Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
home rule
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
Other Matches
democracy
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
self-government
حکومت بدست مردم
democracy
حکومت قاطبه مردم
democracies
حکومت قاطبه مردم
self government
حکومت به دست مردم
self goverment
حکومت توده مردم خود فرمانی
kakistocracy
حکومت به دست بدترین اهالی
colony
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
yodelling
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodel
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeled
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodeling
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodelled
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
yodels
صدای اواز مانند دلی دلی که اهالی سویس و مردم کوهستانی دراواز خود تکرارمیکنند
czarism
حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy
حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
plebiscites
مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite
مردم خواست رای قاطبه مردم
popular
مردم پسند و مناسب حال مردم
technocracy
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
theocracies
حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy
حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy
حکومت مطلق حکومت استبدادی
civicism
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
population
تعداد مردم مردم
populations
تعداد مردم مردم
heptarchical
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchic
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
administrations
حکومت
gynocracy
حکومت زن
dominion
حکومت
raj
حکومت
administration
حکومت
gynarchy
حکومت زن
government
حکومت
governments
حکومت
nomocracy
حکومت قانونی
parliamentarism
حکومت پارلمانی
mobocracy
حکومت رجاله ها
constitutionalism
حکومت مشروطه
parliamentary government
حکومت پارلمانی
autocracy
حکومت مطلق
autocracy
حکومت مستقل
despotic rule
حکومت مطلقه
plutocracy
حکومت دولتمندان
despotic rule
حکومت استبدادی
czarisme
حکومت قیصری
democracies
حکومت ملی
martial rule
حکومت نظامی
military government
حکومت نظامی
mixed government
حکومت مختلط
misruling
بد حکومت کردن
misrules
بد حکومت کردن
misruled
بد حکومت کردن
puppet government
حکومت پوشالی
quirinal
حکومت ایتالیا
self goverment
حکومت بر نفس
seat of government
مقر حکومت
plutocracy
حکومت اغنیاء
plutocracies
حکومت اغنیاء
plutocracies
حکومت توانگران
plutocracies
حکومت دولتمندان
self goverment
حکومت مستقل
democratic government
حکومت ملی
coalition government
حکومت ائتلافی
misrule
بد حکومت کردن
plutartchy
حکومت دولتمندان
plutocratic goverment
حکومت دولتمندان
presidential government
حکومت جمهوری
prelacy
حکومت روحانی
constitutional government
حکومت مشروطه
democracy
حکومت ملی
czarisme
حکومت تزاری
reigned
حکومت حکمفرمایی
duumvirate
حکومت دو نفری
autarky
حکومت استبدادی
gynaecocracy
حکومت زنان
fair arbitration
حکومت عدل
gynecocracy
حکومت زنان
gynecocracy
حکومت نسوان
gynocracy
حکومت زنان
federal government
حکومت متحده
enemy state
حکومت دشمن
caesarism
حکومت امپراطوری
governorship
حکومت حکمرانی
governorship
استانداری حکومت
governor's seat
حکومت نشین
autarchy
حکومت استبدادی
gerontocracy
حکومت سالخوردگان
gerontocrasy
حکومت پیران
governable
قابل حکومت
dyarchy
حکومت دومجلسی
governance
طرز حکومت
governmentalism
حکومت گرایی
governmentalist
حکومت گرا
hagiocrasy
حکومت مقدسان
martial law
حکومت نظامی
despotism
حکومت مطلقه
polity
طرز حکومت
polities
طرز حکومت
local government
حکومت محلی
dyarchy
حکومت دوپادشاه
monarchies
حکومت سلطنتی
monarchy
حکومت سلطنتی
hierocracy
حکومت روحانیون
home rule
حکومت ملی
home rule
حکومت داخلی
caesarism
حکومت مطلقه
kakistocracy
بدترین حکومت
police states
حکومت پلیسی
police state
حکومت پلیسی
central government
حکومت مرکزی
fascism
حکومت فاشیستی
regimes
طرز حکومت
aristocracies
حکومت اشرافی
regime
طرز حکومت
aristocracy
حکومت اشرافی
thalassocracy
حکومت بر دریاها
imperialism
حکومت امپراتوری
rTgimes
طرز حکومت
reigns
حکومت حکمفرمایی
reign
حکومت حکمفرمایی
the sabre
حکومت نظامی
regimens
دسته حکومت
tyranny
حکومت ستمگرانه
tyranny
حکومت استبدادی
regimen
دسته حکومت
sword law
حکومت سرنیزه
sword law
حکومت قلدری
condominiums
حکومت مشترک
statolatry
حکومت پرستی
rule
حکومت کردن
rule
حکومت سلطه
condominium
حکومت مشترک
under the seway of
تحت حکومت
technocracy
حکومت اربابان فن
plutocracy
حکومت توانگران
governs
حکومت کردن
theonomy
حکومت خدایی
thearchy
حکومت خدایان
dictatorship
حکومت استبدادی
stratocracy
حکومت نظامیان
govern
حکومت کردن
governed
حکومت کردن
dictatorships
حکومت استبدادی
theocracies
حکومت مذهب
theocracy
حکومت مذهب
technocracies
حکومت اربابان فن
population
[pop.]
مردم
folk
مردم
peopling
مردم
peopled
مردم
folks
مردم
the deaf
مردم کر
people
مردم
peoples
مردم
the people
مردم
public
مردم
declare martial
اعلان حکومت نظامی
tyrannising
مستبدانه حکومت کردن
technocracy
حکومت کارشناسان فنی
khanate
قلمرو حکومت خان
technocracies
حکومت کارشناسان فنی
interregnum
دوره حکومت موقتی
interregna
دوره حکومت موقتی
lese majesty
خیانت علیه حکومت
colonial government
دولت یا حکومت مستعمراتی
lese majeste
خیانت علیه حکومت
stratocracy
حکومت یا دولت نظامی
regime
روش حکومت پرهیزغذایی
parliamentarian
طرفدار حکومت پارلمانی
parliamentarians
طرفدار حکومت پارلمانی
aristocrate
طرفدار حکومت اشراف
rTgimes
روش حکومت پرهیزغذایی
heptarchy
حکومت هفت نفری
regimes
روش حکومت پرهیزغذایی
domineer
مستبدانه حکومت کردن
interrex
رئیس حکومت موقتی
kaiserdom
قلمرو حکومت قیصر
democratism
اصول حکومت ملی
proclamation of martial law
اعلان حکومت نظامی
interregnums
دوره حکومت موقتی
tyrannising
فالمانه حکومت کردن
pentarchy
حکومت پنج تنی
terrorization
حکومت باتهدید وارعاب
decentralised
حکومت محلی دادن
polyarchy
حکومت چند تنی
decentralises
حکومت محلی دادن
decentralising
حکومت محلی دادن
polycracy
حکومت چند تنی
decentralize
حکومت محلی دادن
decentralizes
حکومت محلی دادن
decentralizing
حکومت محلی دادن
tyrannizing
فالمانه حکومت کردن
tyrannizing
مستبدانه حکومت کردن
tyrannize
مستبدانه حکومت کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com