Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
ochlocracy
حکومت عامه یا گروهی ازمردم
Other Matches
colony
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
to keep oneself to oneself
کناره گیری ازمردم کردن
to respect persons
ملاحظه کردن وواهمه داشتن ازمردم
to run the gauntlet
درمیان دوردیف ازمردم گرفتارشدن وازدوسوازاردیدن
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
czarism
حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy
حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
technocracy
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
theocracy
حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracies
حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy
حکومت مطلق حکومت استبدادی
blood chit
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
civicism
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
the common people
عامه
omnibuses
عامه
omnibus
عامه
public
عامه
plebs
عامه
the public
عامه
folkway
عقیده عامه
endowments to the public
اوقاف عامه
public
عامه اشکار
public works
فواید عامه
lowest common denominators
عامه پسند
lowest common denominator
عامه پسند
public interests
مصالح عامه
public interest
منافع عامه
home rule
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
popularity
قابل قبول عامه
endowment for the benefit of the public
وقف بر مصالح عامه
conventional
مورد قبول عامه
popularity
جلب محبوبیت عامه
putative
مفروض مورد قبول عامه
plebiscitary
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
newsworthy
قابل توجه عامه برای درج درروزنامه
jack johnson
د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
public information
اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
utilitarianism
بدی هرچیزی بسته بدرجه سودمندی ان برای عامه مردم است
heptarchic
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
popularizing
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularize
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularizes
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularized
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularising
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularises
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularised
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
dedication
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
tripled
سه گروهی
triples
سه گروهی
tripling
سه گروهی
group atmosphere
جو گروهی
triple
سه گروهی
congregational
گروهی
gregarious
گروهی
trimerous
سه گروهی
communal
گروهی
communally
گروهی
group acceptance
پذیرش گروهی
mass media
رسانههای گروهی
syntality
شخصیت گروهی
team teaching
تدریس گروهی
group consciousness
اگاهی گروهی
group contagion
سرایت گروهی
quadrille
رقص گروهی
quadrilles
رقص گروهی
group discussion
بحث گروهی
group drive
محرکه گروهی
gang switch
کلید گروهی
collective protection
حفافت گروهی
clustered devices
دستگاههای گروهی
team game
بازی گروهی
bulk properties
خواص گروهی
deck switch
کلید گروهی
sociogram
نگاره گروهی
batch quantity
کمیت گروهی
Republicans
جمهوری گروهی
Republican
جمهوری گروهی
esprit de corps
روح گروهی
espirit de corps
روحیه گروهی
gang punch
منگنه گروهی
group dynamics
پویش گروهی
group factors
عاملهای گروهی
mameluke
عضو گروهی
group velocity
سرعت گروهی
group theory
نظریه گروهی
group test
ازمون گروهی
groupware
ابزار گروهی
proximate analysis
تجزیه گروهی
group structure
ساخت گروهی
group selector
سلکتور گروهی
one shot lubrication
روغنکاری گروهی
group printing
چاپ گروهی
corporations
گروهی از مردم
corporation
گروهی از مردم
group frequency
بسامد گروهی
intergroup
میان گروهی
group interview
مصاحبه گروهی
group membership
عضویت گروهی
group norms
هنجارهای گروهی
group pressure
فشار گروهی
media
رسانههای گروهی
cluster controller
کنترل کننده گروهی
between group variance
پراکنش میان گروهی
activity group therapy
درمان با فعالیت گروهی
synecology
بوم شناسی گروهی
particular baptists
گروهی از تعمید کنندگان
directive group therapy
درمان رهنمودی گروهی
broadside messing
ناهار خوری گروهی
group teaming
ریخته گری گروهی
group occulating light
چراغ ناپیوسته گروهی
group casting
ریخته گری گروهی
within group variance
پراکنش درون گروهی
ring
[algebraic structure]
حلقه گروهی
[ریاضی]
bursts
گروهی از خطاهای پیاپی .
burst
گروهی از خطاهای پیاپی .
marathon
جلسه گروهی طولانی
marathons
جلسه گروهی طولانی
group identification
همانند سازی گروهی
gang milling cutter
دستگاه فرز گروهی
cursors
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
synecologic
وابسته به بوم شناسی گروهی
gulp
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
byte
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
bytes
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
gulps
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
group teaming plate
صفحه ریخته گری گروهی
tetraspore
گروهی متشکل ازچهار هاگ
gulping
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
group rendezvous
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
to be the odd one out
<idiom>
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
retreat
انزوا
[گروهی برای مدتی]
gulped
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
band
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
storage pool
گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
bands
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
cursor
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
lashkar
گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
terman group test of mental ability
آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
retreat
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
to wriggle one's way
بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
package
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packages
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
be a fifth wheel
<idiom>
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
eminence
پر مقام
[بالا رتبه]
در گروهی یا پیشه ای
octet
گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
media hype
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
buzzword
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
odd man out
<idiom>
آدم
[چیز]
اضافه یا زاید
[در گروهی از آدمها]
do one's bit (part)
<idiom>
کار گروهی بنا به مقدار وقت واستعداد
batch processing
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
batches
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
media circus
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
fox-hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
batch
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
gulp
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulped
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulps
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
to handle something
چیزی را تحت کنترل آوردن
[وضعیتی یا گروهی از مردم]
cpu
گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
radical economists
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
administrations
حکومت
administration
حکومت
gynocracy
حکومت زن
raj
حکومت
gynarchy
حکومت زن
governments
حکومت
government
حکومت
dominion
حکومت
group
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
contact party
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
groups
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
to call the roll
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
colony
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
aristocracies
حکومت اشرافی
tyranny
حکومت استبدادی
tyranny
حکومت ستمگرانه
governance
طرز حکومت
govern
حکومت کردن
condominiums
حکومت مشترک
condominium
حکومت مشترک
technocracy
حکومت اربابان فن
technocracies
حکومت اربابان فن
theocracy
حکومت مذهب
dictatorships
حکومت استبدادی
dictatorship
حکومت استبدادی
aristocracy
حکومت اشرافی
governed
حکومت کردن
governorship
حکومت حکمرانی
rule
حکومت کردن
federal government
حکومت متحده
fair arbitration
حکومت عدل
rule
حکومت سلطه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com