
dictatorship حکومتی که به فرمان یک فرد مستبد اداره میشود
oligarchic وابسته به حکومتی که بدست چند تن اداره میشود
isocracy حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
mixed government حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
polygarchy حکومتی که به دست عده زیادی اداره شود حکومت جمعی
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
bureaucreacy رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
regulations قوانین
pandect قوانین
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
gas laws قوانین گازها
mendelian laws قوانین مندل
conflict of lows تعارض قوانین
korte's laws قوانین کرت
hague rules قوانین لاهه
codification وضع قوانین
radiation laws قوانین تابش
hovering acts قوانین ضد قاچاق
written laws قوانین مدون
rules of chess قوانین شطرنج
succession law قوانین وراثت
doctorine قوانین اصلی
newton's laws of motion قوانین نیوتون
statue law قانون یا قوانین
explanation of laws شرح قوانین
forest laws قوانین جنگل
code مجموعه قوانین
rules of the roads قوانین راه
rules of the roads قوانین دریانوردی
zipf's laws قوانین زیف
statute book قوانین موضوعه
rules of engagement قوانین درگیری
codification تدوین قوانین
inland rules قوانین داخلی
interpertation of laws تفسیر قوانین
competition rules قوانین رقابت
murphy's laws قوانین مورفی
rules committee کمیته قوانین
joule's laws قوانین ژول
kepler laws قوانین کپلر
codex مجموعه قوانین
kepler's laws قوانین کپلر
company law قوانین شرکت
gunnery قوانین تیراندازی
infraction of rules نقض قوانین
promulgation of the laws انتشار قوانین
maritime law قوانین دریایی
permissive legislation قوانین مخیره
admiralty law قوانین دریایی
administrative law قوانین اداری
remedial statutes قوانین اصلاحی
conflict of laws تعارض قوانین
labor laws قوانین کار
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
under these rules بموجب این قوانین
company law قوانین مربوط به شرکتها
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتن
child labor laws قوانین کار کودکان
codification گرد اوری قوانین
codification جمع وتدوین قوانین
sanctioned laws قوانین یا مقررات مصوبه
gunnery قوانین تیر توپخانه
punitive article قوانین جزایی ارتش
physical که قوانین نرخ بیت
military justice قوانین جزایی ارتش
s factor ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
law enforcement اجرای قوانین [حقوقی]
rules of football قوانین یا قواعد فوتبال
laws versus tendencies قوانین در مقابل تمایلات
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
valid درست , طبق مجموعهای قوانین
laws of motion of capitalism قوانین حرکت سرمایه داری
copyright محدود شده با قوانین کپی
copyrights محدود شده با قوانین کپی
provision قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
grammars قوانین استفاده صحیح از زمان
rules of procedure قوانین مربوط به روش جاری
grammar قوانین استفاده صحیح از زمان
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
enterprises اقدام به اجرای قوانین کردن
adjective laws قوانین مربوط باصول محاکمات
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
message قوانین از پیش تعریف شده که کد
encode اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
encodes اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
messages قوانین از پیش تعریف شده که کد
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
draconian قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
leges صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
Talmud مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
conforming کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforms کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conform کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conformed کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the code of justinian مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
the rules of protocol قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
highway dispatch مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
terminal ballistics قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
rules of road قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
inferences کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
mixed laws قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
formats قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
link قوانین بیان ارسال داده روی کانال
casuistry حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
format قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
inference کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
LCP قوانین بیان ارسال داده روی کانال
fixed point notation = قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
legal عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
rigorist کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
validating بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
transfers بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transferring بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
syntax قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
validate بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
Gun laws need to be revisited. قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
validated بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validates بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
marquis queensberry rules مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
r.s.c قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
table of precedence صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
transformational rules مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
precedence قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
operation عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
boolean operation عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
blue law قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
unallowable digit ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
illegal ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
blue laws قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
protocols سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocol سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
sheriff نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriffs نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
layouts 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
layout 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
generators ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
trade restrictions جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
generator ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
fair trade laws قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
syntax مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
boolean algebra قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
forbid ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
forbids ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
layers لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com