Dictiornary-Farsi | حکومت پلیسی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
police state	حکومت پلیسی
police states	حکومت پلیسی


Other Matches

whodunits	فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunnits	فیلم پلیسی رمان پلیسی
whodunit	فیلم پلیسی رمان پلیسی
czarism	حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
hagiarchy	حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
technocracies	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy	حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
whodunits	داستان پلیسی
standing light	چراغ پلیسی
whodunit	داستان پلیسی
whodunnits	داستان پلیسی
autocracy	حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracy	حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracies	حکومت خدا حکومت روحانیون
cloak-and-dagger	شبیه نمایشنامه پلیسی
bracelets [humor]	دست بند [پلیسی]
manacles	دست بند [پلیسی]
cloak and dagger	شبیه نمایشنامه پلیسی
chinkers [colloq.]	دست بند [پلیسی]
darbies [colloq.]	دست بند [پلیسی]
handcuffs	دست بند [پلیسی]
civicism	اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule	حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
heptarchical	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchic	دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law	مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
raj	حکومت
government	حکومت
gynarchy	حکومت زن
governments	حکومت
gynocracy	حکومت زن
dominion	حکومت
administrations	حکومت
administration	حکومت
polities	طرز حکومت
martial rule	حکومت نظامی
parliamentarism	حکومت پارلمانی
parliamentary government	حکومت پارلمانی
nomocracy	حکومت قانونی
plutartchy	حکومت دولتمندان
plutocratic goverment	حکومت دولتمندان
presidential government	حکومت جمهوری
monarchy	حکومت سلطنتی
monarchies	حکومت سلطنتی
autocracy	حکومت مستقل
governorship	حکومت حکمرانی
local government	حکومت محلی
kakistocracy	بدترین حکومت
military government	حکومت نظامی
mixed government	حکومت مختلط
home rule	حکومت داخلی
polity	طرز حکومت
despotism	حکومت مطلقه
mobocracy	حکومت رجاله ها
autocracy	حکومت مطلق
caesarism	حکومت امپراطوری
governance	طرز حکومت
constitutional government	حکومت مشروطه
constitutionalism	حکومت مشروطه
governable	قابل حکومت
czarisme	حکومت قیصری
czarisme	حکومت تزاری
gerontocrasy	حکومت پیران
gerontocracy	حکومت سالخوردگان
democratic government	حکومت ملی
federal government	حکومت متحده
despotic rule	حکومت مطلقه
despotic rule	حکومت استبدادی
fair arbitration	حکومت عدل
enemy state	حکومت دشمن
dyarchy	حکومت دومجلسی
duumvirate	حکومت دو نفری
coalition government	حکومت ائتلافی
central government	حکومت مرکزی
home rule	حکومت ملی
hierocracy	حکومت روحانیون
hagiocrasy	حکومت مقدسان
martial law	حکومت نظامی
gynocracy	حکومت زنان
gynecocracy	حکومت نسوان
gynecocracy	حکومت زنان
gynaecocracy	حکومت زنان
governorship	استانداری حکومت
governor's seat	حکومت نشین
autarchy	حکومت استبدادی
autarky	حکومت استبدادی
governmentalist	حکومت گرا
governmentalism	حکومت گرایی
caesarism	حکومت مطلقه
dyarchy	حکومت دوپادشاه
prelacy	حکومت روحانی
rule	حکومت کردن
technocracies	حکومت اربابان فن
under the seway of	تحت حکومت
theocracy	حکومت مذهب
theocracies	حکومت مذهب
aristocracy	حکومت اشرافی
dictatorships	حکومت استبدادی
dictatorship	حکومت استبدادی
technocracy	حکومت اربابان فن
thearchy	حکومت خدایان
condominium	حکومت مشترک
governs	حکومت کردن
governed	حکومت کردن
govern	حکومت کردن
sword law	حکومت سرنیزه
the sabre	حکومت نظامی
condominiums	حکومت مشترک
thalassocracy	حکومت بر دریاها
regimens	دسته حکومت
regimen	دسته حکومت
rTgimes	طرز حکومت
regimes	طرز حکومت
regime	طرز حکومت
reign	حکومت حکمفرمایی
reigned	حکومت حکمفرمایی
reigns	حکومت حکمفرمایی
aristocracies	حکومت اشرافی
tyranny	حکومت استبدادی
tyranny	حکومت ستمگرانه
fascism	حکومت فاشیستی
imperialism	حکومت امپراتوری
plutocracy	حکومت توانگران
plutocracies	حکومت اغنیاء
plutocracies	حکومت توانگران
plutocracies	حکومت دولتمندان
plutocracy	حکومت اغنیاء
plutocracy	حکومت دولتمندان
self goverment	حکومت مستقل
misrule	بد حکومت کردن
misruled	بد حکومت کردن
misrules	بد حکومت کردن
misruling	بد حکومت کردن
seat of government	مقر حکومت
quirinal	حکومت ایتالیا
puppet government	حکومت پوشالی
self goverment	حکومت بر نفس
statolatry	حکومت پرستی
democracies	حکومت ملی
stratocracy	حکومت نظامیان
theonomy	حکومت خدایی
democracy	حکومت ملی
sword law	حکومت قلدری
rule	حکومت سلطه
mobocracy	حکومت عوام الناس
monarchy constitutional	حکومت مشروطه سلطنتی
monocracy	حکومت مستقل یا انفرادی
polycracy	حکومت چند تنی
stratocracy	حکومت یا دولت نظامی
polyarchy	حکومت چند تنی
octarchy	حکومت هشت تنی
seigneury	قلمرو حکومت لرد
plutocratic	مربوط به حکومت توانگران
subject to the british rule	تابع حکومت انگلیس
pentarchy	حکومت پنج تنی
pentarchy	اتحاد پنج حکومت
state of martial law	حالت حکومت نظامی
mobocracy	حکومت اجامر واوباش
squirarchy	حکومت ملاکین واربابان
khanate	قلمرو حکومت خان
world federalist	طرفدار حکومت جهانی
lese majeste	خیانت علیه حکومت
squirearchy	حکومت ملاکین واربابان
self government	حکومت به دست مردم
kaiserdom	قلمرو حکومت قیصر
interrex	رئیس حکومت موقتی
heptarchy	حکومت هفت نفری
princedom	حوزه حکومت شاهزاده
terrorization	حکومت باتهدید وارعاب
martial rule	تحت حکومت نظامی
mdiatize	بدولت یا حکومت دیگرافزودن
lese majesty	خیانت علیه حکومت
ochlocracy	حکومت توده خلق
decentralize	حکومت محلی دادن
tyrannizes	فالمانه حکومت کردن
interregna	دوره حکومت موقتی
tyrannizes	مستبدانه حکومت کردن
interregnum	دوره حکومت موقتی
interregnums	دوره حکومت موقتی
tyrannized	فالمانه حکومت کردن
tyrannized	مستبدانه حکومت کردن
steered	حکومت اداره کردن
tyrannize	فالمانه حکومت کردن
technocracy	حکومت کارشناسان فنی
tyrannizing	مستبدانه حکومت کردن
decentralizes	حکومت محلی دادن
decentralizing	حکومت محلی دادن
decentralises	حکومت محلی دادن
decentralised	حکومت محلی دادن
technocracies	حکومت کارشناسان فنی
democracies	حکومت قاطبه مردم
decentralising	حکومت محلی دادن
steer	حکومت اداره کردن
tyrannizing	فالمانه حکومت کردن
steers	حکومت اداره کردن
democratism	اصول حکومت ملی
self-government	حکومت بدست مردم
tyrannised	فالمانه حکومت کردن
colonial government	دولت یا حکومت مستعمراتی
regime	روش حکومت پرهیزغذایی