English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
ethereality خاصیت اتری یا اثیری روحانیت
Other Matches
ethereal اتری
ethereous اتری
etherean اتری
pneumaticity خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
actinism خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
ethereous اثیری
etherean اثیری
quintessen tial اثیری
ethereal اثیری سماوی
ectoplasm جسم اثیری
spiritualization روحانیت
spiritualty روحانیت
the clergy روحانیت
ghostliness روحانیت
spiritulity روحانیت
spiritusoity روحانیت
spirituality روحانیت
clericalism وابستگی به روحانیت
habits لباس روحانیت
habit لباس روحانیت
clericality حالت یانشان روحانیت
lay خارج از سلک روحانیت
lays خارج از سلک روحانیت
spiritualist طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
spiritualists طرفدار اصول روحانیت ومعنویت
to take orders منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
sound absorption خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
etherealize نزکیه کردن اثیری کردن
inefficacious بی خاصیت
propertyless بی خاصیت
navigating خاصیت
navigates خاصیت
navigate خاصیت
reflectiveness خاصیت
virtues خاصیت
property خاصیت
virtue خاصیت
affection خاصیت
navigated خاصیت
neer do well or well بی خاصیت
quale خاصیت
the five predicables خاصیت
quantification تعیین خاصیت
chemism خاصیت شیمیایی
astingency خاصیت قبض
anti knock property خاصیت ضدضربه
carnosity خاصیت گوشتی
chalkiness خاصیت تباشیری
powderiness خاصیت گردی
ductility خاصیت انگمی
extensive property خاصیت مقداری
fattiness خاصیت چربی
flakiness خاصیت فلسی
fluffiness خاصیت کرکی
fungosity خاصیت قارچی
gauziness خاصیت گارسی
glassiness خاصیت شیشهای
mealness خاصیت اردی
mechanicalness خاصیت مکانیکی
mealiness خاصیت اردی
pitchiness خاصیت زفتی
paramorphism خاصیت دگردیسی
nutritiveness خاصیت غذایی
nutritiousness خاصیت غذائی
non skid quality خاصیت ضد لغزش
ductility خاصیت کش امدن
milkiness خاصیت شیری
gumminess خاصیت صمغی
impoverished بی خاصیت کردن
impoverish بی خاصیت کردن
the virtue of drugs خاصیت داروها
unmake از خاصیت انداختن
vitreosity خاصیت شیشهای
elasticity خاصیت فنری
magnetism خاصیت مغناطیسی
functions خاصیت وجودی
functioned خاصیت وجودی
function خاصیت وجودی
woodiness خاصیت چوبی
buoyancy خاصیت شناوری
causality خاصیت سببی
natures نوع خاصیت
nature نوع خاصیت
impoverishes بی خاصیت کردن
impoverishing بی خاصیت کردن
deactivate بی خاصیت کردن
sponginess خاصیت اسفنجی
abnormality خاصیت غیرطبیعی
steeliness خاصیت فولادی
recursivity خاصیت بازگشت
abnormalities خاصیت غیرطبیعی
deactivating بی خاصیت کردن
adhesive property خاصیت چسبندگی
deactivates بی خاصیت کردن
alkalescence خاصیت قلیایی
silkiness خاصیت ابریشمی
deactivated بی خاصیت کردن
absorption property خاصیت جذب
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
isogamous دارای خاصیت هم گامیتی
sexed دارای خاصیت جنسی
isogametic دارای خاصیت هم گامیتی
pulpiness خاصیت خمیری یاگوشتی
inductionless بدون خاصیت القائی
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
low test دارای خاصیت فراری
plasticity خاصیت شکل افرینی
neer do well or well ادم بی وجود یا بی خاصیت
tonus خاصیت انقباض عضله
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
prevenience خاصیت جلوگیری کننده
springiness خاصیت فنری ارتجاع
malleability خاصیت چکش خواری
sliminess خاصیت گلی یا لجنی
soak up <idiom> خاصیت جنب کردنداشتن
impenetrableness خاصیت عدم تداخل
illusion of space القاء خاصیت فضایی
diastatic دارای خاصیت جوهربزاق
ductility خاصیت فتیله شدن
acid base behavior خاصیت اسیدی- بازی
diathermacy خاصیت هدایت گرما
osmosis خاصیت نفوذ وحلول
acid base catalysis خاصیت اسیدی- بازی
antidotal دارای خاصیت پادزهری
agglomerative دارای خاصیت تراکم
curative دارای خاصیت درمانی
alkalescent دارای خاصیت قلیایی
corporeity خاصیت جسمی یامادی
corkiness خاصیت چوب پنبهای
asexual فاقد خاصیت جنسی
ductility خاصیت لوله شدن
gamic دارای خاصیت جنسی
geomagnetic خاصیت مغناطیسی زمین
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
elater خاصیت انبساط و گسترش
alkaline دارای خاصیت قلیایی
capillarity خاصیت موئی مویسانی
erotization خاصیت شهوانی یافتن
vitality قدرت یا خاصیت حیاتی
flexibility خاصیت خمش پذیری
quale شیی دارای خاصیت هوشیاری
absorbent دارای خاصیت جذب درکش
sourness is the p of vinegar ترشی خاصیت سرکه است
distributive rule خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
active material موادی که خاصیت تجزیه دارند
distributive law خاصیت توزیع پذیری [ریاضی]
actescence نمایش شیر خاصیت شیری
absorbant دارای خاصیت جذب درکش
absorbency خاصیت درکشی یا دراشامی جذب
amphoteric دارای خاصیت اسید و قلیا
indiscerptibility خاصیت چیزی که در اثرتجزیه فنانپذیرد
adhesion of fibers خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
acoustic vases [ظروف سفالین با خاصیت آکوستیک]
nervous nellie ادم محافظه کار و بی خاصیت
paramorphic دارای خاصیت تغییر یابی
demagnetize خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
paramorphous دارای خاصیت تغییر یابی
persalt نمک دارای خاصیت اسیدی
de energize از بین بردن خاصیت مغناطیسی
distributive law خاصیت پخش پذیری [ریاضی]
male sterile گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
hot forming property خاصیت تغییر شکل پذیری گرم
balmiest دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmier دارای خاصیت مرهم خنک کننده
electromagnetism خاصیت مغناطیسی حاصل ازجریانهای الکتریکی
acid سرکه مانند دارای خاصیت اسید
acids سرکه مانند دارای خاصیت اسید
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
capillarity خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
basicity خاصیت بازی وقلیایی حالت بنیانی
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
incendivity خاصیت اتش زنی که در جرقه الکتریکی هست
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
radioactivity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون میدهد
zooflagellate اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
prepositional phrase بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
electro magnet اهنی که در تحت تاثیر قوه برق خاصیت مغناطیسی پیداکند اهنربای الکتریکی
pitchstone یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
actinoelectric اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
electromagnet اهنی که بوسیله جریان برق خاصیت مغناطیسی پیدا میکند اهن ربای الکتریکی مغناطیس برقی
curie point دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
kemp پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
flakiness خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
cold working شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
vitalistic خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
vitalist خاصیت حیاتی قدرت حیاتی
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
torsos تاب گشت خاصیت تاب گشت
torso تاب گشت خاصیت تاب گشت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com