Dictiornary-Farsi | حکومت دولتمندان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (9 milliseconds)

English	Persian
plutocracies	حکومت دولتمندان
plutocracy	حکومت دولتمندان
plutartchy	حکومت دولتمندان
plutocratic goverment	حکومت دولتمندان


Other Matches

plutartchy	دولتمندان زمامدار
plutocracy	دولتمندان حاکم
the rich	دولتمندان متمولین
plutocratic goverment	دولتمندان زمامدار
plutocracies	دولتمندان حاکم
czarism	حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy	حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
technocracy	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
autocracy	حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracies	حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy	حکومت خدا حکومت روحانیون
civicism	اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule	حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
heptarchic	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law	مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
administrations	حکومت
administration	حکومت
gynocracy	حکومت زن
gynarchy	حکومت زن
raj	حکومت
governments	حکومت
dominion	حکومت
government	حکومت
misruling	بد حکومت کردن
home rule	حکومت داخلی
home rule	حکومت ملی
hierocracy	حکومت روحانیون
misrules	بد حکومت کردن
monarchies	حکومت سلطنتی
misrule	بد حکومت کردن
misruled	بد حکومت کردن
hagiocrasy	حکومت مقدسان
parliamentary government	حکومت پارلمانی
mixed government	حکومت مختلط
nomocracy	حکومت قانونی
martial rule	حکومت نظامی
local government	حکومت محلی
parliamentarism	حکومت پارلمانی
military government	حکومت نظامی
governmentalist	حکومت گرا
kakistocracy	بدترین حکومت
autocracy	حکومت مطلق
autocracy	حکومت مستقل
mobocracy	حکومت رجاله ها
gynocracy	حکومت زنان
polities	طرز حکومت
dyarchy	حکومت دوپادشاه
dyarchy	حکومت دومجلسی
autarky	حکومت استبدادی
autarchy	حکومت استبدادی
enemy state	حکومت دشمن
fair arbitration	حکومت عدل
federal government	حکومت متحده
gerontocracy	حکومت سالخوردگان
caesarism	حکومت امپراطوری
caesarism	حکومت مطلقه
despotic rule	حکومت مطلقه
despotic rule	حکومت استبدادی
czarisme	حکومت تزاری
czarisme	حکومت قیصری
constitutionalism	حکومت مشروطه
constitutional government	حکومت مشروطه
duumvirate	حکومت دو نفری
central government	حکومت مرکزی
gerontocrasy	حکومت پیران
governance	طرز حکومت
police state	حکومت پلیسی
monarchy	حکومت سلطنتی
coalition government	حکومت ائتلافی
despotism	حکومت مطلقه
polity	طرز حکومت
police states	حکومت پلیسی
gynecocracy	حکومت نسوان
martial law	حکومت نظامی
governmentalism	حکومت گرایی
governor's seat	حکومت نشین
governorship	استانداری حکومت
governorship	حکومت حکمرانی
gynaecocracy	حکومت زنان
gynecocracy	حکومت زنان
democratic government	حکومت ملی
condominiums	حکومت مشترک
sword law	حکومت سرنیزه
aristocracies	حکومت اشرافی
tyranny	حکومت استبدادی
tyranny	حکومت ستمگرانه
fascism	حکومت فاشیستی
thalassocracy	حکومت بر دریاها
dictatorship	حکومت استبدادی
sword law	حکومت قلدری
condominium	حکومت مشترک
technocracy	حکومت اربابان فن
aristocracy	حکومت اشرافی
technocracies	حکومت اربابان فن
statolatry	حکومت پرستی
stratocracy	حکومت نظامیان
theocracy	حکومت مذهب
theocracies	حکومت مذهب
dictatorships	حکومت استبدادی
the sabre	حکومت نظامی
thearchy	حکومت خدایان
rTgimes	طرز حکومت
regimes	طرز حکومت
regime	طرز حکومت
imperialism	حکومت امپراتوری
regimen	دسته حکومت
theonomy	حکومت خدایی
reigns	حکومت حکمفرمایی
reigned	حکومت حکمفرمایی
reign	حکومت حکمفرمایی
under the seway of	تحت حکومت
democracy	حکومت ملی
regimens	دسته حکومت
governable	قابل حکومت
rule	حکومت سلطه
self goverment	حکومت بر نفس
seat of government	مقر حکومت
quirinal	حکومت ایتالیا
democracies	حکومت ملی
puppet government	حکومت پوشالی
prelacy	حکومت روحانی
presidential government	حکومت جمهوری
plutocracies	حکومت اغنیاء
plutocracies	حکومت توانگران
plutocracy	حکومت اغنیاء
plutocracy	حکومت توانگران
rule	حکومت کردن
self goverment	حکومت مستقل
governed	حکومت کردن
governs	حکومت کردن
govern	حکومت کردن
princedom	حوزه حکومت شاهزاده
octarchy	حکومت هشت تنی
pentarchy	حکومت پنج تنی
pentarchy	اتحاد پنج حکومت
polycracy	حکومت چند تنی
polyarchy	حکومت چند تنی
domineer	مستبدانه حکومت کردن
squirearchy	حکومت ملاکین واربابان
self government	حکومت به دست مردم
squirarchy	حکومت ملاکین واربابان
ochlocracy	حکومت توده خلق
lese majeste	خیانت علیه حکومت
world federalist	طرفدار حکومت جهانی
state of martial law	حالت حکومت نظامی
terrorization	حکومت باتهدید وارعاب
lese majesty	خیانت علیه حکومت
khanate	قلمرو حکومت خان
heptarchy	حکومت هفت نفری
seigneury	قلمرو حکومت لرد
martial rule	تحت حکومت نظامی
mdiatize	بدولت یا حکومت دیگرافزودن
stratocracy	حکومت یا دولت نظامی
kaiserdom	قلمرو حکومت قیصر
mobocracy	حکومت اجامر واوباش
interrex	رئیس حکومت موقتی
mobocracy	حکومت عوام الناس
subject to the british rule	تابع حکومت انگلیس
monarchy constitutional	حکومت مشروطه سلطنتی
monocracy	حکومت مستقل یا انفرادی
plutocratic	مربوط به حکومت توانگران
democratism	اصول حکومت ملی
steer	حکومت اداره کردن
tyrannized	مستبدانه حکومت کردن
tyrannized	فالمانه حکومت کردن
tyrannizes	مستبدانه حکومت کردن
tyrannizes	فالمانه حکومت کردن
tyrannizing	فالمانه حکومت کردن
steered	حکومت اداره کردن
decentralised	حکومت محلی دادن
decentralises	حکومت محلی دادن
decentralising	حکومت محلی دادن
decentralize	حکومت محلی دادن
decentralizing	حکومت محلی دادن
tyrannizing	مستبدانه حکومت کردن
tyrannize	فالمانه حکومت کردن
tyrannize	مستبدانه حکومت کردن
technocracy	حکومت کارشناسان فنی
steers	حکومت اداره کردن
self-government	حکومت بدست مردم
democracies	حکومت قاطبه مردم
technocracies	حکومت کارشناسان فنی
democracy	حکومت قاطبه مردم
tyrannised	مستبدانه حکومت کردن
tyrannised	فالمانه حکومت کردن
tyrannises	مستبدانه حکومت کردن
tyrannises	فالمانه حکومت کردن
tyrannising	مستبدانه حکومت کردن
tyrannising	فالمانه حکومت کردن
interregna	دوره حکومت موقتی
interregnum	دوره حکومت موقتی
regime	روش حکومت پرهیزغذایی
regimes	روش حکومت پرهیزغذایی
rTgimes	روش حکومت پرهیزغذایی
colonial government	دولت یا حکومت مستعمراتی
decentralizes	حکومت محلی دادن
proclamation of martial law	اعلان حکومت نظامی
parliamentarian	طرفدار حکومت پارلمانی