Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 215 (7 milliseconds)
English	Persian
brutal	حیوان صفت وحشی
Search result with all words
spoon	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons	طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
brutalised	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalises	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalize	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalized	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes	وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizing	وحشی یا حیوان صفت کردن
feral	حیوان شکاری وحشی
brutify	وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wildling	حیوان وحشی
Other Matches
wild fowl	مرغان وحشی پرندگان وحشی
ferae naturae	وحشی ذاتا وحشی
living creatuse	حیوان
animals	حیوان
animal	حیوان
beasts	حیوان
beast	حیوان
fries	حیوان نوزاد
bestiality	جماع با حیوان
bestiality	حیوان صفتی
zoology	حیوان شناسی
frying	حیوان نوزاد
boughs	شانه حیوان
bough	شانه حیوان
animalization	تبدیل به حیوان
hilding	حیوان چموش
kittens	بچه حیوان
ectotherm	حیوان خونسرد
draft animal	حیوان بارکش
reptile	حیوان خزنده
reptiles	حیوان خزنده
beast of burden	حیوان باربری
beastby	حیوان صفت
fry	حیوان نوزاد
brutes	جانور حیوان
brutes	حیوان صفت
brute	جانور حیوان
brute	حیوان صفت
kitten	بچه حیوان
biped	حیوان دوپا
zoophily	حیوان خواهی
whiffet	حیوان رشدنکرده
zooerasty	جماع با حیوان
zoolatry	حیوان پرستی
zooparasite	حیوان انگل
zoophilia	حیوان خواهی
zoophilic	حیوان دوست
zoophilous	حیوان دوست
zoophobia	حیوان هراسی
zootheism	حیوان پرستی
bipeds	حیوان دوپا
spinal animal	حیوان نخاعی
slick ear	حیوان بی گوش
beastly	حیوان صفت
pack animals	حیوان باربر
carnivorous	حیوان گوشتخوار
option of animals	خیار حیوان
lost animal	حیوان گمشده
pack animal	حیوان باربر
maverick	حیوان بیصاحب
lost animal	حیوان ضاله
mavericks	حیوان بیصاحب
ruffian	وحشی
savage	وحشی
anthropophagus	وحشی
hare brained	وحشی
gris	وحشی
feral	وحشی
undaunted	وحشی
barbaric	وحشی
ruffians	وحشی
savaged	وحشی
sylvatic	وحشی
ungovernable	وحشی
ferine	وحشی
unshaped	وحشی
unshapen	وحشی
Gothic	وحشی
ruttish	وحشی
rambunctious	وحشی
savaging	وحشی
boarish	وحشی
savages	وحشی
unmannerly	وحشی
barbarous	وحشی
wildest	وحشی
wild	وحشی
ferocious	وحشی
uncivilized	وحشی
truculent	وحشی
wilds	وحشی
holler	صدای مخصوص هر حیوان
hollered	صدای مخصوص هر حیوان
brutalization	حیوان صفت نمودن
cade	حیوان دست اموز
acephalon	حیوان راستهء بی سران
the fountain of life	چشمه حیوان یازندگی
housebroken	حیوان تربیت شده
animal glue	سریشم از انساج حیوان
hollering	صدای مخصوص هر حیوان
varmint	حیوان یا پرنده شکارکننده
bald animal or tree	درخت یا حیوان برهنه
abalone	قسمی حیوان صدف
acephalous	حیوان راستهء بی سران
yahoo	ادم حیوان صفت
pets	حیوان اهلی منزل
petted	حیوان اهلی منزل
zoomorphism	حیوان ریخت انگاری
animal distress calls	فریادهای درماندگی حیوان
pet	حیوان اهلی منزل
zoopsia	توهم حیوان بینی
hollers	صدای مخصوص هر حیوان
slick ear	حیوان فاقدگوش خارجی
stag	کره اسب حیوان نر
stags	کره اسب حیوان نر
pizzle	الت ذکور حیوان
armadillo	نوعی حیوان گورکن
armadillos	نوعی حیوان گورکن
imbrute	حیوان صفت کردن
flycatcher	حیوان مگس خوار
grossing	وحشی توده
onion grass	یکجور جو وحشی
gross	وحشی توده
onion couch	یکجور جو وحشی
wild rice	برنج وحشی
feral child	کودک وحشی
horsemint	نعناع وحشی
fellness	وحشی گری
farouche	وحشی صفت
imbrute	وحشی شدن
on the same p as the savages	درترازو وحشی ها
mustang	اسب وحشی
manlike	جنس نر وحشی
wildlife	حیوانات وحشی
headache	خشخاش وحشی
grossed	وحشی توده
grossest	وحشی توده
toadflax	کتان وحشی
grosses	وحشی توده
semi barbarian	نیم وحشی
grosser	وحشی توده
charlock	خردل وحشی
tiger cat	گربه وحشی
gothicism	وحشی گری
saracen	کافر وحشی
barbarize	وحشی کردن
barbarise	وحشی کردن
bestiality	وحشی گری
headaches	خشخاش وحشی
parsnip	زردک وحشی
parsnips	هویج وحشی
parsnips	زردک وحشی
cheetah	یوزپلنگ وحشی
cheetahs	یوزپلنگ وحشی
mallard	اردک وحشی
mallards	اردک وحشی
parsnip	هویج وحشی
wildfowl	اردک وحشی
bullock	گوساله وحشی
bullocks	گوساله وحشی
uncivil	وحشی بی ادب
uncivilly	وحشی بی ادب
wildcat	گربه وحشی
wildcats	گربه وحشی
buffaloes	گاو وحشی
buffalo	گاو وحشی
savage	وحشی شدن
savage	وحشی کردن
savaging	وحشی شدن
savaging	وحشی کردن
brutalised	وحشی شدن
Wild West	غرب وحشی
savages	وحشی کردن
brutalises	وحشی شدن
brutalising	وحشی شدن
brutalizing	وحشی شدن
brutalizes	وحشی شدن
savaged	وحشی شدن
savaged	وحشی کردن
brutalized	وحشی شدن
wildness	وحشی گری
brutalize	وحشی شدن
savages	وحشی شدن
manus	دست حیوان قسمت انتهایی
bunny rabbits	اسم حیوان دست اموز
zoological	وابسته به جانور شناسی حیوان
vitals	اعضای اصلی بدن حیوان
bunnies	اسم حیوان دست اموز
bunny rabbit	اسم حیوان دست اموز
bunny	اسم حیوان دست اموز
whelp	بچه هرنوع حیوان گوشتخوار
exoskeleton	پوشش محافظه خارجی حیوان
endoskeleton	استخوان بندی درونی حیوان
rogue	حیوان عظیم الجثه سرکش
hoofs	حیوان سم دار باسم زدن
sucker	حیوان یا عضویا الت مکنده
rogues	حیوان عظیم الجثه سرکش
acute preparation	حیوان کشی از روی ترحم
suckers	حیوان یا عضویا الت مکنده
hoof	حیوان سم دار باسم زدن
innards	اعضای داخلی حیوان یاانسان
stature	ارتفاع طبیعی بدن حیوان
bestial	شبیه حیوان جانور خوی
caprifig	درخت انجیر وحشی
troglodyte	انسانهای غارنشین وحشی
styrax	بوته وحشی جاوی
leopard	پلنگ گربه وحشی
mallard	نوعی مرغابی وحشی
leopards	پلنگ گربه وحشی
the african savages	وحشی های آفریقا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com