Dictiornary-Farsi | حکومت محلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 207 (4 milliseconds)

English	Persian
local government	حکومت محلی


Search result with all words

decentralised	حکومت محلی دادن
decentralises	حکومت محلی دادن
decentralising	حکومت محلی دادن
decentralize	حکومت محلی دادن
decentralizes	حکومت محلی دادن
decentralizing	حکومت محلی دادن
Other Matches

blit	در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
bitblt	در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
hagiarchy	حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism	حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
technocracy	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
theocracies	حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy	حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy	حکومت مطلق حکومت استبدادی
local procurement	تدارک محلی فراورده محلی
localism	ایین محلی علاقه محلی
civicism	اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule	حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
local posts	پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
heptarchic	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law	مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
gynarchy	حکومت زن
governments	حکومت
dominion	حکومت
government	حکومت
raj	حکومت
gynocracy	حکومت زن
administration	حکومت
administrations	حکومت
natives	محلی
occupation crossing	پل محلی
local	محلی
native	محلی
vernacular	محلی
vernaculars	محلی
autochthonous	محلی
locals	محلی
local line	خط محلی
regionally	محلی
regional <adj.>	محلی
sympatry	هم محلی
local <adj.>	محلی
parochial	محلی
topical	محلی
domestic	محلی
regional	محلی
residential	محلی
autochthon	محلی
federal government	حکومت متحده
rule	حکومت کردن
fair arbitration	حکومت عدل
enemy state	حکومت دشمن
rule	حکومت سلطه
condominium	حکومت مشترک
hagiocrasy	حکومت مقدسان
technocracy	حکومت اربابان فن
governs	حکومت کردن
governor's seat	حکومت نشین
governorship	حکومت حکمرانی
gynaecocracy	حکومت زنان
gynecocracy	حکومت زنان
governmentalist	حکومت گرا
governmentalism	حکومت گرایی
governance	طرز حکومت
governable	قابل حکومت
gynecocracy	حکومت نسوان
gynocracy	حکومت زنان
condominiums	حکومت مشترک
gerontocrasy	حکومت پیران
gerontocracy	حکومت سالخوردگان
govern	حکومت کردن
governed	حکومت کردن
governorship	استانداری حکومت
polities	طرز حکومت
misruling	بد حکومت کردن
misrules	بد حکومت کردن
misruled	بد حکومت کردن
misrule	بد حکومت کردن
martial law	حکومت نظامی
autarchy	حکومت استبدادی
autarky	حکومت استبدادی
autocracy	حکومت مستقل
police states	حکومت پلیسی
police state	حکومت پلیسی
polity	طرز حکومت
autocracy	حکومت مطلق
despotism	حکومت مطلقه
monarchies	حکومت سلطنتی
monarchy	حکومت سلطنتی
caesarism	حکومت امپراطوری
caesarism	حکومت مطلقه
czarisme	حکومت تزاری
democracy	حکومت ملی
democratic government	حکومت ملی
despotic rule	حکومت مطلقه
democracies	حکومت ملی
despotic rule	حکومت استبدادی
duumvirate	حکومت دو نفری
dyarchy	حکومت دوپادشاه
czarisme	حکومت قیصری
plutocracies	حکومت اغنیاء
plutocracies	حکومت توانگران
central government	حکومت مرکزی
coalition government	حکومت ائتلافی
constitutional government	حکومت مشروطه
constitutionalism	حکومت مشروطه
plutocracy	حکومت دولتمندان
plutocracy	حکومت توانگران
plutocracy	حکومت اغنیاء
plutocracies	حکومت دولتمندان
dyarchy	حکومت دومجلسی
statolatry	حکومت پرستی
regimens	دسته حکومت
thearchy	حکومت خدایان
theonomy	حکومت خدایی
thalassocracy	حکومت بر دریاها
reign	حکومت حکمفرمایی
reigned	حکومت حکمفرمایی
reigns	حکومت حکمفرمایی
mobocracy	حکومت رجاله ها
mixed government	حکومت مختلط
military government	حکومت نظامی
martial rule	حکومت نظامی
under the seway of	تحت حکومت
nomocracy	حکومت قانونی
hierocracy	حکومت روحانیون
regimen	دسته حکومت
parliamentarism	حکومت پارلمانی
self goverment	حکومت مستقل
stratocracy	حکومت نظامیان
self goverment	حکومت بر نفس
seat of government	مقر حکومت
sword law	حکومت سرنیزه
quirinal	حکومت ایتالیا
puppet government	حکومت پوشالی
the sabre	حکومت نظامی
prelacy	حکومت روحانی
regime	طرز حکومت
presidential government	حکومت جمهوری
regimes	طرز حکومت
plutocratic goverment	حکومت دولتمندان
rTgimes	طرز حکومت
plutartchy	حکومت دولتمندان
parliamentary government	حکومت پارلمانی
imperialism	حکومت امپراتوری
home rule	حکومت ملی
aristocracy	حکومت اشرافی
tyranny	حکومت استبدادی
tyranny	حکومت ستمگرانه
aristocracies	حکومت اشرافی
dictatorship	حکومت استبدادی
home rule	حکومت داخلی
theocracy	حکومت مذهب
theocracies	حکومت مذهب
sword law	حکومت قلدری
kakistocracy	بدترین حکومت
dictatorships	حکومت استبدادی
fascism	حکومت فاشیستی
technocracies	حکومت اربابان فن
brogues	لهجه محلی
territorial	محلی منطقهای
localized	محلی - محصوربهیکمحل
local time	وقت محلی
provincial	ولایتی محلی
patter	لهجه محلی
ordinances	مقررات محلی
patters	لهجه محلی
pattering	لهجه محلی
costume	لباس محلی
ordinance	مقررات محلی
local time	زمان محلی
pattered	لهجه محلی
brogue	لهجه محلی
costumes	لباس محلی
homebred	بازیگر محلی
local file	فایل محلی
local government	حاکم محلی
local group	گروه محلی
local intelligence	هوش محلی
local investigation	تحقیق محلی
local loop	حلقه محلی
local mode	باب محلی
local national	سکنه محلی
local enquiry	بازجویی محلی
local echo	پژواک محلی
local currency	پول محلی
homebrew	بازیگر محلی
indigenous industries	صنایع محلی
kangoroo court	دادگاه محلی
legman	خبرنگار محلی
local area network	شبکه محلی
local authority	انجمن محلی
local center	مرکز محلی
local circuit	مدار محلی
domestic economy	اقتصاد محلی
local network	شبکه محلی
local vertical	قائم محلی
localism	اصطلاح محلی
civil time	ساعت محلی
local store	ذخیره محلی
parish council	شورای محلی
provincial road	جاده محلی
regional purchase	خرید محلی
local variable	متغیر محلی