Dictiornary-Farsi | حکومت سلطه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
rule	حکومت سلطه


Search result with all words

sway	اهتزاز سلطه حکومت کردن
swayed	اهتزاز سلطه حکومت کردن
sways	اهتزاز سلطه حکومت کردن
Other Matches

dominance submission	سلطه گری- سلطه پذیری
ascendance submission	سلطه گری- سلطه پذیری
czarism	حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy	حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
technocracies	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
theocracies	حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy	حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracy	حکومت خدا حکومت روحانیون
civicism	اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
dominant	سلطه گر
dominance	سلطه
aggressive	سلطه جو
domineering	سلطه جو
mastery	سلطه
sovereignty	سلطه
sway	سلطه
sways	سلطه
domination	سلطه
swayed	سلطه
empery	سلطه کامل
submissiveness	سلطه پذیری
ascendancy	سلطه تفوق
domination	سلطه گری
submission	سلطه پذیری
submissive	سلطه پذیر
ascendency	سلطه تفوق
thalassocracy	سلطه دریایی
dominance	سلطه گری
ascendance	سلطه گری
home rule	حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
domineer	سلطه جویی کردن
dominance need	نیاز سلطه گری
emancipates	از زیر سلطه خارج کردن
power	اقتدار سلطه نیروی برق
powering	اقتدار سلطه نیروی برق
powers	اقتدار سلطه نیروی برق
powered	اقتدار سلطه نیروی برق
emancipating	از زیر سلطه خارج کردن
in a battle for world domination	مبارزه برای سلطه جهان
emancipate	از زیر سلطه خارج کردن
emancipated	از زیر سلطه خارج کردن
sovereignty	پادشاهی و سلطنت وفرمانروایی حاکمیت و سیادت و سلطه
heptarchic	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law	مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
front de liberation national	جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
government	حکومت
governments	حکومت
dominion	حکومت
administration	حکومت
administrations	حکومت
gynocracy	حکومت زن
gynarchy	حکومت زن
raj	حکومت
self goverment	حکومت مستقل
stratocracy	حکومت نظامیان
police state	حکومت پلیسی
autocracy	حکومت مطلق
central government	حکومت مرکزی
caesarism	حکومت مطلقه
autarky	حکومت استبدادی
sword law	حکومت سرنیزه
caesarism	حکومت امپراطوری
sword law	حکومت قلدری
autocracy	حکومت مستقل
polity	طرز حکومت
despotism	حکومت مطلقه
polities	طرز حکومت
monarchies	حکومت سلطنتی
monarchy	حکومت سلطنتی
police states	حکومت پلیسی
statolatry	حکومت پرستی
prelacy	حکومت روحانی
martial law	حکومت نظامی
autarchy	حکومت استبدادی
plutocratic goverment	حکومت دولتمندان
presidential government	حکومت جمهوری
kakistocracy	بدترین حکومت
home rule	حکومت داخلی
home rule	حکومت ملی
hierocracy	حکومت روحانیون
hagiocrasy	حکومت مقدسان
gynocracy	حکومت زنان
gynecocracy	حکومت نسوان
gynecocracy	حکومت زنان
local government	حکومت محلی
plutartchy	حکومت دولتمندان
parliamentary government	حکومت پارلمانی
parliamentarism	حکومت پارلمانی
nomocracy	حکومت قانونی
puppet government	حکومت پوشالی
mobocracy	حکومت رجاله ها
mixed government	حکومت مختلط
military government	حکومت نظامی
martial rule	حکومت نظامی
quirinal	حکومت ایتالیا
gynaecocracy	حکومت زنان
governorship	حکومت حکمرانی
dyarchy	حکومت دوپادشاه
duumvirate	حکومت دو نفری
despotic rule	حکومت استبدادی
despotic rule	حکومت مطلقه
democratic government	حکومت ملی
czarisme	حکومت تزاری
czarisme	حکومت قیصری
self goverment	حکومت بر نفس
constitutionalism	حکومت مشروطه
constitutional government	حکومت مشروطه
dyarchy	حکومت دومجلسی
seat of government	مقر حکومت
enemy state	حکومت دشمن
governorship	استانداری حکومت
governor's seat	حکومت نشین
governmentalist	حکومت گرا
governmentalism	حکومت گرایی
governance	طرز حکومت
governable	قابل حکومت
gerontocrasy	حکومت پیران
gerontocracy	حکومت سالخوردگان
federal government	حکومت متحده
fair arbitration	حکومت عدل
coalition government	حکومت ائتلافی
condominiums	حکومت مشترک
under the seway of	تحت حکومت
aristocracies	حکومت اشرافی
theonomy	حکومت خدایی
tyranny	حکومت استبدادی
tyranny	حکومت ستمگرانه
fascism	حکومت فاشیستی
govern	حکومت کردن
plutocracies	حکومت اغنیاء
reigns	حکومت حکمفرمایی
reigned	حکومت حکمفرمایی
plutocracies	حکومت توانگران
plutocracies	حکومت دولتمندان
reign	حکومت حکمفرمایی
democracy	حکومت ملی
aristocracy	حکومت اشرافی
condominium	حکومت مشترک
technocracy	حکومت اربابان فن
governed	حکومت کردن
technocracies	حکومت اربابان فن
governs	حکومت کردن
rule	حکومت کردن
theocracy	حکومت مذهب
theocracies	حکومت مذهب
dictatorships	حکومت استبدادی
dictatorship	حکومت استبدادی
democracies	حکومت ملی
plutocracy	حکومت توانگران
plutocracy	حکومت دولتمندان
thearchy	حکومت خدایان
regimes	طرز حکومت
plutocracy	حکومت اغنیاء
regime	طرز حکومت
thalassocracy	حکومت بر دریاها
imperialism	حکومت امپراتوری
the sabre	حکومت نظامی
rTgimes	طرز حکومت
misruled	بد حکومت کردن
misrule	بد حکومت کردن
regimen	دسته حکومت
regimens	دسته حکومت
misrules	بد حکومت کردن
misruling	بد حکومت کردن
princedom	حوزه حکومت شاهزاده
octarchy	حکومت هشت تنی
polyarchy	حکومت چند تنی
technocracy	حکومت کارشناسان فنی
polycracy	حکومت چند تنی
pentarchy	حکومت پنج تنی
pentarchy	اتحاد پنج حکومت
world federalist	طرفدار حکومت جهانی
technocracies	حکومت کارشناسان فنی
plutocratic	مربوط به حکومت توانگران
lese majesty	خیانت علیه حکومت
kaiserdom	قلمرو حکومت قیصر
interrex	رئیس حکومت موقتی
lese majeste	خیانت علیه حکومت
heptarchy	حکومت هفت نفری
rTgimes	روش حکومت پرهیزغذایی
martial rule	تحت حکومت نظامی
mdiatize	بدولت یا حکومت دیگرافزودن
subject to the british rule	تابع حکومت انگلیس
decentralizes	حکومت محلی دادن
regimes	روش حکومت پرهیزغذایی
mobocracy	حکومت اجامر واوباش
regime	روش حکومت پرهیزغذایی
monarchy constitutional	حکومت مشروطه سلطنتی
monocracy	حکومت مستقل یا انفرادی
ochlocracy	حکومت توده خلق
khanate	قلمرو حکومت خان
domineer	مستبدانه حکومت کردن
decentralizing	حکومت محلی دادن
tyrannises	فالمانه حکومت کردن
interregna	دوره حکومت موقتی
interregnums	دوره حکومت موقتی
tyrannises	مستبدانه حکومت کردن
tyrannised	فالمانه حکومت کردن

rule

حکومت سلطه