Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (8 milliseconds)
English
Persian
base-court
حیات بیرونی
Other Matches
biogenesis
تکامل حیات پیدایش حیات
life
حیات
lives
حیات
intravitam
در طی حیات
vita
حیات
intravital
در طی حیات
alkahest
اب حیات
diwan
حیات
subsistence
حیات
divan
حیات
brio
حیات
alive
در قید حیات
life test
ازمون حیات
enliven
حیات بخشیدن
enlivened
حیات بخشیدن
enlivening
حیات بخشیدن
enlivens
حیات بخشیدن
aboveground
در قید حیات
rebirth
تجدید حیات
life force
نشاط حیات
life giving
حیات بخش
vivific
دارای حیات
vivification
حیات بخشی
revitalization
تجدید حیات
vivific
حیات بخش
vitalization
حیات بخشی
vitalism
حیات گرایی
vital energy
قوه حیات
wildlife
حیات وحش
resurgence
تجدید حیات
staff of life
مایه حیات
resuscitative
حیات بخش
renascence
تجدید حیات
vivifier
حیات بخش
outward
بیرونی
out door
بیرونی
bakkat
بیرونی
exterior
بیرونی
extern
بیرونی
dooryard
بیرونی
cortical
بیرونی
outer
بیرونی
outdoor
بیرونی
externals
بیرونی
exteriors
بیرونی
out
<adv.>
بیرونی
external
بیرونی
reanimate
حیات تازه بخشیدن
elate
حیات تازه بخشیدن
To be in the land of the living .
درقید حیات بودن
renascent
تجدید حیات کننده
biocid
زیست کش مانع حیات
countenance
[encourage]
حیات تازه بخشیدن
encourage
حیات تازه بخشیدن
reanimate
حیات تازه بخشیدن
wildlife management
مدیریت حیات وحش
unregenerated
دوباره حیات نیافته
unregenerate
دوباره حیات نیافته
viability
امکان ادامه حیات
biotic
مربوط به حیات وزندگی
hearten
حیات تازه بخشیدن
embolden
حیات تازه بخشیدن
endemic wildlife
حیات وحش بومی
vitalism
اعتقاد به اصالت حیات
outworld
جهان بیرونی
outside
در بیرون بیرونی
outsides
در بیرون بیرونی
external socket
پریز بیرونی
the crown of the teeth
دندان بیرونی
bailey
دیوار بیرونی
outwall
دیوار بیرونی
arbor support
یاطاقان بیرونی
external force
نیروی بیرونی
extrados springing line
پاطاق بیرونی
extrinsic
بیرونی خارجی
extrinsic values
ارزشهای بیرونی
acrotic
بیرونی خارجی
foreign
بیرونی ناجور
physiognomy
چهره بیرونی
physiognomies
چهره بیرونی
outer shell electron
الکترون بیرونی
bailey
باروی بیرونی
antibiotic
جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
biocid
قاطع حیات کشنده حشرات
revivification
تجدید حیات رونق تازه
refuges
اواره گاه حیات وحش
refuge
اواره گاه حیات وحش
To the end of time.
حیات ابد (زندگی جاویدان )
antibiotics
جلوگیری کننده ازصدمه به حیات
outgoing traffic
جاده به راستای بیرونی
horn-work
[استحکامات بیرونی با دو سنگر]
scarf skin
پوشش یاغلاف بیرونی
outer shell electron
الکترون لایه بیرونی
outer work function
انرژی خروج بیرونی
outpart
قسمت بیرونی یا دوردست
outside influence
نفوذ بیرونی یا خارجی
outwards
بطرف خارج بیرونی
externally heated arc
قوس گرمیونایی بیرونی
chorion
پرده بیرونی جنین
base court
حیاط بیرونی یاعقبی
outward
بطرف خارج بیرونی
over
بیرونی شفا یافتن
out
فاش شدن بیرونی
toa
قسمت بیرونی سر چوب
out-
فاش شدن بیرونی
outed
فاش شدن بیرونی
over-
بیرونی شفا یافتن
rind
پوسته بیرونی هرچیزی
rinds
پوسته بیرونی هرچیزی
the crown of the teeth
قسمت بیرونی دندان
reviver
تجدید حیات کننده بهوش اورنده
refocillate
تجدید حیات کردن بخود اوردن
biologic
وابسته بعلم حیات یا زندگی شناسی
exteriority
حالت بیرونی یافاهری دلبستگی به
zombiism
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
geophysics
علم اوضاع بیرونی و طبیعی زمین
bioastronautics
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
metabolisms
تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
biologism
اشتغال بمطالعه حیات وتجزیه وتحلیل موجودات زنده
metabolism
تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
external ear
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
outer ear
گوش بیرونی
[کالبد شناسی بدن انسان]
ageum son
قسمت بین شصت و انگشت بیرونی دست
labrum
لب زیرین بند پائیان لبه بیرونی صدف لب
advancement
سهم الارثی که در زمان حیات پدر به فرزندان می دهند پیش قسط
abio
کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
applebus
امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
moslem league
اولین حزب پاکستان که درزمان حیات محمد علی جناح که رهبر ان بود مقتدرترین حزب پاکستان محسوب می شد
biological chemistry
شیمی حیات
[زیست شیمی]
biochemistry
شیمی حیات
[زیست شیمی]
vitalize
زندگی بخشیدن حیات بخشیدن
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
tenant by curtesy
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
labral
وابسته به لب زیرین بندپائیان یا لبه صدف ه لبه بیرونی صدف
tips
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
outsides
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outside
اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com