Dictiornary-Farsi | حیرت زده شدن شگفت داشتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (14 milliseconds)

English	Persian
marvel	حیرت زده شدن شگفت داشتن
marveled	حیرت زده شدن شگفت داشتن
marveling	حیرت زده شدن شگفت داشتن
marvelled	حیرت زده شدن شگفت داشتن
marvelling	حیرت زده شدن شگفت داشتن
marvels	حیرت زده شدن شگفت داشتن


Other Matches

surprize	شگفت حیرت
surprise	شگفت حیرت
surprises	شگفت حیرت
stupendous	شگفت حیرت اور
muses	در شگفت ماندن شگفت
mused	در شگفت ماندن شگفت
muse	در شگفت ماندن شگفت
wonderful	شگفت انگیز شگفت
prodigious	شگفت
amazedness	شگفت
wonder	شگفت
admiration	شگفت
admiringly	با شگفت
wonderment	شگفت
wondering	شگفت
wondered	شگفت
wonders	شگفت
admirable <adj.>	شگفت انگیز
stupendous <adj.>	شگفت انگیز
astonishing <adj.>	شگفت انگیز
astounding <adj.>	شگفت انگیز
marvelling	چیز شگفت
marvels	چیز شگفت
fabulous	شگفت اور
note of a	نشان شگفت
out of this world <idiom>	شگفت انگیز
surprising	شگفت انگیز
prodigiousness	شگفت انگیزی
stupendousness	شگفت انگیزی
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	شگفت انگیز
marvelled	چیز شگفت
phenomenally	شگفت انگیز
mind-blowing	شگفت انگیز
mind-boggling	شگفت انگیز
startling <adj.>	شگفت انگیز
comical	شگفت انگیز
phenomenal	شگفت انگیز
marveling	چیز شگفت
amazing <adj.>	شگفت انگیز
marveled	چیز شگفت
marvel	چیز شگفت
extraordinary	شگفت اور
miraculousness	شگفت انگیزی
marvellous [British] <adj.>	شگفت انگیز
wonderful	شگفت اور
prodigious <adj.>	شگفت انگیز
wonderful <adj.>	شگفت انگیز
marvelous [American] <adj.>	شگفت انگیز
wondrous <adj.>	شگفت انگیز
monstrousness	شگفت انگیزی بزرگی
marvellously	بطور شگفت انگیز
wonderment	چیز شگفت انگیز
son of a gun/bitch <idiom>	پسر شگفت انگیز
wonderfully	بطور شگفت انگیز
surprisingly	بطور شگفت اور
admires	مورد شگفت قراردادن
miracle	واقعه شگفت انگیز
admired	مورد شگفت قراردادن
miracles	واقعه شگفت انگیز
monumental	بزرگ شگفت اور
immanity	چیزمهیب و شگفت اور
admire	مورد شگفت قراردادن
rummy start	رویداد شگفت انگیز
prodigiously	بطور شگفت انگیز
exclamatory	شگفت اور متضمن فریاد
Mirabile Dictu	[شگفت انگیز برای بازگویی]
monumental ignorance	نادانی زیاد و شگفت اور
stupendous <adj.>	حیرت زا
wondered	حیرت
astounding <adj.>	حیرت زا
puzzlement	حیرت
perpexity	حیرت
startling <adj.>	حیرت زا
wonderful <adj.>	حیرت زا
wondrous <adj.>	حیرت زا
wonder	حیرت
prodigious <adj.>	حیرت زا
admirable <adj.>	حیرت زا
amazingly	حیرت
amazing <adj.>	حیرت زا
consternation	حیرت
awed	حیرت
awe	حیرت
admiration	حیرت
surprisal	حیرت
astonishing <adj.>	حیرت زا
to reduce to a nonplus	حیرت
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	حیرت زا
marvellous [British] <adj.>	حیرت زا
marvelous [American] <adj.>	حیرت زا
amazement	حیرت
wondering	حیرت
wonders	حیرت
wonderment	حیرت
wilderment	حیرت
monstrously	بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
i was filled with wonder	مرا شگفت امد متحیر ماندم
stupendous <adj.>	حیرت انگیز
problematic	حیرت اور
marvellousness	حیرت انگیزی
astonishment	حیرت بیهوشی
rouser	مایه حیرت
openmouthed	حیرت زده
wonderer	حیرت زده
prodigious	حیرت اور
wondrous <adj.>	حیرت انگیز
wonderful <adj.>	حیرت انگیز
marvelous	حیرت اور
marvellous	حیرت اور
maziness	حیرت انگیزی
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	حیرت آور
marvellous [British] <adj.>	حیرت آور
marvelous [American] <adj.>	حیرت آور
prodigious <adj.>	حیرت آور
astonishing <adj.>	حیرت انگیز
wide-eyed	حیرت زده
wide eyed	حیرت زده
wondrous	حیرت اور
startling <adj.>	حیرت آور
wondrous <adj.>	حیرت آور
wonderful <adj.>	حیرت آور
gaping stock	مایه حیرت
admirable <adj.>	حیرت انگیز
admirable <adj.>	حیرت آور
amazing <adj.>	حیرت آور
astonishing <adj.>	حیرت آور
startling <adj.>	حیرت انگیز
prodigious <adj.>	حیرت انگیز
marvelous [American] <adj.>	حیرت انگیز
marvellous [British] <adj.>	حیرت انگیز
gobsmacking [British] [colloquial] [amazing] <adj.>	حیرت انگیز
astounding <adj.>	حیرت انگیز
astounding <adj.>	حیرت آور
amazing <adj.>	حیرت انگیز
stupendous <adj.>	حیرت آور
ferlie	حیرت تعجب
transfixion	حیرت زدگی
thunder struck	حیرت زده
surpriser	مایه حیرت
thunder stuck	حیرت زده
perplexity	حیرت بهت
quandaries	تحیر حیرت
surprising	حیرت اور
quandary	تحیر حیرت
problematical	حیرت اور
longs	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom>	بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longer	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
bewilderment	حیرت درهم ریختگی
wonder	حیرت انگیز غریب
wondering	حیرت انگیز غریب
gapeseed	مایه حیرت و خیرگی
miraculously	بطور حیرت انگیز
stuns	حیرت زده کردن
wonders	حیرت انگیز غریب
stunned	حیرت زده کردن
stun	حیرت زده کردن
wondered	حیرت انگیز غریب
sturt	حیرت زده کردن
to be at a loss	حیرت زده بودن
portentously	چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
to keep up	از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down	زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
distractedly	اشفته وار ازروی حیرت
To be flabbergasted ( astonished) .	غرق در شگفتی ( حیرت ) شدن
wondrous	حیرت زا عجیب وشگفت انگیز
The people wondered how the contraption worked.	مردم در شگفت بودند که این ابتکار چگونه کار می کرد.
Holy moly! <idiom>	اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
holy cow ! [holy smoke !] <idiom>	اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
whew	صدای سوت حاکی از حیرت یاتحسین
wowing	فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowed	فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
gape seed	چیزی که مایه حیرت وموجب خیره نگریستن گرد د
wow	فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wows	فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
differ	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring	بیم داشتن از ترس داشتن از
differed	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner	مقصود داشتن هدف داشتن
cost	قیمت داشتن ارزش داشتن
abhors	بیم داشتن از ترس داشتن از
meanest	مقصود داشتن هدف داشتن
abhorred	بیم داشتن از ترس داشتن از
to have by heart	ازحفظ داشتن درسینه داشتن
reside	اقامت داشتن مسکن داشتن
differing	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffer	تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered	تقدیم داشتن عرضه داشتن
resides	اقامت داشتن مسکن داشتن
differs	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resided	اقامت داشتن مسکن داشتن
mean	مقصود داشتن هدف داشتن
proffering	تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoped	انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes	انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping	انتظار داشتن ارزو داشتن